«عزیزم منو یادتون نیست؟ از ترمینال شرق بردمتون تهرانپارس، ظهر بود گلم، عزیزم این پیامو همینطوری فرستادم حالتو بپرسم...من تو کار لباسزیر زنانه هستم، سوتین در انواع مدلها، اگه خواستی خبر بده گلم...»
جملههای فوق پیام راننده یکی از استارتاپ های شهر به خانمی است که از تاکسی این استارتاپ استفاده کرده بود. یکی از هموطنان این پیام را از طریق تلگرام برایم فوروارد کرد. کنجکاو شدم و عکسهای پروفایل تلگرام این آقای راننده را مرور کردم. اگر از موضوع اطلاع نداشتم و کسی عکسها و جملههای نابی را که روی آنها نوشته شده بود به من نشان میداد و میپرسید که به نظر شما این فرد چگونه آدمی است، بیتردید میگفتم فیلسوف، معلم اخلاق، انسانی عمیق و متفکر است؛ و اگر نمیدانستم که در زمان حیات فردریش نیچه؛ فیلسوف آلمانی؛ اینترنت وجود نداشته بیتردید میگفتم این پروفایل متعلق به خود فردریش نیچه است!
این روزها متفکرنمایی و فیلسوف نمایی سکۀ بازار فضای مجازی شده است، به این معنا که بسیاری از کاربران فضای مجازی به شکلهای مختلف جملههای عمیق و ناب را بهعنوان معرفی خود در معرض دید دیگران قرار میدهند. جملههایی درباره سرنوشت، جهان هستی، یک رویداد مشخص، خدا، مشقّتهای انسان بودن، غافل و جاهل بودن سایر انسانها (بهجز خود ایشان)، محور هستی بودن انسان (عموماً با عکسی از فردی که بر روی قلۀ کوه ایستاده) و ناچیزشماری دیگران (با عکسی از گلّه گوسفندان).
وقتی این عکسها و پیامها را مرور میکنیم بیتردید به یک نتیجه میرسیم: این فرد چه نگاه عمیقی به دنیای پیرامونش دارد. او درباره هستی تأمل میکند، تغییرات جهان اطرافش را رصد میکند، میبیند و نمیگذرد، پرسش دارد و جهان و مردمان آنرا عالمانه می نگرد.
حدود چهل میلیون ایرانی فقط عضو شبکه اجتماعی تلگرام هستند. تحقیق دقیقی نکردهام ولی بررسیهای اولیهام نشان میدهد که بخش قابلتوجهی از این تعداد، خودشان را با این نوع عکسها و جملهها معرفی میکنند. اگر اینگونه باشد آیا شما با نتیجهگیری من در پاراگراف قبل موافق هستید که بگوییم ما در کل انسانهای عمیقی هستیم و مدام مشغول تفکر درباره جهان هستی و رفتارهایمان هستیم؟ تصور میکنم که شما هم مانند من نسبت به این نتیجه تردید داشته باشید.
برخی از جامعه شناسان معتقدند که امروزه، افراد یک هویت آنلاین online؛ یعنی هویتی که در فضای مجازی در مقابل چشم دیگران قرار میدهند و یک هویت آفلاین offline، یعنی هویتی خارج از فضای مجازی دارند.
قطعاً وضعیت مطلوب آن است که هویت آنلاین/مجازی آدمها ادامه همان هویت آفلاینشان باشد و با آن تناسب داشته باشد. ولی در بیشتر موارد این اتفاق رخ نمیدهد.
آنچه در فضای مجازی میبینیم ویترینی است که تنها عکسهای قشنگی از کالاها (و نه خود کالاها) در آن چیده شده است و در پشت آن، اساساً کالایی وجود ندارد.
در واقع شاهد هویتهای فتوشاپی و دستکاریشده هستیم. من آنی مینمایم که در واقعیت نیستم!
در یکی از نوشتههایم اصطلاح «نوکیسگان فرهنگی» را به کار بردم. آدمهایی که میبینند هماکنون باکلاس بودن به حرفهای قشنگ زدن است و برای همین پروفایلها یا صفحههای اینستاگرامی شان پرشده از جملههای قشنگ فیلسوفانه. این پدیده آنقدر سکه بازار شده است که کافی است در سایت گوگل عبارت «جملههای ناب برای» را تایپ کنید.
ایرانیان آنقدر این جمله را در گوگل تایپ کردهاند که در ادامه گوگل به شما پیشنهاد میدهد: جملههای ناب برای استاتوس، جملههای ناب برای پروفایل تلگرام، جملههای ناب برای بیوی اینستاگرام. حتی کانالهایی ساخته شده است که صرفاً برای دیگران این جملههای ناب دو سطری را منتشر میکنند. هموطنانمان جملههای عالمانه را از گوگل کات cut و سپس در صفحه شخصیشان پیست paste میکنند؛ و بعید نیست که بسیاری اساساً این جملهها را نفهمند ولی منتشر کنند.
آنچه در فضای مجازی میبینیم ویترینی است که تنها عکسهای قشنگی از کالاها (و نه خود کالاها) در آن چیده شده است و در پشت آن، اساساً کالایی وجود ندارد ما شاهد ظهور آدمهایی با دانش چهلکلمهای یا دوسطری هستیم. درباره همهچیز دو سطر میدانند.
نیچۀ بدبخت دویست صفحه کتاب نوشت و در صفحه آخر آن به جملهای درخشان رسید. نوکیسگان فرهنگی حوصله خواندن آن دویست صفحه را ندارند و فقط جمله صفحه آخر را برمیدارند. به همین دلیل هویتهای آنلاین ما با هویتهای آفلاینمان تناسبی ندارد.
در اینترنت یکچیزیم و در زندگی واقعی چیزی دیگر. همهچیز در سطح و صفحهن مایش اتفاق میافتد.
این راننده محترم در پروفایل اش جملهای دو سطری درباره حقوق بشر هم داشت! غافل از اینکه مزاحمت برای یک خانم هم مصداقی از نقض همان حقوق بشر است. تظاهر دارد دودمان ما را به باد میدهد.
به راستی ؛چرا ابزارهای مدرن در ایران به شکل گیری هویت مدرن نمی انجامد؟
کانال دکتر فردین علیخواه
نظرات بینندگان
در حالی که افراد در همین فضای واقعی، به عنوان مثال در محیط کاری، ماسک های رنگارنگ و عجیب و غریبی به چهره زده و می زنند، که در محیط های غیر رسمی تر آن را از چهره زدوده و به موجوداتی دگر و بعضا عجیب و غریب بدل می گردند!؟
ما در موقع رانندگی به موجوداتی خشن، بی رحم و سلطه گر و در هنگام اجرای قانون برای دیگری کاملا قانونمند، موقع اجرای قانون در مورد شخص خودمان قانون گریز و در سر سفره غذا به انسان هایی با گذشت و ایثارگر مبدل می شویم!
این شبکه ها نابود کننده خانه و خانواده شده ؟
یک ذختر اجازه میده به خودش در یک روز با چندین مرد صحبت و خود را عرضه و ...... در حالی که ان مردها تا بپه و یک بپه و بچه داشتن و وقتی این را دیدم و متاسف شدم به حال پلیس فتا و مجازی ما و اینترنت و زنان و ناموس کشورم
گریه زن ان مرد را یادم نمیره ولی هیچ کاری نتونستم بکنم
می نمایید. از بحث و قلم شیرین تان بعنوان دانشجوی جامعه شناسی لذت بردم و فقط چند جمله می گویم :
چون در ایران خودباوری نیست، چون در ایران ما مقلّد کر و کور و لال هستیم. چون در ایران اعتماد به خود و خودی نیست، چون تجددگرایی رژیم گذشته ، باز در جامعه ما حضور دارد اما نمودهای آن همزمان با رشد و توسعه صنعت و تکنولوژی ، عوض شده است، چون ما از جایگزینی عادات و روش زندگی دیگران بجای خود لذت می بریم، چون پسماند فرهنگی در کشور ما، از نگرش درست و منطقی ما ممانعت بعمل
می آورد. چون افکار و احساسات و ادراک ما آنقدر ضعیف است که در برابر هر ویروسی احتمال ابتلایمان بالاست. و چون آموزش و پروش ما بالنده و زاینده و مؤثر نیست. چون آب در هاون می کوبیم و چون....... با تشکر مجدد