کنکور مسابقه بزرگ برای فارغ التحصیلان نظام آموزش و پرورش عمومی به منظور گزینش داوطلبین برای ورود به دانشگاهها و مراکز آموزش عالی است . از منظر جامعه شناسی فراگردهای اجتماعی و رفتارهای گروهی در قالب پیوسته و گسسته محقق می گردد . رفتارهای گروهی پیوسته به دو شکل همکاری و همانند گردی و رفتارهای گروهی گسسته در سه شکل سبقت جویی، رقابت و ستیزه جویی رخنمون می گردد. کنکور از حیث مفهوم شناسی در زمره ی سبقت جویی قرار می گیرد . سبقت جویی به رفتار گروهی اطلاق می شود که جمعی برای رسیدن به هدف کمیاب بدون ایجاد مزاحمت و خشونت برای دیگران تلاش می کنند .
پرسش اساسی این است که این رفتار جمعی دانش آموزان فارغ التحصیل متوسطه دوم و نظام آموزش عمومی کشور چه کارکردهای پنهان و آشکار نامناسبی را سبب گردیده است ؟ کنکور به رشد تفکر همگرا و غیر خلاق ؛ به حافظه گرایی و یادگیری مفاهیم انتزاعی و ذهنی غیر کاربردی و خلاصه تشدید تثبیت و تشریع نظام نابرابر طبقاتی از طریق رشد شکاف های آموزشی به نفع نظام نابرابری های اجتماعی و طبقاتی کمک اساسی و بی بدیل می نماید.
به نظر می رسد این کارکردهای نامناسب و سویه های پیدا و پنهان آن را از چند جهت می توان روایت کرد:
1- کنکور نوعی نظام آموزشی تک سبب بین و تک ساحتی را موجب شده است . تمام تلاش معلمین و خانواده ها و دانش آموزان از همان ابتدای تحصیل معطوف به کنکور و ایستگاهی است که با سیصد سوال تستی کمتر یا بیشتر سرنوشت ایشان را رقم می زند و همگی در تلاشی پرتراکم ، مستمر و مداوم قصد آن می کنند که به این ایستگاه رسیده و سپس مجوز عبور به مراحل بعدی تحصیل در دانشگاهها را کسب کنند و برای خیلی ها عبور موفقیت آمیز از این سد خصوصا در رشته ها و دانشگاههای پر طرفدار یعنی موفقیت در زندگی و عدم عبور به معنی شکست سنگین غیر قابل جبران ؛ در چنین وضعیتی تمام تلاش مدارس، خانواده، معلم و دانش آموز معطوف به یادگیری هایی است که موجب موفقیت در این میدان نبرد نفس گیر گردد و در میدان مبارزه سبقت جویان کنکور چون خبری از دیگر ساحت های تعلیم و تربیت نیست ؛آن ساحت ها در عرصه آموزش آن هم آموزش حافظه گرایانه کپسولی آموزش مبتنی بر تست زنی ذبح می گردند و به قربانگاه فرستاده می شوند و طبیعی است به قول هربرت مارکوزه ؛ انسان تک ساحتی که موجب پیدایش جامعه تک ساحتی می گردد را پدیدار می سازند.
2- کنکور به دلیل ماهیت تک ساحتی آن همچنین موجب دوری دانش آموزان از ظرفیت تمام مغزی می گردد . ندهرمن پدر علم تسلط مغزی ظرفیت و توان مغزی آدمیان را به چهار ربع A,B,C وD تقسیم می کند که به ترتیب به قدرت احساس ، نظم و جزئی نگری، درک تحلیلی کلی و قدرت مهارت ها ،کاربرد و خلاقیت راجعند.
نظام تعلیم و تربیت همچنان که باید به شکل تمام ساحتی عمل کند نیز می باید تمام مغزی توانها و ظرفیت های مغزی را رشد دهد . در تحقیقی که در سال ۱۳۹۱ روی دانشجویان دانشگاه فرهنگیان به انجام رساندم نزدیک به سه درصد دانشجویان تمام مغزی بودند و شصت درصد دو مغزی ، سیزده درصد سه مغزی و بیست و چهار درصد هم تک مغزی . بدون اینکه با نگاهی تقلیل گرایانه بخواهم برای چنین وضعیتی همه چیز رابه کنکور نسبت دهم اما بدون شک کنکور و شرایط آن سهم چشم گیری در پدیدار شدن چنین وضعیتی بر عهده دارد.
3- ظرفیت های یادگیری در سه بعد شناختی ، عاطفی- روانی و مهارتی -عملی باید پدیدار گردد . بنیامین بلوم یادگیری با این ابعاد رایادگیری مناسب و همه سویه تلقی می کند . بُعد شناختی به ظرفیت های عقلانی و معرفتی ، بعد روانی عاطفی به ظرفیت های روحی-روانی و باور پذیری های ارزشی و بعد مهارتی به ظرفیت های عملی و کاربردی مربوط می شود . به عبارتی دیگر ، یادگیری مثلثی است که اضلاع طلایی آن را عقل و قلب و اراده تشکیل می دهند . کنکور به شکل اساسی رشد متوازن یادگیری را به چالش کشیده و دو بخش ظرفیت ساز قلب و اراده را از میدان یادگیری به در برده است و در نتیجه رویکردهای سطحی حافظه محورانه و تست مرکزانه را به جای یادگیری متوازن که با معرفت شناسی نیروی درونی و قدرت اراده را بر می انگیزاند به عنصر غایب در نظام یادگیری مبدل ساخته و یادگیری سطحی نامتوازن را در پهنه تعلیم و تربیت دامن گستر نموده است .
4- کنکور در حوزه نابرابری های آموزشی و تجاری شدن آموزش نیز نقش اثر گذاری داشته است .
به واسطه نقشی که کنکور در موفقیت دانش آموزان ایفا میکند یا دست کم فرض موفقیت در آن جست و جو می شود ، موفقیت در این آزمون نه تنها به داشتن اطلاعات علمی و انباشتگی های ذهنی و حافظه محور که به تکنیک های تست زنی به سختی نیازمند است و معمولا نظام مدرسه به این مقولات به شکل حرفه ای نمی پردازد به طور طبیعی دو اتفاق نامیمون را شکل می دهد:
الف- مدارس متنوعی در نظام تعلیم و تربیت شکل می گیرند به گونه ای که تقریبا هم اکنون بیست و چهار نوع مدرسه در آموزش و پرورش ایران به وجود آمدهاند که اساسا یکی از وجوه ممیزه آنها نوع خدمات کنکور محور است و بر این اساس میزان موفقیت در کنکور به طرز معناداری به تحصیل در این مدارس خصوصا مدارس خاص غیر دولتی و سمپاد و…. بستگی معناداری پیدا نموده است به گونه ای که غالب پذیرفته شدگان و خصوصا رتبه های بالای کنکور از این مدارس اند ؛ مدارسی که نمود طبقاتی یافته و اکثرا به تسخیر طبقات بالای جامعه در آمده اند .
ب- پیدایش تجارت کنکور که بود و نمود آن در هزاران موسسه تجاری آموزشی در قالب آموزشگاه ها و مراکز خصوصی متعدد خود را آشکار ساخته جلوه دیگری از نابرابری آموزشی را نمایان ساخته است.
در جامعه شناسی ؛ ما نظریه ای تحت عنوان شهری شدن سرمایه داریم که بر این نکته تاکید دارد که در نظام شهری همه چیز به سمت انباشت سرمایه و سود میل پیدا می کند . سود راه خود را در همه عرصه های شهری یعنی صنعت، تجارت ،تولید، خدمات فرهنگ، سیاست و از جمله آموزش می جوید . سالانه میلیاردها تومان توسط خانواده ها به این موسسات پرداخت می گردد تا دانش آموزان قدرت تست زنی و موفقیت شان را در کنکور تضمین کنند .
چنین فرایندهایی در گزارش نتایج کنکور سال گذشته روایتی از وضعیت طبقاتی شدن موفقیت های آموزشی را نشان می دهد که دردناک و رنج آور است اینکه هشتاد درصد رتبه های سه رقمی زیر هزار به سه طبقه برخوردار جامعه مربوطند و این موضوع جدی ترین راهبرد آموزش و پرورش و سند تحول بنیادین یعنی عدالت آموزشی را به شکل اساسی به چالش کشانده است .
نظام آموزشی که باید ارزان ترین، ساده ترین و سهل الوصول ترین راه تحرک اجتماعی خصوصا برای طبقات فرودست باشد خود به عاملی برای تثبیت، تشدید و تشریع نابرابری های اجتماعی مبدل گردیده است. کنکور در حوزه نابرابری های آموزشی و تجاری شدن آموزش نیز نقش اثر گذاری داشته است .
5- کنکور عامل مهمی در ایجاد اضطراب و استرس فراگیر نه تنها دانش اموزان بلکه خانوادهها شده است ، حجم سنگینی از استرس های ناشی از موفقیت و عدم موفقیت در کنکور از همان ابتدای تحصیل و در دوره متوسطه و به ویژه متوسطه دوم و خصوصا سالهای آخر به حدی است که در بسیاری از خانواده ها روابط اجتماعی شان را به شدت تحت تاثیر قرار داده و با محدودیت و ممنوعیت مواجه می سازد و این دوره طولانی و پر فشار توام با استرس سلامت روانی و اجتماعی و حتی جسمانی دانش آموزان و خانواده آنها را در معرض مخاطره جدی قرار می دهد .
با توجه به کارکردهای نامناسب کنکور همواره بحث حذف یا تعدیل و تصحیح آن ، ذهن برنامه ریزان و به ویژه مدیران آموزشی را به خود مشغول داشته است.
به نظر من گر چه دو مرحله ای شدن کنکور و تاثیر نمرات و معدل دبیرستانی گام مثبتی در این جهت تلقی می گردند اما این اقدامات تا از بین بردن کارکردهای نامناسب پنج گانه ای که اشاره کردم فاصله ای طولانی دارد.
از نیمه دوم دهه هفتاد میلادی ، تیغ تیز انتقادات به نظام های آموزشی آغاز و رفته رفته بر شدت آن افزوده شد .
مهمترین نقدها را در سه قلمرو میتوان خلاصه نمود :
اول اینکه نظام های آموزشی قدرت خلاقیت و تفکر نقاد واگرا را از دانش آموزان گرفته اند و جای آن تفکر همگرا و غیر خلاق و سطحی را نشانده اند .
دوم ، نظام های آموزشی با تاکید بیش از اندازه بر مباحث تئوریک و ذهنی و محفوظات ، صندوق ذهن دانش آموزان را از مفاهیم غیر کاربردی و به دور از مهارت های عملی و کاربردی انباشته می کنند به گونه ای که میتوان ادعا نمود گویی دانستن برای توانستن و زیستن و بهزیستن نیست ؛ دانسته ها یک مقوله اند و توانسته ها مقوله ای دیگر .
سوم ؛ یکی از مهمترین کارکردهای آموزش و پرورش تحرک اجتماعی فراگیر برای جامعه و خصوصا اقشار فرودست بوده و باید باشد اما منتقدین در خصوص این کارکرد نه تنها آموزش وپرورش را ناکام می دانند بلکه از نظر آنها نظام های آموزشی ساختار نابرابری ها و طبقات اجتماعی را در درون مدرسه نه تنها تثبیت و استمرار می بخشند بلکه تشدید و تشریع هم می سازند .
در یک نگاه کلی و در عین حال دقیق ؛ متاسفانه کنکور در جامعه ایران هر سه نوع انتقاد اساسی به نظام های آموزشی در درون خود را تولید و باز تولید می نماید .کنکور به رشد تفکر همگرا و غیر خلاق ؛ به حافظه گرایی و یادگیری مفاهیم انتزاعی و ذهنی غیر کاربردی و خلاصه تشدید تثبیت و تشریع نظام نابرابر طبقاتی از طریق رشد شکاف های آموزشی به نفع نظام نابرابری های اجتماعی و طبقاتی کمک اساسی و بی بدیل می نماید.
با توجه به کارکردهای نامناسب کنکور همواره بحث حذف یا تعدیل و تصحیح آن ذهن برنامه ریزان و به ویژه مدیران آموزشی را به خود مشغول داشته است.
به نظر من گرچه دو مرحله ای شدن کنکور و تاثیر نمرات و معدل دبیرستانی گام مثبتی در این جهت تلقی می گردند اما این اقدامات تا از بین بردن کارکردهای نامناسب پنج گانه ای که اشاره کردم فاصله ای طولانی دارد .
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
انشاا... روزی که دیر نباشد همه دلسوزان متخصص آ.پ که به جرم اصلاح طلب یا اعتدالی از سیستم خارج شدند دوباره به سیستم برگردند
من فقط یه سوال دارم.
جناب حسینی شما برای این موضوع مطرح خودتان در سال هایی که در صدر این وزارت قرار داشتید چه حرکت هایی نموده اید ؟