هنر وجودی یک معلم در فرآیند تعلیم و تربیت، دُر و گوهریست، کیمیا.
فارغ از فن و یا علمی که آموزگار به دانشآموزان خود میآموزد، منش و شیوه و حتی سبک زندگی او بسیار حائز اهمیت است. نگاه یک معلم به جهان پیرامون خود به طبع با سایر مشاغل و صنوف متفاوت است. در واقع معلم یاد میگیرد تا تعلیم بدهد و این چرخه، چرخهی علمآفرینیست.
دانشآموزان در سایه تعلیم یک معلم متخصص و مجرب میتوانند نگرش و مهارتهای لازم را دریافت و استعدادهای خود را کشف کنند.
در اهمیت آموزش همین بس که ویکتور هوگو نویسنده شهیر فرانسوی گفتهاست: «هر کس در مدرسهای را باز کند، در زندانی را بسته است»؛ این جمله به وضوح اهمیت آموزش را نشان میدهد. بدون شک تحصیل و مهارت آموزی پلی برای موفقیت انسانها است.
حال آن که یک آموزگار که از قضا درس شیمی را به دانشآموزان خود تعلیم میدهد، چرا و از چه روی دست به کار انتشار اندیشههای خویش شده، گواه این مدعی است که آموزگاری یک شغل و حرفه نیست بلکه نوعی سبک زندگیست؛ پس آموزگار در همه ساحتهای زیست خود در چرخهی تعلیم و تعلم است.
این گفته ارسطو را به ذهن بسپارید:
«به همان اندازه که زنده از مرده متفاوت است، تحصیل کرده از بی سواد متفاوت است.»
نخستین بار اسفند ۱۴۰۰ کتاب «خاطرات کرونایی یک خانم معلم» را به رشته تحریر درآوردم. در این مجموعه سعی داشتم تا با نگاهی طنز آنچه پاندمی کرونا بر فضای آموزشی و نظام تعلیم و تربیت گسیل ساخته، روایت کنم.
خود تجربهای شد گرانبهاء.
چندی بعد کتاب «چرند و پرند» اثر جاودانه استاد دهخدا برحسب حادثه به دستم رسید. زاویه دید، گویش و زبان طنز استاد به وقایع روزمره و البته نیاز چنین واکاویی طنازانهای در روزگار خویش، بر آنم داشت تا دیگر بار دست به قلم شده و اتفاقات، اخبار و وقایع سه سال منتهی به قرن اخیر را از قاب و نگاه دیگری بازخوانی کنم.
چرا که همواره بر این باورم ؛
آموزگار در زیست خود میآموزد و تعلیم در شمار انفاسش مستتر است. پس هر آنکس که مخاطب کتاب «مواظب باش نسوزی» است، مرا در چرخه علمآفرینی همراه و هم قدم است.
من معلمی هستم که در نوشتههای خود سخت مستترم.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
سوال میده حل کنی بهش که نشون میدی بدون اینکه ببینه درسته یا نه میگه درسته. بعد که میری پاتخته و اشتباه حل میکنی کلی سرزنشت میکنه.وقتی یه مبحثو ازش میخوای دوبار توضیح بده، شقیقه هاشو میگیره و هوف هوف مقکنه که مثلا عصبی شده. وقتی سر اشتباه تصحیحش یا تدریسش باهاش بحث میکنی گریش میگیره میره بیرون از کلاس(سه بار تاحالا پیش اومده این مورد)