با استفاده از داده های سازمان همکاری اقتصادی و توسعه (OECD) برای برآورد اثرات مهارت های شناختی معلمان بر پیشرفت دانش آموزان در 31 کشور OECD، محققان بررسی کردند آیا آموزگاران باهوش دانش آموزان را درک می کنند؟
مشخص شد که دانش آموزانی که معلمان دارای مهارت های شناختی بالاتری دارند، تمایل بیشتری به درس خواندن از خود نشان می دهند.
مهارتهای شناختی معلم، مانند سواد و قدرت محاسبه با استفاده از داده های برنامه OECD برای ارزیابی بین المللی مهارتهای بالغین (PIAAC) در سال 2012 و 2015 اندازه گیری شد.
داده ها نشان داد که مهارتهای شناختی معلمان در کشورهای مختلف متفاوت است. به عنوان مثال، معلمان در ایالات متحده از نظر ریاضیات بدتر از میانگین هستند درحالیکه مهارت های سواد آموزی آنها کمی بهتر از متوسط است.
در همین حال، این گزارش اشاره کرد که این تفاوت ها در مهارت های شناختی معلم نشان دهنده متفاوت بودن توزیع مهارت های هر کشوری است.
این گزارش نشان میدهد که عملکرد معلمان از فارغ التحصیلان کالج هایی مدرن در کشورهایی مانند فنلاند، سنگاپور، ایرلند و شیلی بدتر از فارغ التحصیلان سایر کشورها مانند اتریش، دانمارک، جمهوری اسلواکی و لهستان هستند.
محققان مهارت های ریاضی و خواندنی معلمان را در 31 کشور OECD به مهارت های افراد دیگر بالغ در کشورشان و همچنین مهارت های معلمان کشورهای دیگر مقایسه کردند و این که آیا دانش آموزان در بالاترین سطح از PISA در کشورهایی که معلم مدرس دارای مهارت های ریاضی و خواندن قوی ترهستند، بیشتر از میانگین نمره می گیرند یا خیر را مورد بررسی قرار دادند.
آنها دریافتند که افزایش مهارتهای شنوایی معلم (با یک انحراف استاندارد) عملکرد دانش آموزان را با تقریبا 15 درصد از انحراف معیار در آزمون ریاضی PISA (برنامه ارزیابی دانشجویان بین المللی) افزایش می دهد، در حالی که تاثیر مهارت معلمان برای دختران و برای دانش آموزان کم درآمد در مقایسه با دانش آموزان ثروتمند، به ویژه در خواندن، بیشتر از پسران بود.
به عبارت دیگر، مهارت های معلم در هریک از موضوع های ریاضی یا خواندن، تنها بر عملکرد دانش آموز در همان موضوع تاثیر می گذارد.
محققان همچنین دریافتند که دانش آموزان در کشورهایی که به معلمانشان پول بیشتری برای مهارت های آنان پرداخت می شود در سطوح بالاتری قرار دارند.
برای بررسی رابطه حقوق و دستمزد مهارت در کشورهای مختلف، محققان ابتدا برآورد کردند که آیا معلمان حق الزحمه مثبت یا منفی را در مقایسه با سایر فارغ التحصیلان کالج با همان جنسیت، تجربه کار، سواد و مهارت های حسابداری دریافت می کنند یا خیر.
بررسی ها نتایج مختلفی را از 45 درصد مثبت در ایرلند تا 22 درصد منفی در ایالات متحده و سوئد نشان داد.
این به این معنی است که معلمان آمریکایی 22 درصد کمتر از فارغ التحصیلان کالج و افراد باتجربه ای که در مشاغل دیگر مشغول هستند حقوق دریافت می کنند.
به دنبال این، آنها برآورد کردند که چگونه این حق الزحمه مربوط به موقعیت معلمان در توزیع مهارت کشور است.
آنها دریافتند که کشورهایی که حق الزحمه بیشتری پرداخت می کنند، تمایل دارند تا معلمان خود را از افراد مهارتمندتری که از کالجها فارغ التحصیل شده اند استخراج کنند.
این به این معنی است که دانش آموزان تمایل دارند سطوح بالاتری را در کشورهایی که معلمان آن هزینه بیشتری دریافت میکنند به دست آورند.
نتایج این یافته ها ممکن است برای سیاست گذارانی که به دنبال راه هایی برای بهبود نیروی کار آموزشی خود هستند مفید باشد.
نظرات بینندگان
از موجه دانستن بدیهیات توسط مسولانی
که از زیر دست معلمان زیر خط فقری بیرون
آمده اند لذا بهره ی هوشی در سطح بسیار
پایینی دارند. فهم چنین استدلات برخورداری
از هوش می خواهد ، مسولان ما با ظاهر فریبی
بهره ی هوشی ۸۰ را به سختی دارند خصوصا
وزیر فعلی!!!