یا لطیف
صمیمانه و بی مقدمه عرض می کنم که روز "ابراز عشق" در مسبحیت کاتولیک یا همان جشن"ولنتاین" که به تقویم میلادی می شود ۱۲ فوریه ، اصلا به دلم نمی نشیند. در چند سال اخیر این روز بسیار مورد توجه ایرانیان قرار گرفته است. تا سال قبل برخورد قهری نیروی انتظامی با خرید فروش عروسک و خرس و شکلات و قلب قرمز و...راهکار مقابله با آن بود.ولی امسال از یکی از مقامات نیروی انتظامی نقل شده کار پلیس برخورو با خرید و فروش خرس های عروسکی نیست بلکه کار اصلی پلیس برقراری امنیت است....این تعییر رویکرد قابل تامل است و جای تشکر فروان دارد.
از منطر جامعه شناختی دو دیدگاه متفاوت به برجسته شدن این مناسبت در سال های اخیر در ایران دارد. برخی را عقیده بر این است که برجسته شدن والنتاین نشانی از بحران هویت جوانان است و باید جای خالی آن را با داشته های فرهنگ بومی ، ملی و دینی خودمان پر کنیم .از جمله به یکی از آئین های ایران باستان به نام « سپندارمزگان » اشاره می کنند.
اما دسته دوم جامعه شناسان این پدیده جدید را ناشی از جهانی شدن فرهنگ و از تبعات آن می دانند و لذا با آن به نوعی ملایم تر برخورد می کنند.
با وجود همه این این ها باز دلم نمی خواهد که روز "ابراز عشق" به همه آنچه که به آنها از صمیم قلب عشق می ورزم،آلوده به" غیر" شود.
دلم می خواهد فرصتی دست می داد که روز "ابراز عشق" به عشق هایمان، وطنی می بود و نمادهای فرهنگ بومی یمان دست مایه" ابراز عشق "هایمان می شد.
دردناک تر آن جاست، که یقین دارم فرهنگ ملی ما از چنین ظرفیتی برخوردار است. ولی کج سلیقگی کسانی که خودشان را متولی فرهنگ جامعه می دانند، سبب شده که یک نماد غیر وطنی چنین پر رنگ نماید.
بی تردید نفس"عشق ورزیدن"و"عاشقی کردن" موجبات رشد و تعالی انسان را فراهم می کند. از این گذشته برای انسان مدرن امروز که اسیر "قفس عقلانیت" وبری است،عشق به منزله اکسیر حیات هم است. انسان معقول امروز و عقل حسابگرش با وجود آن که توانسته مغرورانه علم را به خدمت بگیرد ، اما همچنان در حل بسیاری از معادلات بشری درمانده است. به زعم من کلید حل این معادلات پیچیده " عشق" است.
« شهید بهشتی » در یک سخنرانی اشاره ای صریح به این مضمون دارد که :
" عاشق شوید!
برادرها و خواهرها عاشق شوید،زندگی به عشق است.
عقل به آدم زندگی نمیدهد....عقل به آدم حساب میدهد که چه جور بهتر بخورد، چه جور بهتر بخوابد،چه جور بهتر پلاسیده شود،
چه جور بهتر دل مرده باشد...
عشق است که در درون انسان آتش زندگی و شعلهی زندگی را بر میافروزاند..
مسلمان عاشق است،عاشق خداست "
و من اصافه می کنم، مسلمان عاشق هم نوعش است، عاشق محیط زیستش است، عاشق هموطن مسلمان و عیر مسلمانش است.عاشق خانواده و همسر و فرزندانش است...
خلاصه انسان بودن انسان ، به خاطر توانایی او برای عاشقی کردن و عشق ورزیدن است.
دلم می خواهد در روز"ابراز عشق"از قافله ابراز کنندگان عشق در شبکه های مجازی عقب نمانم و از عشق هایم بگویم..
از ایران عزیز تر از جانم، از کوه و جنگل و دشت و دریا و بوم و بر زخم خورده اش، از سمندر لرستان ، از یوز های پر تعداد دیروز و کم تعداد امروزش و از لاله های واژگونش بگویم.
دلم می خواهد از فرزندان پر شر و شورش، از زنان و مردان صبور و پرامیدش، از کودکان کار رنج دیده اش و از مجاهدان و شهدای در راهش بگویم .
دلم می خواهد از عشقم به پدر و مادر بزرگوارم، همسر عزیز و پسران دلبندم بگوبم.
دلم می خواهد از عشقم به شیوا، لیلا، ارغوان، سهند و سپهرم و همچنین از عشقم به" اوز به اوزمیز " های دوست داشتنی ام بگویم.
دلم می خواهد از عشقم به همه هموطنان و همشهری ها و دوستانم بگوبم....
و در نهایت برای همه مان از او که معشوق تمام عاشقان حقیقی است، توفیق عاشقانه زیستن طلب کنم.
امین یا رب العالمین
تقدیم به همه عشق هایم از صمیم قلب
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
چرا اکثر معلما بالای 30سال سن و مجرد هستند ؟؟؟؟؟؟؟؟؟