« ماموریت ما خفه کردن گلوله است نه گلو» ؛ این جمله ی طلایی و منحصر به فرد را وزیر آینده نگر و کاردان اطلاعات گفته است ( این جا ) که هر شنونده ی منصف را به عمق جان کشوری پر امنیت ، توسعه گرا و اعتدالی روانه می کند ، اگر چه وزیر اطلاعات برای رسیدن به عملیات ایده های نوینش راه دراز و پر پیچ و خم دارد اما با نگاهی گذارا نشانه های درون و برون سازمانی حوزه کاری دوران وزارتش در تغییرات ماهوی ، گواه بر پیمودن راه نزدیکی و همراهی با مردم است نه دوری از آنان.
اگر این ایده را به عنوان یک راهبرد و سرمایه اجتماعی بپذیریم ، برای اجرایی کردن آن مولفه های دیگری را به عنوان زیرساخت و کمک دهنده باید برآن بیافزاییم ، اولین و مهمترین شاخصه امنیت پایدار در آموزش و پرورش رقم می خورد و بستر سازی می شود که نونهالان و نوجوانان باید از آن بهره مند گردند.
آموزش و پرورشی که تفکر انتقادی ، پرسش گری ، فعالیت های گروهی و جمعی ، باهم زیستن ، آشنایی با حقوق شهروندی و اجتماعی تمرین دموکراسی ، تعلیم و تربیت درست در امر گونه گونی جنسی و جنسیتی ، آداب حفظ آیین و رسوم بومی و محیط زیست ، حفظ هویت فرهنگی در برابر خودباختگی ، آزادی بیان و پس از بیان ، عدم پرخاشگری و تخریب شان و شخصیت افراد ، صداقت در گفتار و رفتار و... را نهادینه و به جد سرلوحه برنامه های آموزشی و تربیتی و اهداف عالی خود در مدارس قرار بدهد آن گاه می تواند ادعای پویایی داشته باشد .
پرواضح است این فرآیند در آموزش و پرورش عملی نخواهد شد مگر با بازگشت منزلت ، انگیزه و معیشت و مرجعیت معلمان و از همه مهمتر اعتقاد درست و نه فرمایشی و صوری مسئولان آن که می بایست بروز و ظهور نماید ، آنگاه معلمان تعلیم دیده ، با انگیزه و کاردان به تمام و کمال در آزادی بیان و کارکردهای آموزشی و تربیتی در نظام آموزشی مطابق با اهداف ملی کشور آزادانه نظرات و انتقادهای خود را به سیاستمداران و آحاد تاثیرگذار جامعه منتقل می نمایند و در تعلیمات خود آزادانه به نسل جدید زمینه های پرسش گری و نقادی را فراهم و راهنمایی می نمایند.
اگر جامعه توسعه یافته می خواهیم ؛ آموزش و پرورش ، مدرسه و معلمان نباید از سیاست گذاران و سیاست مداران بترسند یا وامدار آنها باشند ، بلکه جامعه توسعه گرا ، سیاست گذارانش از معلم ، مدرسه و آموزش وپرورش می ترسند و حساب می برند چون باید از آن تغذیه کنند و این نهاد است که تعلیمات می دهد که کشور به چه سمت و سویی روانه می شود و چه کسانی شایستگی سیاست مداری دارند.
اگر در تنبیه عمدی و سهوی یک معلم حکم بشیر و نذیر به معلمان سپرده شود قطعا خطا و شکست منزلت معلم کمتر خواهد بود تا تنبیه و سیاست وزیر بر تنبیه معلم که اتفاقا نتیجه عکس خواهد داد که لاجرم دانش آموز تنبیه شده در فیلمش بگوید من می دانم معلم مرا دوست داشته و دوست دارم او به کلاسش برگردد حالا نتیجه معکوس را در کلاس ، مدرسه وجامعه مشاهده وتجزیه و تحلیل نمائید.
سیاست گذاری و سیاست مداری بر معلم و آموزش و پرورش در هیچ کجای دنیا جواب نداده است که به عکس آن را ورشکسته ، پرتناقض، سطحی نگر ، ضد توسعه و خروجی و تولید آنرا بی اعتبار و نسلی طلبکار بی عار تبدیل می نماید.
اگر قرار است « گلوله خفه شود و گلو آزاد » مهمترین و وسیع ترین جایگاه و عملکرد آن به عنوان مرکزی راهبردی ، آموزش و پرورش است .
آقای وزیر آموزش و پرورش ، آقای معاون پرورشی و آقای حراست !
« صدای معلم » در طول فعالیتش با شناخت جامعه در حال گذار با همه بی مهری هایی که به معلمان و آموزش و پرورش شده و می شود در فضایی متین ، آرام و تاثیر گذار سعی نموده است با بهره گیری از موج اندیشه ها ، دوری و تحکم سیاست مداران را از بدنه دستگاه تعلیم و تربیت کم نماید.
صدای معلم با دقت ، وسواس و با تضارب آراء از قلم مبارک معلمانی که در خط مقدم تعلیم و تربیت مشکلات را لمس و حس نموده اند سیکنال هایی از مشکلات را به مسئولان برساند که در آمارهای رسمی و بعضا صوری دیده و ارائه نمی شود .
صدای معلم با همه مشکلات ریز و درشت معلمان ، آنان را وادار نموده است که قلم به دست بگیرند و مخلصانه و صادقانه برای تنویر افکار جامعه و تغییر نگرش ها و پالایش انحرافات در پیوند خانه ومدرسه بنویسند و چاره جویی نمایند.
صدای معلم با بهره گیری از قلم معلمان خردورز و اساتید دانشگاه ها ، بازنشستگان فرهنگی که قلم شان درافشانی می کند و کژراهه ها را نشانمان می دهد به وزارت آموزش و پرورش کمک می نماید تا فعالیت بهتری و کارکرد های استاندارد را سرلوحه خود قرار بدهد.
صدای معلم بدون کوچکترین هزینه و باری بر دوش آموزش و پرورش ، با نشر اندیشه ها ، نظرات ، ارشادات و انتقادات از قلم معلمانی با سواد ، وارسته و کاربلد راه نشان می دهد از بیراهه به دستگاه تعلیم تربیت که در بازسازی و بهسازی ، پیشرفته و توانمند عمل کنند .
آقای وزیر، آقای معاون پرورشی !
اگر هفده مشاور شما بتوانند با شور خود به وزارت و وزیر مشورت مفید و کارآمد بدهند یقینا شما در وزارت کارستان می کردید ، عیب در مشاوره دادن نیست که اشکال کار در اراِئه یک سویه اطلاعات به شماست که در یک روز از چند مشاور خود چندین نظر و مشاوره پر از تناقض و بعضا ضد هم دریافت خواهید کرد.صدای معلم به خاطر تضارب افکار و اندیشه ها و نظریات ، این نقیصه را ندارد که منطقا می تواند به عنوان مشاورامین و دقیق مورد توجه وزارت قرار گیرد.
آقای وزیر و معاون محترم !
ترس از صدای معلم و اخراج خبرنگار و نماینده آن از نشست مجلس دانش آموزی که ماهیتش آموزشی است در یک پروسه تربیتی ، علاوه برنقض آن فرآیند تربیتی ، خفه کردن گلو است ! گلویی که ماهیتا نیش می زند اما شهدش در تربیت نسل آینده قطعا به کام شیرین خوش تر خواهد بود.
ترس از صدای معلم برای معاون پرورشی و مسئول حراست وزارت خانه زمانی موجه بود که نظام امنیتی کشور در راهبردش چنین توصیه کرده باشد ، اکنون که وزیر محترم اطلاعات به صراحت امنیت پایدار و توسعه همه جانبه کشوررا در تضارب آراء می داند خفه کردن گلو خودسری و خودکامگی نیست ؟
چرا صدای معلم را دچار تنگنا و مشقت می کنید ؟
شاید در کار فرآیند تربیتی و آموزشی شما نقصی ببیند که با اخراج آن دیده بان ، پلاسکوی وحشتناکی را تجربه کنید!
شما گلو را با گلوله اشتباه نگیرید ، صدای معلم گلو است نه گلوله!
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
معلمی ننگی بیش نیست به فکر دوران کهولت باشید
تا زمانیکه اینگونه باشی و یا وانمود کنی که اینچنین هستی در امان خواهی بود و با یک نان بخور نمیر هوایت را خواهند داشت.
ولی اگر احساس کنند که یک ذره از این خطوط قرمز عبور کرده اید چنان داستانی برات پیاده میکنند که عبرت دیگران شوی.
این رویه در همه جای این گدا خونه جاری وساریه، مخصوصا مدیران باندی مدارس به شدت آنرا پیاده میکنند.
حق اين وقت جند؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟