" قدرت فکر " ، اثر ژوزف مورفی
مترجم کتاب یاد شده مهرداد مهرین می باشد. این کتاب در 320 صفحه توسط انتشارات نغمه به چاپ رسیده است. کتاب دارای بیست فصل بوده و با این پیش گفتار شروع می شود :
« من در زندگی بسیاری از مردان و زنان وقوع معجزات فراوانی را دیده ام. شما نیز هر گاه شروع به استفاده از قدرت اعجاز آمیز نیروی موجود در باطن خود کنید ممکن است با یک معجزاتی روبه رو شوید. منظور از نوشتن کتاب حاضر این است که به شما یاد بدهیم چگونه می توان از تفکر و تلقین استفاده کرد و سرنوشت خود را رقم زد، زیرا همان طور که گفته اند انسان همان است که می اندیشد."
نویسنده به قدرت و اثر هوش بی پایان درون و نیروی ناخودآگاه و ضمیر باطن با ادله و شواهد فراوان عینی اشاره می کند و این که قوه ناخودآگاه و ضمیر باطن که طی 24 ساعت در اعماق روح و باطن و ذات آدمی بیدار و فعال است قدرتی شگرف و تا حدی خارق العاده و محیرالعقول دارد و علاوه بر معالجه انسان از اقسام بیماری ها و اعطاء سلامت جسمانی و روحی بسته به فراخور حال ظاهری و نیروی خودآگاه انسان عکس العمل بروز داده و بسیاری از موفقیت ها و پیشرفت های علمی، فکری و تکنیکی را برای انسان رقم می زند.
تلقینات صحیح روحی، روانی، نیایش و ایمان و اراده و غلبه بر ترس ، استرس، اضطراب، بدبینی، یاس و غیره قادر خواهد بود انسان را در مسیر موفقیت و ترقی و اعتلای روحی و شخصیتی قرار بدهد و شکست را مبدل به پیروزی سازد.
دکتر ژوزف مورفی در بخشی تحت عنوان " آزادسازی قدرتی که معجزه می کند " چنین اظهار نظر کرد: دست یافتن به شفای شخصی مطمئن ترین دلیل بر وجود قوایی در ضمیر باطن است. من چهل و دو سال پیش توانستم به کمک بهره گیری از قوه شفابخش ، ضمیر باطن بر یک غده بدخیم که به زبان پزشکی سرطان خوانده می شود غلبه کنم. تکنیکی که از آن استفاده کردم در این کتاب تشریح شده است. مطمئنم دیگران هم می توانند به کمک نیروی شفابخش بی پایانی که در اعماق وجود هر کس نهفته است خود را نجات دهند. از طریق دکتری که با هم دوست بودیم ناگهان به این حقیقت پی بردم که این یک امر طبیعی است که ما پیش خود فرض کنیم هوش خلاقی که تمام اعضای بدن ما را به وجود آورده و جسممان را ساخته و قلبمان را به کار انداخته است می توان برای آن چه که خلق کرده وسایل شفا را هم فراهم کند.
یک ضرب المثل قدیمی می گوید: " پزشک زخم را پانسمان می کند ولی آن کس که شفا می دهد خداست." در جای دیگر تحت عنوان "با نیایش موثر اتفاقات حیرت انگیزی رخ می دهد" می خوانیم " نیایش علمی عبارت است از عمل متقابل خودآگاهی و ناخودآگاهی که با هم و به طور موثر در جهت فوق هدایت می شود. این کتاب طریقه علمی دست یافتن به نیروی لایتناهی در جهت خود و نائل آمدن به چیزهایی است که واقعا در زندگی می خواهید تصاحب کنید. شما میل دارید یک زندگی کامل تر و غنی تر و سرشار از خوشی داشته باشید. برای نیل به این منظور از این نیروی اعجاب انگیز بهره گرفته و راه خود را در زندگی روزمره صاف و هموار کرده مشکلات خود را حل نمایید و در روابط خانوادگی هماهنگی برقرار نمایید.
"گنجی که در درون شما نهفته است" مطلب مهم دیگری است که نویسنده بدان پرداخته است. "چنانچه چشم بصیرتان را باز کنید و به گنج بی پایانی که در درون شما نهفته است نظر اندازید متوجه می شوید که ثروت بی پایانی شما را احاطه کرده است. در درون شما یک معدن طلا وجود دارد که می توانید از آن استفاده کرده و زندگی باشکوه و پر از خوشی و وفور برای خود فراهم کنید.
در ژرفای ضمیر شما، خودِ بی پایان، قدرت بی انتها و مجموعه لایتناهی و بی پایانی از چیزهایی که برای رشد و اظهار وجود لازم است وجود دارد. از همین لحظه به شناسایی این استعدادها بپردازید تا آنها خود را بروز دهند و به ظهور برسند. هوش سرشاری که در ذهن شما وجود دارد می تواند آنچه را که لازم است بدانید در اختیارتان بگذارد. شما می توانید به ایده ها و افکار نو که منجر به اختراعات و اکتشافات و تجربه جهان های جدید می شود دست یابید. به علاوه هوش بیکرانی که در ضمیر شماست می تواند معلومات شگفت انگیزی را که جنبه ابداعی و ابتکاری دارد در اختیارتان بگذارد و همین هوش می تواند شما را برای عرض اندام و مستقر شدن در موقعیتی که برایش شایستگی دارید آماده کند.
خودآگاهی و ناخودآگاهی
" بهترین طریقه آشنا شدن با دو وظیفه ذهنتان این است که به ذهن خود به صورت یک باغچه نگاه کنید. شما یک باغچه بان هستید و در طول روز مسئول کاشتن بذر که همان اندیشه هایی است که روزانه در سر خود راه می دهید می پاشید. هر چه را که می کارید در تن و در محیط زندگی تان به درو می پردازید. اکنون مشغول کاشتن افکار مربوط به آرامش، عمل درست، حسن نیت و سعادت بشوید و به آرامی و با علاقه درباره ویژگی های فوق بیندیشید و آنچه را که اندیشیدید به طور کامل در ذهن خودآگاهتان جای دهید و به کاشتن این بذرهای شگفت انگیز یعنی این گونه در باغچه ذهن تان ادامه دهید. در این صورت محصول باشکوهی درو خواهید کرد. می توانید ضمیر باطن تان را تشبیه به خاکی کرد که در آن انواع و اقسام بذرها اعم از نیک و بد می روید. آیا مردم از خار مغیلان محصول انگور از خاربن انجیر به دست می آورند؟ خیر، اندیشه و هر علت و هر وضعیتی که از آن به دست می آید یک معلول است ، به همین جهت بسیار مهم و لازم است که شما زمام افکار خود را در دست داشته باشید تا به نتایج و وضعیت های خوب نائل گردید. موقعی ذهم شما به طور صحیح کار خواهد کرد و هنگامی به حقیقت پی خواهید برد که افکار انباشته شده در ضمیر باطن تان سازنده پر از هماهنگی و آرامش باشد. در این زمان است که باطن شما هم پاسخ خواهد گفت و شرایط هماهنگ مساعد و بهترین وضعیت ها را فراهم خواهد کرد.
موقعی که شما شروع به کنترل فرآیند فکری خود می نمایید قادر می شوید از نیروی ضمیر باطن برای حل هر مشکلی استفاده کنید به عبارت دیگر شما عملا به طور خودآگاه سرگرم همکاری با قدرت لایتناهی و قانون قدرت مطلق که بر همه چیز فرمانروا است می شوید. در هر جا که زندگی می کنید به اطراف خود نگاه کنید. متوجه خواهید شد که اکثریت افراد در دنیای خارج به سر می برند تنها این مردان روشندل هستند که به شدت به دنیای درون علاقه نشان می دهند.
به خاطر داشته باشید که این دنیای درون یعنی افکار و احساسات و تصورات شماست که دنیای خارج شما را به وجود می آورد. لذا یگانه قدرت خلاق آنچه که در جهان متجلی می بینید به طور آگاهانه و یا ناخودآگاهانه از دنیای درون شما میانه می گیرد. آگاهی داشتن از عکس العمل متقابل خودآگاهی و ناخودآگاهی شما را قادر خواهد ساخت که سراسر زندگی خود را تغییر بدهید.
برای این که شرایط خارجی عوض شود شما باید ابتدا علت را تغییر دهید. شما باید برای برطرف کردن ناهماهنگی و آشفتگی و کمبود و محدودیت ، علت را برطرف کنید. علت هم عبارت از همان طریقی است که به کمک آن از خودآگاهی خود استفاده می نمایید. به عبارت دیگر طریقه ای است که در ذهن خود امور را مطابق با آن فکر و مجسم می کنید.
مطالعه کتاب معرفی شده به کلیه دست اندرکاران امر تعلیم و تربیت و جویندگان حقیقت زندگی و رشد و ترقی و کمال توصیه می شود.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
اما اصلا با این کتاب ها حتی از یک محقق خارجی مکافق نیستم.چون این ها به نظر می اید درک درستی از انسان ندارند و با این کتاب ها در پی فردگرایی انسان هستند. در حالی که همپای فردیت انسان، اجتماعی بودن آن اهمیت دارد.
انسان، بسیار فراتر از آنی است که می اندیشد.