دنیایی که ما انسان ها از دهه ی پنجاه تا کنون به آن ورود پیدا کرده ایم دنیایی پیچیده است که مهمترین شاخص آن سرعت ، دقت و کیفیت است.
الوین تافلر و همسر دانشمند ایشان هایدی تافلر از سال ۱۹۷۰ تا ۱۹۹۰ سه کتاب را منتشر کردند.
این کتاب ها درسراسر جهان و درمدت کوتاهی میلیون ها جلد از آن ها، در آمریکا و ژاپن و کشورهای اروپایی منتشرو به فروش رفت.
این سه کتاب اگرچه مطالب شان به نوعی مستقل از هم هستند اما مطالبی که در این سه کتاب مطرح می شود حول محور دوره های تاریخی و تحولات تکنولوژی و دیجیتالی در دنیای سنتی ، صنعتی و فراصنعتی است.
کتاب های شوک آینده، موج سوم و جابه جایی قدرت یا جا به جایی در قدرت، حاصل تلاش های این دونظریه پرداز ممتاز و دانشمند پرتلاش است که توانسته اند افق های پرگستره ای رو به روی مردم به ویژه دولتمردان باز کنند. آیا آموزش و پرورش سیاست آلود نظام جمهوری اسلامی ما، فرصتی برای بازتعریف ماموریت خود در برابر هجوم تازه های تمدن جدید دارد!؟
بدون تعارف و خیلی بی رحمانه عرض می شود، هر دولتمردی که این کتاب هارا و این افق ها را نخوانده و ندیده است هرچه سریع تر و هرچه مشتاق تر تلاش کند این کتاب ها را مطالعه بفرماید زیرا بسیاری از چیزها کم خواهد داشت!
مسایلی که دراین کتاب ها مطرح شده است مسایل مربوط به یک مکتب خاص ، جغرافیایی خاص، ایدیولوژی خاص و... نیست.
آن چه که تافلرها به آن رسیده اند نه پیشگویی آینده به تعبیر خودشان نوعی آینده شناختی و آینده پژوهی است.
تافلرها باوردارند که اگر در دنیای گذشته ما وظیفه داشتیم که میراث گذشته را به آینده منتقل کنیم یا گذشته را برای زمان حال مطالعه می کردیم امروز ما ناگزیریم که کامل، توجه خود را معطوف به آینده کنیم و قدرت ریسک پذیری انسان دربرابر پدیده های مخوف و ترسناک آینده را بالا ببریم.
تافلرها معتقدند که آینده و تغییرات آن بسیار ترسناک و شگفت انگیز است و باعث شوک آینده در انسان هایی می شود که قدرت محدودی در برابر تغییرها دارند اما ما ناگزیریم آبنده را پیش بینی کنیم و قدرت انطباق انسان را بالا ببریم.
آنچه در این میان برجسته به نظر می رسد این است که برای تبیین و روشن شدن مسایل پیش روی انسان آینده، وظیفه ی سنگینی روی دوش دستگاه آموزش و پرورش است.
با توجه به تحولات جهان و تحولاتی که در حال وقوع است و هیچ کشوری از پس لرزه های آن درامان نخواهد ماند، بسیاری از دولت ها با درک این واقع بینی توانسته اند ماموریت دستگاه آموزش و پرورش خود را باز تعریف کنند.
هر کشوری که در برابر این موج دانایی و هجوم عناصرتازه ی فرهنگی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و...مقاومت کند و یا کورکورانه همه چیز را بپذیرد بی برو برگرد محکوم به فنا و نابودی است.
در برابر موج های این تمدن جدید به تعبیر تافلرها راهی جز تدابیرخلاق ، انتخاب های دوراندیشانه و کنترل هوشمندانه نیست.
تافلر مدیریت این برخورد منطقی و درست را وظیفه ی دستگاه آموزش و پرورش می دانند!
راستی آیا آموزش و پرورش سیاست آلود نظام جمهوری اسلامی ما، فرصتی برای بازتعریف ماموریت خود در برابر هجوم تازه های تمدن جدید دارد!؟
به نظر شما نمایندگانی که گوش فلک از فریادهای وطن دوستی و مردم خواهی و خداپرستی و ولایت مداری شان پرشده است، برای نسل های آینده ی ما که درهجوم طوفان های تازه ی این تمدن جدید، بی کس و کار در میدان رها شده اند دلشان می سوزد!؟
آیا با این بی توجهی ها که به حقوق معلمان و منزلت آنان می شود و با اختصاص درصد ناچیزی از سرانه ی ملی به آموزش و پرورش و حدود ۲ درصد از بودجه ی این دستگاه به کیفیت بخشی، ما می توانیم ادعا کنیم که آموزش و پرورش مان منطبق با آخربن داده های تازه ی جهان و منطبق با دنیای دانایی محوراست!؟
پاسخ این پرسش ها هرچه هست چیزی نیست که ما بتوانیم بی خیال همه چیز به تعبیر خواجه ی سخن شیراز، "سر درجیب مراقبت فرو ببریم و در بحر مکاشفت مستغرق گردیم"!!
ادامه دارد
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان