وقتی بهانه ای برای ساکت کردن کسی نداریم بالاخره باید از اهرم فشاری استفاده کنیم تا جایگاه مان به خطر نیفتد.اگر سکوت کند و دیگر پیرو افکارش نباشد که موفق شده ایم ولی اگر سکوت نکرد دیگر هر کاری از دستمان برآمد را برای نابودی اش خواهیم کرد تا دیگران جرأت سر و صدا کردن در آن زمینه را نداشته باشند.
این زبان حال کسانی ست که نشستن بر ارابه ی قدرت و راندن آن در هر شرایطی برایشان شیرین ست.
با توجه به اینکه استیفای حقوق و آزادی های مدنی از جمله آزادی اندیشه،بیان و دسترسی به اطلاعات و تبادل آن ، داشتن زندگی و شغل مناسب و داشتن امنیت جانی و مالی حق شهروندان است،تمامی حقوق دادخواهی از جمله اطلاع از نوع و علت اتهام و مستندات قانونی آن در حیطه موارد مطرح شده برای ارائه شکایت یا دفاعیات ،ثبت دقیق مطالب ارائه شده برای هر گونه برخورد که جنبه اجحاف نداشته باشد و استنکاف از هر کدام از مواردی که می تواند موجب آزار وی گردد برخوردار باشند.
چگونه می توان پذیرفت که ابتدا حکم اجرا شود و بعد در زمانی دیگر دلیلی بدون حق و حقیقت و تنها برای تنویر افکار شخصی و نه عمومی ارائه شود؟
پیگیری مطالبات قانونی برای هر شهروندی لازم ست تا حدی که اگر وی از حقوق واقعی خود بی خبرست شایسته است برای آگاهی وی کوتاهی نکنیم.
طبق تمامی آن چه در آیین نامه آموزشی نهضت سوادآموزی عنوان شده است در هیچ کدام از بندها این اجحافی که در طی این چند روز برای تعدادی از آموزش دهندگان نهضت سوادآموزی اتفاق افتاده است گنجانده نشده است مگر آنکه به تازگی اضافه گردد.
چطور است که اگر طبق قانون مصوب مجلس مبنی بر جذب و به کارگیری نیروهای مشمول آموزش دهنده که نامشان در زمره چهارگروه در مصوبه ذکر شده است بایستی نامه و بخشنامه کتبی از دفتر رییس نیروی انسانی وزارت به ادارت استان ها ارائه شود و به گفتن شفاهی ایشان بسنده نکرده اند ولی برای منحل کردن یک کلاس تنها با یک تلفن و به صورت شفاهی می توان تمام زحمات یک معلم را آن هم بدون دلیل واضح و مشخص و مبهم قرار دادن اصل موضوع نابود کرد؟
زمان با ارزش ترین سرمایه ی هر انسانی ست که اگر بر بطالت هدر رفت دیگر بازگشتی برایش نیست.
اکنون چگونه باید سالهایی را که صرف تدریس در نهضت سوادآموزی داشته ام را پس بگیرم؟ عمری که بر باد رفت و جز از بین رفتن سلامتی و نگرانی امنیت جانی و مالی و فشار کمر خم کن ظلم و بی عدالتی چیزی باقی نگذاشت را با منطق خود قبول کنم؟
صد حیف و هزاران حیف برای جوانی که در این راه گذاشتم و جز توهین و تهدید نشنیدم.
کجای فلسفه عدالت نوشته اند که اگر به دنبال حق و حقیقت رفتی جان و مالت به مخاطره بیفتد؟
رفتارهای جالبی که در وادی ظلم و خیانت هر روز بیش از پیش پیشرفته می شود تا جایی که می توان گفت تعدادی حاضر به تمکین در برابر " قانون " به عنوان " فصل الخطاب " نیستند !
التماس و منت جز در درگاه خداوند بزرگ معنا ندارد. چرا باید برای بازپس گیری آنچه که جزیی از حقوق من است به جای ادعا ، به خواهش و تمنا متوسل شوم؟
" من آموزش دهنده نهضت سواد آموزی هستم. سالها برای رسیدن به پله های ترقی ، درس خواندم و تجربه کسب کردم. اکنون تنها چیزی که برایم از سوی مسئولین جواب داده شده است انحلال کلاسی ست که شش ماه تمام از ابتدای تابستان تاکنون بدون داشتن هیچ حق الزحمه ای برایش روز و شب با تمام سختی زحمت کشیدم و امروز بدون هیچ ادله محکمی در زمانی که قرار بود امتحانات پایانی گرفته شود در سامانه سوادآموزی به دستور روسای سازمان منحل اعلام شد. و مسئول آموزش سازمان آن را به معاونت استان ابلاغ شفاهی نمودند.
برای تک تک سوادآموزان ترک تحصیل زده شد و اداره متبوع اعلام کردند به سوادآموزان بگویید اگر مدعی گرفتن کارنامه هستند به اداره بیایند و به صورت متفرقه امتحان دهند و کارنامه بگیرند. البته هیچ حق و حقوقی برای شما منظور نمی شود.
این گفته ها دور از انصاف ست که بگویند ، برای ناحیه ما ضرری اتفاق نمی افتد چون سهمیه از مراتب بالاتر کم شده است. یعنی بود و نبود شما در این زمان برای ما مهم نیست. در صورتی که تا قبل از آن مرتب متذکر بودند که کلاس را در زمان معین تمام کنید و امتحانات برگزار شود. کلاس زیر نظر کمیساریاست و باید تا دهم دی ماه مدارک آن به مراکز مربوط ارائه شود.
پرسیدم این وسط زحمات من چه می شود ؟
می گویند ما اطلاعی نداریم.
می پرسم : چرا کلاسم را منحل کردید؟
می گویند: به ما چیزی نگفتند.
از مسئولین ذی ربط درخواست کرده ام دلیل این کار را عنوان کنند ، همه تکذیب می کنند و هیچ کس قبول نمی کند که چرا این کلاس منحل گردیده است.حتی منکر تماس تلفنی خود شده اند.
پاسکاری بهترین شیوه پاسخگویی ست. آنقدر سر بدوان تا شخص خسته شود و کنار بایستد.
این کاری ست که در اهداف بلند مدت این کشور نهادینه شده است.
حال انتظار می رود که سکوت کنم و اجازه دهم جلسات و پیگیری ها ادامه یابد تا شاید روزی ،سالی پاسخی برایم پیدا کنند.
حال آن که حتی حقوق سال گذشته بنده را هنوز پرداخت نکرده اند و این دوره هم تصمیمی برای پرداخت هزینه های کلاس به بنده ندارند.
چقدر بنده بی انصافم که دو سال مفت و مجانی کار کرده ام و تنها انتظار پاسخی مشخص برای کاری که صورت گرفته شده است دارم!
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
آیا پیش از این ظلمی نکرده ای که امروز ظلمی می بینی؟ مثلاً نسبت به کسی که از شما شایسته تر بوده، شاگرد دزدی نکرده ای!! و قانوناً ناحق، حق نگردیده؟!
برو دعا کن و به یاد داشته باش پیامبر(ص) فرمودند: دعای مظلومی که ظلمی شبیه آن را به کسی کرده مستجاب نمی شود.
نیش زنبور نه از بهر کین است، اقتضای طبیعتش اینست! البته شما را متهم نمی کنم.
ای آقای دوستدار مدار قانون؛ کمی در فضای تدبیر و امید، تدبّر کن که:
تغییر قانون از مصادیق جاء الحق است یا زهق الباطل؟؟؟؟
اقتضای عقرب نیش زدن است نه زنبور.
خیلی بی انصاف قضاوت کرده اید .
فقط خویشتن شوخ طبع تان را جای این
اموزشیار محترم بگذارید.
اتفاقا قلم و نوشتاری نغزی دارند.خیلی از
همکاران با سابقه من و شما چنین قلم توانمندی
ندارند.
برای این همکار بزرگوار دعای خیر دارم .
از نوشته این همکارمون بسیار ناراحت شدم انشالله که خدا بهتون صبر جمیل و اجر جزیل عنایت کند.به خدا توکل کنید و از او یاری بخواهید.
غرض ورزی ایشان کاملا مشخص ست
اصلاح طلبان آنقدر منش دارند که اینگونه نکوبند
ولی اصولگرایان کینه های شتری دارند که تمامی ندارد
ضعیفان را یک لقمه می کنند
توان تحمل انتقاد را هم ندارند
است. وجدان،شعور، تعهد، فهم و شعور است
که انسانها را از هم متمایز می کند.
عملکرد شفاف و قانونی نیاز به چتر گرایشها ندارد.
مربیان این نهاد چه گناهی دارند که 8 یا 10 سال کار کرده اند و اکنون باید پوب بی توجهی و بی مهری مسئولان را بخورند.
همه مشمولان مصوبه با مدارک بالای کاردانی هستند و تجربه کاری دارند.
در کلاس خود من از دانشگاه فرهنگیان به کارآموزی می آیند واقعا گریه می کنم به حال نسل بعد.
من فرهنگی 16 سال سابقه هستم. نهضتی هم بوده ام.