صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش

« گرت پایداری است در کارها ؛ شود سهل پیش تو دشوارها »

چهره های ماندگار : « محمدتقی بهار » ملقب به ملک‌الشعرا ؛ روزنامه نگار و وزیر آموزش و پرورش

گروه تاریخ/

1 اردیبهشت 1330 تهران؛ 70 سال پیش در چنین روزی  و متخلص به «بهار»، شاعر، ادیب، نویسنده، روزنامه‌نگار، تاریخ‌نگار و سیاست‌مدار معاصر ایرانی در تهران دیده از جهان فرو بست .

« بسياري از جوانان ايران كه بايد هاديان افكار و پيشروان كاروان سياست و اجتماع آينده شوند، از داستان هاي گذشته هيچ‌گونه آگاهي ندارند؛ براي رفع اين نقيصه، چند فقره يادداشت ها و تذكارهاي محفوظ و مضبوط را، زير عنوان تاريخ مختصر احزاب سياسي، به شكل مقالاتي در روزنامة مهر ايران » انتشار داد . »

 

malakoshoarabahar1

« وی در سال 1265 در مشهد چشم به جهان گشود. پدرش میرزا محمدکاظم صبوری نام دارد. پدرش میرزا محمدکاظم صبوری، ملک‌الشعرای آستان قدس رضوی در زمان ناصرالدین شاه بود؛ مقامی که پس از درگذشت پدر، به فرمان مظفرالدین شاه، به بهار رسید. خاندان پدری بهار خود را از نسل میرزا احمد کاشانی قصیده سرای سرشناس عهد فتحعلی شاه می‌دانند و به همین جهت پدر بهار تخلص صبوری را برگزید.

او از چهار سالگی به مکتب خانه رفت و تحصیلاتش را آغاز نمود. در سال 1272 با شاهنامه از طریق پدرش آشنا شد و در همین سال اولین شعر خود را در بحر شاهنامه سرود و از پدر خود جایزه دریافت کرد. وی از سال 1273 تا 1278 تحصیلاتش را در مدرسه ادامه داد و علاوه بر مدرسه در محفل پدرش نیز می آموخت.

در سال 1280 پدرش که او را از شاعری منع و به کاسبی تشویق کرد اما او دنباله کار شعر را رها نکرد. در سال 1283 پدرش فوت شد و مسئولیت سرپرستی خانواده به دوش بهار افتاد ولی او تحصیلات ادبی خود را با وجود تمام مشکلاتی که داشت ادامه داد و در همان سال لقب پدرش ، ملک الشعرایی آستان قدس را از مظفرالدین شاه دریافت کرد.

مادرش نیز مانند پدر اهل سواد و شعر و دانش بود. بهار در زندگی نامه ی خودنوشت اش می گوید که پدرش ترجمه‌های الکساندر دوما را که تازه منتشر شده بود به خانه می‌آورد و با صدای بلند برای افراد خانواده می‌خواند و چون خسته می‌شد، مادرش خواندن را ادامه می‌داد.

«از همان اوان كودكي، از باغ و كوه خيلي محظوظ مي‌شدم. جمعه ها دايي‌هاي من، مرا به كوهسار مشهد كه به كوه سنگي و كوه خلج و كوه سنگتراش‌ها معروف است، همراه مي‌بردند. آنها پياده بودند، و اوايل كه من چهار يا پنج ساله بودم، مرا به دوش نهاده، مي‌بردند، و از سن شش و هفت به بعد، با آنها پياده راه مي‌پيمودم. از ديدن گلهايي كه در دامنة كوه و خود كوه روئيده بود، از قبيل لاله‌هاي پاكوتاه پررنگ و شقايق كه ما آن را « لاله دخترو» مي‌گفتيم و نوعي گل قرمز ريز كه بر بوته‌هاي كوتاه خار مي‌شكفت، بغايت شكفته خاطر و شاد مي‌شدم. از گنجشك آمخته و كبوتر خوشم مي‌آمد...

از سن چهار سالگي مرا به مكتب سپردند. معلم من زن عمويم بود كه در محلة خود ما منزل داشت و در آن مكتب يك دختر، صغري نام، هم سن من بود و با من درس مي‌خواند. من قرآن را نزد زن عمويم خواندم و وقتي كه در سن شش سالگي به مكتب مردانه رفتم، فارسي و قرآن را به خوبي مي‌خواندم.

در هفت سالگي شاهنامه را نزد پدرم در ايام تعطيل مي‌خواندم و معاني مشكله آن را پدرم به من مي‌فهمانيد و اين كتاب به طبع و ذوق من در فارسي و لغت و تاريخ ايران كمك بي نظيري كرد كه هيچ وقت فوائد آن را از خاطر نمي‌توانم برد؛ من‌جمله، بعد از يك دوره خواندن شاهنامه، توانستم در همان كودكي به همان بحر شاهنامه شعر بگويم و مورد تمجيد پدرم واقع شوم.

با مرگ ناصرالدین شاه و تحول اوضاع سیاسی ایران پدر بهار که تا آن دوران به تربیت شعری پسرش می پرداخت. تصمیم گرفت که او  را از پرداختن به شاعری منع کند. زیرا دیگری دوران برای شاعری مناسب نمی دانست. پس تصمیم گرفت پسرش مشغول به تجارت شود.

«پدرم هم تا سن پانزده سالگي من در قسمت شاعري من سعي زيادي به خرج مي‌داد. بعد يك مرتبه خيالاتش عوض شد، زيرا تغيير اوضاع ايران بعد از‌ مرگ ناصرالدين شاه و در عهد مظفرالدين شاه طوري محسوس بود‌كه پدرم مي‌گفت قهراً اوضاع دربار و دولت عوض شده، كسي ‌من بعد به شعر و شاعران اعتنا نخواهد‌كرد و ‌علم و فضل را رونق و جمالي نخواهد ماند و اهل اين حرفت گرسنه و بيكار و از لذات حيات و سعادت زندگي مهجور‌خواهند ماند.

اين خيال در ‌مغز پدرم چنان قوت گرفت‌كه مرا از شعر‌گفتن تقريباً منع كرد و اصرار داشت‌ كه به تجارت بپردازم و بدين خيال مرا در اوان بلوغ داماد كرد...

تلون فكري پدرم و حالت عصباني وي زياد مي‌شد، به حدي‌كه يك مرتبه مرا از رفتن به مدرسه بازداشت و به دكان بلورفروشي كه دايي من صاحب آن بود، به شراكت‌گذاشت و مرا به وي سپرد.

در همين اوقات پدرم وفات يافت و بعد از فوت پدرم، يك مرتبه زندگي من عوض شد.

پس از مرگ پدر محمدتقی نوجوان وارد دنیای سیاست شد. وادی که تا آخر عمر به رغم تبعیدها و زندان ها از آن کناره نگرفت.

در شانزده سالگی به جمع مشروطه خواهان خراسان پیوست. نخستین اشعار سیاسی و اجتماعی خود را در روزنامه خراسان که مخفیانه در مشهد چاپ می شد منتشر کرد. بهار جوان به حزب دموکرات پیوست و روزنامه نوبهار را با مسئولیت و سردبیری خود به عنوان مبلغ عقاید حزب دموکرات در مشهد منتشر کرد.

این روزنامه پس از چندی به دلیل مخالفت با حضور قوای روسیه در ایران و مخاصمه با سیاست آن دولت، به امر کنسول روس تعطیل شد. او بلافاصله روزنامه تازه‌بهار را تأسیس کرد. این روزنامه در محرم ۱۳۳۰ به امر وثوق الدوله، وزیر خارجه تعطیل و بهار نیز دستگیر و به تهران تبعید شد.

زندگی سیاسی بهار بسیار پرفراز و نشیب است. او بارها چه در دوران قاجار و چه در دوران رضاشاه طعم حبس و تبعید را چشید.

پس از تبعید رضاشاه در شهریور سال 1320 بهار تصمیم گرفت که خاطرات سیاسی اش را بنویسد.

بسياري از جوانان ايران كه بايد هاديان افكار و پيشروان كاروان سياست و اجتماع آينده شوند، از داستان هاي گذشته هيچ‌گونه آگاهي ندارند؛ براي رفع اين نقيصه، چند فقره يادداشتها و تذكارهاي محفوظ و مضبوط را، زير عنوان تاريخ مختصر احزاب سياسي، به شكل مقالاتي در روزنامة مهر ايران » انتشار داد.

چهره های ماندگار در صدای معلم محمدتقی بهار ملقب به ملک‌الشعرا روزنامه نگار و وزیر آموزش و پرورش

خداي را به شهادت مي‌طلبم كه اين تاريخ را تنها براي خدمت به افكار عامه و ضبط وقايع كشور نوشته‌ام و ذره‌اي قصد انتقام يا انتقاد در نوشته‌هاي مزبور نداشته‌ام.

آنچه در مقالات مهر ايران نگارش يافت، به قدري مورد علاقه و ستايش عامة مردم قرار گرفت كه مرا به تدوين جداگانة آن تاريخچه ترغيب نمود. از اين روي، با خود انديشيدم اكنون كه بايد كتابي مدون شود،همان بهتر كه فصولي نيز در مقدمه كار كودتا و بيرون آمدن سردار سپه كه پهلوان اين داستان است، بنويسم و كتابي در تاريخ مختصر پادشاهي احمد شاه قاجار... به وجود آورم... . اين بود كه مجلد نخستين را برآن يادداشتها افزوده، هر دو جلد را تاريخ انقراض قاجاريه نام نهادم.» آن مقالات روزنامه مهر ايران نيز سپس به صورت يك جلد مستقل به طبع رسيد.

بهار با روی کارآمدن کابینه قوام السلطنه در بهمن 1324 به وزارت فرهنگ  برگزیده شد. بیماری بهار موجب شد که دوران وزارتش به چند ماه محدود شدود. بهار پس از استعفا برای معالجه بیماریش عازم سوئیس شد.

آخرين فعاليت اجتماعي او، كه از نظر او فعاليتي سياسي نبود، رياست جمعيت هواداران صلح بود. او هميشه مي‌گفت كه: « امر صلح را به سبب عشق به صلح و دوستي و نه به سبب وابستگي خاصي به آنان كه دربارة آن به تبليغ مي‌پردازند، دوست مي‌دارم. خواه هواداران صلح از امريكا و انگلستان باشند و خواه از شوروي و چين، فرياد صلح خواهي اصيل و قابل احترام است.»

هنوز يك سال از بازگشت بهار از سويس نگذشته بود كه دوباره سخت مريض شد و از كلية فعاليتهاي ادبي و اجتماعي بازماند و بيماري اوره نيز علاوه بر سل او را مي‌آزرد.

در سال 1329 بهار به بیماری سل مبتلا شد. به ریاست او در تهران «جمعیت ایرانی هواداران صلح» تشکیل شد و با وزارت فرهنگ نیز قراردادی برای تألیف کتاب «سبک شناسی شعر فارسی» بست که به علت بیماری ناتمام ماند.همچنین قصیده «جغد جنگ» را در ستایش صلح سرود. » ( 1 )

« او در سرودن شعر به شیوه قدیم استاد بود و به سبک خراسانی شعر می سرود. برخی شعرهای او به کتاب های درسی مدرسه ها نیز راه یافت . او نویسنده ی همکار در کتاب فارسی و دستور زبان دبیرستان‌ها نیز بوده است.

از شعرهای بهار برای کودکان می توان به شعر «ز اوستا بابا»، «قایق سواری» که گواه هدفمندی شعر برای آموزش و پند کودک است و شعر«طیاره» که نشان دهنده ی تاثیرپذیری شعر کودک از پدیده های نو است، نام برد. » ( 2 )

« عضویت ملک الشعرای بهار در شورای عالی معارف/فرهنگ

ملک الشعرای بهار از بزرگان معارف ایران معاصر است که خدمات بی شماری به تاریخ و فرهنگ این مرزو بوم کرده است. از آن جمله طی چندین دوره به عضویت شورای عالی معارف و فرهنگ درآمده از جمله:

از جلسه 65 شورای عالی معارف مورخ 1305/10/21به عنوان عضو دانشمند به عضویت رسمی شورای عالی معارف در آمد. این عضویت تداوم داشت تا اینکه در جلسه 240 شورا مورخ  1312/4/29غلامحسین رهنما با همین عنوان جایگزین ایشان شد. در سال های دهه بیست نیز بهار دو دوره به عضویت شورای عالی فرهنگ در آمد. نخست در جلسه 450 مورخ  1321/10/13و مرحله دوم از جلسه 543 مورخ 1324/11/27 که به عنوان وزیر فرهنگ، ریاست شورا را به عهده گرفت. این عضویت بعد از پایان وزارتش در 1325/5/10 نیز تداوم داشت. تا اینکه در جلسه 772 شورا مورخ 1330/1/25 دکتر عیسی صدیق جایگزین وی شد. بهار در اول اردیبهشت سال 1330 درگذشت و در آرامگاه ظهیرالدوله به خاک سپرده شد. »

شعر چشمه و سنگ

جدا شد یکی چشمه از کوهسار
به ره گشت ناگه به سنگی دچار

به‌ نرمی‌ چنین گفت با سنگ سخت‌:
کرم کرده راهی ده ای نیک‌بخت

گران سنگ تيره دل سخت سر
زدش سيلي و گفت دور اي پسر

نجنبيدم از سيل زور آزماي
که اي تا که پيش تو جنبم ز جاي

نشد چشمه‌ از پاسخ‌ سنگ‌، سرد
به کندن دراستاد و ابرام کرد

بسی کند و کاوید و کوشش نمود
کز آن سنگ خارا رهی برگشود

ز کوشش به‌ هر چیز خواهی رسید
به‌هر چیز خواهی کماهی رسید

برو کارگر باش و امّیدوار
که از یاس جز مرگ ناید به‌بار

گرت پایداری است در کارها
شود سهل پیش تو دشوارها

 

شعر رنج و گنج

برو کار می‌کن، مگو چیست کار
که سرمایهٔ جاودانی است کار

نگر تا که دهقان دانا چه گفت
به فرزندگان چون همی خواست خفت

که: میراث خود را بدارید دوست
که گنجی ز پیشینیان اندر اوست

من آن را ندانستم اندر کجاست
پژوهیدن و یافتن با شماست

چو شد مهر مه، کشتگه برکنید
همه جای آن زیر و بالاکنید

نمانید ناکنده جایی ز باغ
بگیرید از آن گنج هر جا سراغ

پدر مرد و پوران به امید گنج
به کاویدن دشت بردند رنج

به گاوآهن و بیل کندند زود
هم اینجا، هم آنجا و هرجا که بود

قضا را در آن سال از آن خوب شخم
ز هر تخم برخاست هفتاد تخم

نشد گنج پیدا ولی رنجشان
چنان چون پدر گفت، شد گنجشان

چهره های ماندگار در صدای معلم محمدتقی بهار ملقب به ملک‌الشعرا روزنامه نگار و وزیر آموزش و پرورش

منابع :

( 1 ) بیتوته

( 2 ) صدای معلم

( 3 ) سایت شورای عالی آموزش و پرورش


چهره های ماندگار در صدای معلم محمدتقی بهار ملقب به ملک‌الشعرا روزنامه نگار و وزیر آموزش و پرورش

چهارشنبه, 01 ارديبهشت 1400 20:48 خوانده شده: 940 دفعه چاپ

نظرات بینندگان  

پاسخ + +1 0 --
غیر معلم 1400/02/05 - 12:50
بله دیوان اشعار خوبی دارند ایشان
چه جالب نمی دانستم وزیر فرهنگ هم بوده اند ایشان
گویا در آن زمان آنچه می گفتند می نوشتند: دویم (درعکس)
در تهران هم سه خیابان بهار نزدیک هم داریم: بهار، عمود بر بهار شیرازی و موازی با ملک الشعرای بهار

آیا کسی می داند در این سه خیابان چند منتظر سکونت داشته اند؟ تا بهاری بیاید و زندگیشان را پیش از زمستان شدن بهاری کند؟
توهّم جذب کننده بهار نیست !
طبق آیه 62 سوره یونس اولیاء الله محزون نمی گردند و امام صادق فرمودند ... منتظر ... قائم ... محزون

نظر شما

صدای معلم، صدای شما

با ارائه نظرات، فرهنگ گفت‌وگو و تفکر نقادی را نهادینه کنیم.

نظرسنجی

میزان استفاده معلمان از تکنولوژی آموزشی مانند ویدئو پروژکتور ؛ تخته هوشمند و .... در مدرسه شما چقدر است ؟

دیدگــاه

تبلیغات در صدای معلم

درخواست همیاری صدای معلم

راهنمای ارسال مطلب برای صدای معلم

کالای ورزشی معلم

تلگرام صدای معلم

صدای معلم پایگاه خبری تحلیلی معلمان ایران

تلگرام صدای معلم

Sport

تبلیغات در صدای معلم

تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش بوده و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلا مانع است.
طراحی و تولید: رامندسرور