واقعاً جا دارد از خودمان بپرسیم که در عید نوروز چه چیزی در ما نو میشود؟
کمی به خود بنگریم:
لباس، خانه و مظاهری از این دست. حال باید پرسید دقیقا چه چیزی است که اصلا نو نمیشود و همواره درجا میزند و تکرار میشود:
خود ما، شیوۀ زیست و فرهنگ مان.
در مقابل، اگر به دنبال احیای امکاناتِ موجود در عید نوروز، هستیم، باید به جای تن سپردن به دور باطلِ تبریکات و آرزوهای تکراری یا بیان گزارههای بیمعنا، بر خودِ تکرار در عینِ پیشروی، یا به بیان هگلی «این همانی در عین تفاوت» تاکید کنیم.
و به جای جشن و شادیهای مرسوم، بر خود «زمان مارپیچی» به منزلۀ شکلی از مواجهه با هستی تمرکز کنیم که بناست همه چیز، دقیقاً همه چیزمان را درنوردد و باید به جای تلاش برای فروکاستن نوروز به تکرار و حفظِ متصلب «رسوم کهن گذشته»، با موضعی انتقادی نسبت به فرهنگ خودمان، حتی خود نوروز را از نو بسازیم.
صدای معلم، صدای شما
با ارائه نظرات، فرهنگ گفتوگو و تفکر نقادی را نهادینه کنیم.