حالا که نزدیک به شروع سال ۱۴۰۴ هستیم، نگاهها به آینده ایران بیشتر از هر زمان دیگری برجسته شده است.
زمانی که دانشآموز بودم، در کلاس پنجم ابتدایی، اولین بار با سند چشمانداز ۱۴۰۴ آشنا شدم. در کتاب تعلیمات اجتماعی نوشته شده بود که ایران در سال ۱۴۰۴ باید به کشوری پیشرفته تبدیل شود. آن زمان، با چشمان و ذهن کودکانه از خودم پرسیدم:
«سال ۱۴۰۴ من کجا هستم؟ ایران عزیزم کجا خواهد بود؟» شاید نمیدانستم که در آینده، سال ۱۴۰۴ برای من چطور خواهد بود، اما با هر چیزی که به آن فکر میکردم، امید داشتم که روزی کشورم به جایگاهی برتر در جهان برسد.
الان که خودم معلم شدم و به مرور زمان نگاه میکنم، میبینم که این سؤال هنوز برایم مهم است. ایران ۱۴۰۴ در کجا ایستاده است؟
در زمینههای فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی چه پیشرفتی کردهایم؟ آیا به اهداف سند چشمانداز رسیدیم؟
واقعیت این است که در بسیاری از زمینهها، به دلایلی چون مشکلات داخلی و تحریمها، نتوانستهایم به آن نقطهای که برایش برنامهریزی کرده بودیم، برسیم. این اتفاقات از دستمان خارج است، اما باز هم باید در مسیر پیشرفت حرکت کنیم.
یکی از مفاهیمی که در تمام این سالها به آن فکر کردهام، نظریات توسعه است. یکی از این نظریات مهم میگوید که توسعه باید ابتدا در ذهن و نگرش افراد جامعه رخ دهد و سپس به سطح جامعه و ساختارهای اجتماعی سرایت کند. همان طور که آنتونی گیدنز، جامعهشناس بزرگ، اشاره کرده است، «توسعه اجتماعی زمانی اتفاق میافتد که ذهنیتها و رفتارهای فردی تغییر کند».
اگر جامعهای بخواهد پیشرفت کند، باید افراد آن جامعه ابتدا به تغییرات فکری و فرهنگی دست یابند. در غیر این صورت، توسعه نمیتواند بهطور واقعی در جامعه رخ دهد.
در این رویکردها، تغییرات ذهنی افراد بهعنوان نقطه شروع توسعه تلقی میشود، زیرا وقتی افراد به سطحی از آگاهی و مهارتهای فردی برسند، میتوانند تحولی در جامعه ایجاد کنند.
به عبارت سادهتر، توسعه فردی مقدمهای برای توسعه اجتماعی و جمعی است.
این روزها، وقتی به کلاس درس میروم و از دانشآموزان میپرسم که چرا اینقدر از درسها فراری هستند و به مدرسه نمیآیند، میفهمم که مشکلاتی جدی در ذهنیتها وجود دارد. وقتی افراد به مسئولیت خود در جامعه اهمیت ندهند و به پیشرفت فکر نکنند، به سختی میتوان انتظار داشت که جامعه در مسیر رشد قرار گیرد.
دانشآموزان میگویند: «آقای معلم، هفته اول پاییز درس نده، هفته اول بعد امتحان دی ماه درس نده، پانزده روز مونده به عید هم که اصلاً مدرسه نمی آیند !» اینها فقط کلمات سادهای نیستند؛ اینها نشان میدهند که ذهنیت توسعه محور در بسیاری از جوانان ما وجود ندارد.
این نگرشها نمیگذارند که ایران به آن جایی برسد که در سند چشمانداز ۱۴۰۴ پیشبینی شده بود.
وقتی افراد به مسئولیت خود در جامعه اهمیت ندهند و به پیشرفت فکر نکنند، به سختی میتوان انتظار داشت که جامعه در مسیر رشد قرار گیرد.
نکتهای که باید به آن اشاره کنم این است که بخش زیادی از این مشکلات به سیاستها و رویکردهای دولتها در سالهای گذشته برمیگردد. اگر دولتها به جای اتکا به منابع نفتی و سیاستهای کوتاهمدت، به زیرساختهای فرهنگی، آموزشی و اقتصادی توجه بیشتری میکردند، امروز با چنین چالشهایی روبهرو نبودیم.
توسعه از درون یک جامعه باید آغاز شود، اما دولتها باید نقش تسهیلگر را ایفا کنند، نه اینکه مانع پیشرفت شوند.
دولتها میتوانستند با ایجاد شرایط مناسب برای ارتقای آموزش و فرهنگ، با برنامهریزی صحیح در حوزههای مختلف، این تغییرات ذهنی و رفتاری را در مردم ایجاد کنند. اگر تغییرات ذهنی و نگرشها از طرف افراد و دولت همزمان پیش نمیروند، جامعه به سختی میتواند به رشد پایدار برسد.
ما معلمان بهعنوان افرادی که در خط مقدم آموزش و پرورش نسل آینده کشور هستیم، باید ذهنیت توسعه محور را در دانشآموزان ایجاد کنیم. این کار، همانطور که نظریات توسعه میگویند، از تغییرات در ذهن شروع میشود.
اگر بخواهیم ایران آینده را در جایگاه قابل قبول جهانی ببینیم، باید برای امروز خود فکری بکنیم. باید در هر کلاس درس، در هر نگاه، در هر رفتار فردی، توسعه را از ذهن آغاز کنیم و آن را در جامعه بسط دهیم.
در نهایت، اگر میخواهیم ایران در آینده به کشوری پیشرفته تبدیل شود، باید برای امروز خود فکری بکنیم. باید در هر کلاس درس، در هر نگاه، در هر رفتار فردی، توسعه را از ذهن آغاز کنیم و آن را در جامعه بسط دهیم.
***
این جامعه با این مختصات فکری و فرهنگی محکوم به تکرار و ناکامی و پسرفت است :
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
صدای معلم، صدای شما
با ارائه نظرات، فرهنگ گفتوگو و تفکر نقادی را نهادینه کنیم.