می گویند در یزد، خانم معلمی پس از چند بار آموزش درس از شاگردانش پرسید :
چه کسی متوجه نشده است ؟
سه نفر از شاگردان دستشان را بالا بردند....
معلم گفت : بیایید جلوی تخته و چوب تنبیه خود را از کیفش بیرون درآورد .
تمام دانش آموزان جا خوردند و متعجب و ترسان به خانم معلم نگاه می کردند.
معلم به یکی از سه دانش آموز گفت :
این داستان واقعی در یزد مصداقی برای مسئولان است که در حوزه ای اگر خطایی از مخاطبان حوزه آن ها سر زد، خود را باید تنبیه نموده تا الگویی برای رسیدن به جامعه سالم باشیم پسرم! این چوب را بگیر و محکم به کف دست من بزن !
دانش آموز متعجب پرسید :به کف دست شما بزنم ؟
به چه دلیل ؟
معلم گفت: پسرم مطمئنا من در تدریسم موفق نبودم که شما متوجه درس نشدید! به همین دلیل باید تنبیه شوم!
دانش آموز اول چند بار به دست معلم زد و معلم از درد سوزش دستش، آهی کشید و چهره اش برافروخته شد .
نوبت نفر دوم شد . دانش آموز دوم که گریه اش گرفته بود، به معلم گفت :
خانم معلم ! به خدا من خودم دقت نکردم و یاد نگرفتم . من دوست ندارم با چوب به دست شما بزنم .
از معلم اصرار و از دانش آموز انکار !
دیگر ،تمامی دانش آموزان کلاس به گریه افتاده و از بازیگوشی های گاه و بی گاه داخل کلاس ،هنگام درس دادن معلم شرمسار بودند .
از آن روز دانش آموزان کلاس از ترس تنبیه شدن معلمشان جرأت درس نخواندن نداشتند .
و اما نتیجه ...
این داستان واقعی در یزد مصداقی برای مسئولان است که در حوزه ای اگر خطایی از مخاطبان حوزه آن ها سر زد، خود را باید تنبیه نموده تا الگویی برای رسیدن به جامعه سالم باشیم!
اگر هر کدام از مدیران در حوزه فعالیت خود این گونه عمل کنند ؛ مملکت و جامعه ای انسانی خواهیم داشت.
کانال دموکراسی
نظرات بینندگان
به نظر بنده این خانم معلم بسیار کار ناپسندی کرده است و در حقیقت با از بین برن شأن معلمی به نوعی خودزنی و بلکه بدتر از آن متوسل شده دلیلی برای انجام چنین عمل سبکی نیست. در کدام کتاب تعلیم وتربیت و با توجه به کدام شیوه آموزشی چنین عمل ناپسند و سبکی ارائه شده است؟؟
اینها بدعتهایی است که بعضی معلمان از سر ناچاری به آن متوسل میشوند و خیال میکنند معلم فداکار لقب میگیرند.
نه جانم!! شیوه آموزشی و ... را عوض کن. میزان علم و سواد را افزایش بده. نه اینکه چوب به دست دانش آموز بده و خود و همکارانت را سخیف کن. من شرمنده ام از اینکه چنین موضوعاتی را در بوق و کرنا می کنید و خیال میکنید قهرمان ملی میسازید.کم مانده در این واویلاهای آموزشی دانش آموزان بیش از این دستمان بیندازند و به تمسخر هر کدام ترکه و شلاقی جزء وسایل کمک درسی خود در کیف بگذارند.
آن خم سرکه ست کجا می دهد. وانکه نباتست بدل کی دهد.
در اخیر شعر.
چون نشوم من زوی افروخته او شود از من ادب آموخته.
در سیستم آموزشی چیزی بنام نفوذ معنوی است که اگر معلم نفوذ معنوی نداشته باشه و نتونه تو عمق احساسات شاگرد فرو بره اون معلم درستی نیست و نفود معنوی نداره و تنها حاکمیتش بر مضمون با ایجاد رعب و وحشت است.
باید دست این استاد را بوسید که با حلم خودش شگرد رو با خودش یکی ساخت و گذاشت که درس رو با محبت بخونه نه با ترس و درس رو برای خودش بخونه، نه برای ترس از تأدیب.
استادان عزیز برای یک استاد بلند مرتبه ترین جایگاه حلم است که خودش شاخه ای از ادبه.
تأدیب سبب سر افکندگی یک انسانه و رفته، رفته این به یه امر عادی مبدل میشه و از نگاه علمی هم ثابت شده که با تکرار یک عمل اون عمل عادی میشه و ترسش از بین میره فقط تنها چیزی که از پرخاشگری و تأدیب باقی میمونه همون اثرات بد و نا مطلوبه که عکس العمل آن را عملا در جامعه مشاهده می کنیم.
لابد باید ازین پس با این ابتکار خانم معلمان یزدی شعر زیر هم تغییر دهیم.
چوب معلم اربود زمزمه محبتی* جمعه به مکتب آورد طفل گریز پای را.
یا ضرب المثل :
چوب معلم گله * هرکی نخوره خله.
بایید متولیان متشخصی برای آموزشمان باشیم نه اینکه خود را بیش از این در نظر دانش آموزانمان خرد و خفیف کنیم.
دست همکاران یزدی درد نکند با این قهرمان آموزشی.
به خدا بعضی اوقات از برخی خلاقیتهای ... انسان در بهت می ماند.
کاش در انتخاب شغلم قدری فکر کرده بودم.
یزدی ها...
این جمله متن آتشم زد:
ز آن روز دانش آموزان کلاس از ترس تنبیه شدن معلمشان جرأت درس نخواندن نداشتند .
آقای پورسلیمان،همکار گرامی،خواهشمندم چنین مطالبی را در سایت وزین صدای معلم منتشر نکنید.
قبول بفرمایید حرکتی زشت بود.یاحق
آیا مثل زمان قدیم بچه ها رو مثل خر بزنن چه درس بخونه چه نخونه چه بی ادبی کنه چه نکنه . چه مقصر چه بی تقصیر . بار ها معلمانی را دیدهام بچه ها رو بی تقصیر میزدند . خودم چند موردی بی تقصر کتک خوردم این درسته؟
حالا یک معلم آمده به جای زدن بچه ها کاری کرده که بچه ها از درس نخواندن شرم کنن حالا اینقدر سرزنش می کنید . به جای سرزنش کردن برید الگوهای رفتاری رو از اهلبیت علیهم السلام یاد بگیرید . نه این را تایید می کنم نه آن را . الگو اهلبیتی رفتار کردن است .
این عمل زشت خانم معلم شایسته دست بوسی که نه در خور توبیخ است. همین افراد هستند که وصله های ناجور تعلیم وتربیتند. شما این عمل سخیف را در هیچ جای جهان نمی یابید.قدری منصف باشید واین گونه اعمال کریه را در جامعه اشاعه ندهید و مور مور نشوید.
هر آدم منصفی اگر این صحنه را در ذهن خود مجسم نماید خنده که نه گریه اش می گیرد از این درماندگی.
چقدر دلم میخواهد که اعلام شود این خانم معلم خواب این صحنه را دیده و عده ای از ماچ وبوسه و تقدیر و تکریم ومور مور در آیند.
از سایت صدای معلم هم گله مندک چرا اندکی در اعلام برخی مطالب تأمل نمی کند.
التماس تفکر.یا حق
بنده با خانم مهرپور موافقم ومطمئنم اگر به رأی گذاشته شود شرمندگی زیاد میشود.
التماس تفکر
کجایی جوانی که...
خدایا کمکمان کن که عاقل باشیم.
خانتم معلم نمیدونم اسم شریفتون را... ماه محرم است از خداوند بخواهید کمکتان کند تا آبروی معلمان را نبرید.
این معلم در خور توهینی از همان سنخی که خودش انتخاب نموده می باشد. باید چوب زده شود...
بسیار عمل زشتی بود که این خانم معلم مرتکب شد و زشت تر عمل کسانی که براش دست زدند و صلوات فرستادند و بوسه خرجش کردند . به نظر من کار دسته دومی ها زشت تر از اولی بود . گاهی اوقات مریدها فاجعه خلق می کنند.
خدا رو شکر معلمای ما که مثل این خانم معلم نیستند و به هنگام ضرورت آدم مون میکنند. اگر تنبیه مون نکنند ممکنه اون رفتار زشت رو دوباره مرتکب شویم.
معلمی که با رفتار و گفتار خودش دانش آموزان را تحت تاثیر مثبت قرار میده شایسته ی تقدیر است
شمایی که فکر میکنید با این کار شأن و شخصیتت زیر سوال میره بیخود و بی جهت قبول مسوولیت میکنی عزیزم
اگه هرکس قاضی اعمال خودش باشه ب نظرم توی هیچ دادگاهی محاکمه نمیشه
ب قول خودش به حساب خود برسید قبل از اینکه به حسابتان برسند
همین جوری فکر میکنید که توی هر اداره ای از رییس تا نگهبان و آبدارچی اون اداره با مردم مثل حیوون برخورد میکنند که به لایق خودشونه
نیازی نیست از این معلم درس بگیری
نیازی نیست از این معلم درس بگیری
دستت لایق بوسیدنه معلم عزیز