گروه اخبار/
تسنیم نوشت :
محمدرضا احمدی، عضو کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس گفت: مجلس با فروش داراییهای بلااستفاده وزارت آموزش و پرورش برای پرداخت حقوق معلمان موافق است.
محمدرضا احمدی، عضو کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس تصریح کرد: در نشستهای برگزار شده در کمیسیون تلفیق و کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس درباره رتبهبندی معلمان قرار بر این شد تا بودجه مربوط به این حوزه افزایش پیدا کند.
نماینده مردم رشت در مجلس افزود: در نشستهای مذکور قرار بر این شد تا چنانچه فروش دارایی انجام شد و آموزش و پرورش قصد فروش املاک بلااستفاده برای پرداخت حق و حقوق معلمان را داشت مجلس موافقت خود را در این امر اعلام کند.
عضو کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس شورای اسلامی عنوان داشت: امیدواریم رتبهبندی معلمان اثربخش بوده و بهدرستی انجام شود تا معلمان عزیز به حق و حقوق خود برسند.
پایان پیام/
نظرات بینندگان
ظهورش نه مشروط به 5 شرط محتوم است که ظهورش محتوم است! ولی عبرت نگیرند تا جوامع شرایط غیرمحتوم را بر خود محتوم کنند!!
آنزمان که مخازن خالی شود! دیگر چیزی برای جایگزینی سوء تفکر و اجرا و قضاوت نیست! و نیاز شدیدتر و تشنگان تشنه تر! و نشانهای امروزی برای درک بهتر احادیث غیرمحتوم آنزمان!
مدرس آزاد
درود
بهتر است طوری بنویسید که دیگران آن را بفهمند و حس مشترکی با شما پیدا کنند .
این گونه " نگارش " انگار در خلا در حال انجام است و یا با آسمان در حال گفت و گو هستید!
عادت است در نظرات شما که حتما باید آدرسی از امامان باشد !
این گونه و شیوه نظردهی با نظرات غیرمرتبطی بعضا عجین می شود که چاره ای برای این رسانه جز " عدم انتشار " نمی ماند ...
پایدار باشید .
انگار در افغانستان هستیم و هیچ منابعی نداریم.
من نمی گویم که اگر به قرآن و معاد و مواخذهء الهی معتقدید محاسباتتان را روراست کنید می گویم اگر وجدان و انصاف دارید و شکی در انسان بودن خود ندارید حساب و کتابتان را درست کنید .میزان بودجه مشخص و تعداد کارمند هم مشخض و میزان استخدام و بازنشسته هم مشخص است .چرا دست آخر کم می آورید که می گویید اموال مازاد بفروشیم.اصلا اموال مازاد چه معنایی دارد و از کجا مازاد شده؟غیر این است که وجود اموال مازاد دلالت بر این دارد که حق و حقوق چند نسل به عدالت پرداخت نشده است و بد بختی کشیده اند و شما اموال مازاد سرهم کردید.رنج این مسائل اعصاب انسان را آنقدر به هم می ریزد که نمی داند چگونه بنویسد و جه بگوید.
در روزگاری پیش از این مرحوم امیر کبیر در دوران قجری طرحی مبتنی بر کاهش حقوق درباریان ارائه داد و همان منجر به دشمنی با او شد.امیر کبیر می دانست که اوضاع مملکت فلج شده و دیگر اخذ مالیات از ملت مستضعف جوابگو نیست .می دانست ریخت و پاشها در دربار زیاد است و می دانست که آن انبار گندم (مقصد خزانه)سو راخهای موش زیادی دارد که منابع را می بلعند و هر چه در آن انبار ریخته شود روز به روز کمتر گردد و زیاد نگردد.خواست سوراخهای موش را گل بگیرد که افاقه نکرد و سر انجامش آن شد که شد.حالا بحث سر همان سوراخهای موش است و گرنه مگر آمریکا آمده و زمینهای ایران را تحریم کرده که امروزه قیمت چند متر زمین سر به فلک کشیده است.قیمت اجناس از آن بدتر و زندگی از همه اش بدتر و فلاکت بار تر.افزایش حقوق کارمند پیشکششان.تورم را مهار کنید و مهار آن نه اخذ مالیات است و نه افزایش حقوق و نه فروش اموال مازاد و نه طرحهای اینچنینی.تنها راهش بستن همان سوراخها است.در صافی آب بند نشود و ذخیره نگردد.والسلام
مخلص کلام اگر سیاست سیاه نمایی هم در دستور کار است بازهم می گویم این سیاست دیگر جواب نمی دهد.جلوتر از این به یکی از نمایندگان محترم مجلس نوشتم :"که اگر به میزان مشارکت و آرائ ملت در این دورهء مجلس توجه شود باید آنرا به مثابهء زنگ خطر تلقی کرد" .شما خوب ببینید برخی نمایندگان با آرائ کمتر از 10هزار در حوزهء خودشان نمایندگان اکثریت شده اند .آیا اینها معنا و مفهوم ندارد؟آیا اینها نشان از خستگی نیست؟نشان از دلزدگی نیست؟نشان از رنج بی تدبیری نیست؟کمی به خود بیاییم .این انقلاب با خونها استوار شده .قدر ندانیم و درست عمل نکنیم و عدالت پیشه نکنیم ،باید منتظر پسرفتها در تمام جهات بود.
عجیب است از سقراط و افلاطون چیزی نیاورده ای نکند فراموششان کرده ای؟
میگویند روزی بچه ای رفت شهر درس بخواند رفت و رشید برگشت بابا مامانش پیر شده بودند بهش گفتند اوه پسرم چی خوندی. پسر که فلسفه خوانده بود ترسید کهن عوام کالانعام نفهمند فلسفه را . دید چراغی گذاشته اند و دو تخم مرغ در کاسه ای در حال پختن است فوری فکری کرد و گفت درسی که من خوانده ام ثابت میکند که این تخم مرغها دوتا نیست سه تاست پدر و مادر دهانشان باز شد و چشمشان گرد! گفتند وای چه درس خوبی. پسر با صغرا و کبرایش چنان سر ایندو بینوا شیره مالید که معتقد شدند ان تخم مرغها سه تاست. و پسر پیروزمند و غره از درسش شد. در هنگام شام پدر پیر رو کرد بمادر فرتوت و گفت ای زن بهترین کار این است که من و تو این دو تخم مرغ را بخوریم و پسر عزیزمان ان سومی را بخورد. حالا محمد باقر عزیز شما هم سومی را بخور!
تازه عروس در حجله نشستهء مختار، بهتر از هذیان گوی مهار شده ای که مثلش :"کمثل الکلب ان تحمل علیه یلهث او تترکه یلهث"است.برایتان سلامت فکر توام با آزادی آرزومندم