شاید مشکلات جامعه فرهنگیان کشور به بزرگی یک کشتی باشد اما نباید فراموش کرد که نعمت های پروردگار مهربان به وسعت یک اقیانوس و یا بیشتر از آن است که این روزها در فضای مه آلود فرهنگیان در هزار توی مشکلات معیشتی دست و پا می زنند .
در این موقع ، پند سرو قامتان عرصه علم و دانش را که بهترین لحظات عمر گران مایه خود را صرف تعلیم و تربیت دانش آموزان این کشور کرده اند را می بینی :
به شیرینی نیاموزی جهان آن را
با تلخی می آموزد روزی تو را
امروز باید از داشته های زندگی تان لذت ببرید که چرا که بعدها وقتی به گذشته نگاه کنی می فهمی که چه موهبت بزرگی برای تو بوده اند. چون همیشه امید هست . چون خدا هست . هر وقت احساس کردی دیگر نمی توانی به جلو گام برداری بدان قدرتی که تو را به این جا رسانده تا انتهای راه نیز خواهد برد .
خدای ما بزرگ است . فقط ما فرهنگیان فقر و تبعیض را نمی توانیم تحمل کنیم . این حق ماست که زندگی باعزت و آبرومندانه داشته باشیم . این قشر فهیم شایسته بهترین ها در جامعه هستند .
آنان مظهر پاکی و صداقت و در عین حال بامظلومیت تمام گرفتاری های زندگی را تحمل می کنند و صورتشان را با سیلی سرخ نگه داشته اند .
آیا نباید مسئولین و دست اندر کاران تعلیم و تربیت کشور به فکر آنها باشند ؟
یک روزبه روزگار گفتم :چرا در چرخ فلک تو، بعضی ها بالا و بعضی ها پایین هستند ؟ لبخندی زد و گفت : نگران نباش ، می چرخد ؟ همان گونه که چرخ زندگی ما باز نشستگان نمی چرخد.
آیا بعد از سی سال خدمت صادقانه ما مستحق زندگی مشقت بار باید باشیم ؟
درک لحظه های شیرین زندگی چه خوب و چه به ظاهر بد به نگرشی متفاوت و جست و جوگر نیاز دارد. افرادی که باران را حس می کنند کم هستند ، باقی افراد فقط خیس می شوند .
ما فرهنگیان جز آن کم ها هستیم که خداوند مهربان در این حقوق ناچیز ما خیر و برکت نهاده تا فقط دست نیاز به آستان خودش بر داریم نه بندگانش ، چون در روی زمین کسی به فکر ما نیست ؟
ما در کلاس درس شجاعت و جوانمردی رابه کودکان این مرز و بوم آموزش دادیم و مشکلات و ناراحتی کودکان را با دست مهربانی و نوازش برطرف کردیم . در کلاس همانند خورشید به همه روشنایی و دانایی بخشیدیم و سایه سنگین جهل و نادانی را ریشه کن و باران مهربانی و دانش را برهمه نثار کردیم ، حالا خود در جامعه سایه سنگین فقر و تبعیض حقوق و مزایا را با تمام وجودمان احساس می کنیم ؛ این شرط حق و انصاف نیست ؟
چون ما فرهنگیان مهربانی و گذشت را از درخت شکوفه دار یاد گرفتیم ، وقتی به آن لگد می زنی به جای تلافی بر سرت شکوفه های رنگارنگ می ریزد چون زندگی ما منظره دل انگیزی از گذشت و احترام است و پنجره قلب مان پر از صمیمیت و محبت است که به سوی دانایی گشوده می شود .
این کلمات از اعماق قلبم و فی البداهه سر چشمه می گیرد حالا که هزینه های زندگی بر درآمدها سبقت گرفته و چراغ راهنما به سوی فرهنگیان بازنشسته قرمز است پس درصدد رفع مشکلات معیشتی آنان باشید و در عمل نشان دهید این فرهیختگان را دوست دارید ...
دیگر زمان شعار نیست ؟
پذیرش میوه تلخ فقر و نابرابری حقوق و مزایا بسی ناگوار و قابل تحمل نیست ؟
ما دوست دار حقیقت هستیم و اشتباهات گذشته را با گذشت می بخشیم و با ندای حق گو خواسته های خودمان را مطالبه می کنیم ، چون ما هستیم و زندگی جریان دارد .
پس چرا ارزشی برای ما قائل نیستید ؟
همه قبول دارند زندگی همیشه بر وفق مراد نیست ، یک روز سد غمی اندوه کوه، و روز دیگر سد نشاط اندازه دشت . این افسانه زندگی است . در سایه کوه باید از دشت گذشت .
یادمان باشد با شکستن پای دیگران بهتر راه نخواهیم رفت ؛ پس بیایید موانع و مشکلات زندگی را از سر راه بندگان بازنشسته فرهنگی برداریم و راه را برای آنها هموار و روشن کنیم تا فرزندان فرهنگی از این شغل شریف و ارزشمند گریزان نباشند . با عشق و علاقه این رسالت را بپذیرند .
اگر فیش حقوقی آنها را مشاهده کنی متعجب می شوی این بندگان خدا چگونه گذران زندگی می کنند با این در آمد ناکافی ؟ حقوق و مزایای ما را با سایر ادارات مشابه مقایسه کنید تا بی عدالتی و اجحاف به این بندگان خدا را عینا مشاهده کنید.
ما دیگر از این وضعیت آشفته و مه آلود خسته شده ایم ، چون هر روز سفره ما تهی از مواد غذایی سالم و مغذی و کوچک تر شده ، آیا گوش شنوایی وجود دارد ؟
حقوق و مزایای ما حتی با همکاران شاغل هم اختلاف فاحشی دارد چون طرح نظام رتبه بندی معلمین برای ما نه تنها اجرا نشده بلکه در جست و جوی راهکار دیگری حتی نیستند !
پس چه موقع قفل های زندگی آنان گشوده می شود ؟ کلید آن به دست چه کسانی است ؟
بازنشستگان فرهنگی به راستی تمام ناملایمات زندگی روزمره خود را با یک جمله می توانیم تحمل کنیم .
خدایا !
می دانم که می بینی و به حق و انصاف قضاوت می کنی . پس بیاییم در نامه هایمان به خداوند کلمات را صادقانه بنویسیم ، چون او خوب می داند که چه وقت نماز با یک غلط املایی نیاز نوشته می شود .
به راستی چه کسی نمی داند که عزیزان فرهنگی از حداقل های زندگی محروم هستند و زیر خط فقر زندگی می کنند و به اصطلاح هشت مون گره نه است .
وعده دادن و عمل نکردن سبب عدم اعتماد افکار عمومی جامعه می شود .
وقتی پای صحبت بازنشستگان می نشینی اشک و لبخند باهم آمیخته شده ، سفره دل آنها به اندازه دریا گلایه و نا رضایتی است ؛ پس چرا شعار خدمت می دهید ؟
عزیزان بازنشسته کامنت بگذارند .نظر و عقاید خود را بیان کنند . من فقط حرف دل آنها و خودم را می نویسم و نسبت به همه این پیش کسوتان ادای احترام و از زحمات این بزرگواران سپاسگزاری می کنم ؛ چون فرار از هر مسئله ای فقط فاصله رسیدن به راه حل را زیاد می کند .
آسان ترین راه برای گریز از یک مساله حل کردن آن است .
مدیران ارشد کشور با برنامه ریزی و راهکارهای مناسب و منطقی درصدد رفع مشکلات این قشر باشند . یک بار برای همیشه ریشه گرفتاری های این قشر فرهیخته را مرتفع نمایند .
آن ها سال هاست انتظار نظام هماهنگ حقوق و مزایا را می کشند ؛ آیا وقت آن نیست که سازمان مدیریت وبرنامه ریزی کشور اقدام عاجلی کند تا این بندگان خدا راضی و کار مسئولین مورد قبول پروردگار و اعمال حسنه در کارنامه آنان ثبت گردد .
آخرین اخبار و تحلیل ها در حوزه آموزش و پرورش ایران و جهان در سایت سخن معلم
با گروه سخن معلم باشید .
https://telegram.me/sokhanmoallem
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
اصلا این آقایون معلمی را کار نمی دانند که بخواهند
مزدی در خور شأن آن تعیین کرده و به معیشت معلمان
و بازنشستگان فرهنگی توجه نمایند، والا این طور که از
شواهد بر می آید پول هم دارند..!! ...وصد البته همه
دولت های قبلی هم همینطور بوده اند. وناگفته نماند
که همه آنها در همین نظام آموزشی ، بد تربیت شده اند.
ودر واقع مقصر خودمان هستیم وخود کرده را تدبیر
نیست.
حقوق یک پزشک بابت یک روز در هفته در بیمارستان که چهار روز درماه می شود چند برابر حقوق ماهیانه یک معلم باز نشسته است ؟ این ظلم و نابرابری از کجا تا کجا؟
نابودی ایران عزیز چیز دیگری است مه مهلم هستیم وحس ما درسته , باعث تاسف که ابلهان بر ما مدیریت می کنند !
هنگیان فقط میدانند خوب ناله کنند هیچ وقت مرد عمل نبودهاند
به جای اینکه از تارکی ناله کنید شمعی روشن کنید سازمان ناجا داریم مگر نمی دانید این سازمان گدا جاست فقط دست بگیردارند
نه دست بده 30سال ازما مالیات وحق بازنسشتگی کم کردند
مگر مخواهند شاباش بدهند حق خودمان است وحق گرفتنیاست امیدوا رم مدیر سایت سخن این پیام مرا مثل چند پیام قبلی حذف نکند ودر سیت بگذارد
بله همینطوره مجلسیان عزیز هم دیگه خودشونو مادام العمر به جیب ملت بدبخت بستند و دیگه کاری ندارن که برای ما بازنشسته ها به دروغ نمایش بازی کنند دارن میرن دیگه
بله ولی چه ربطی به ایران داره؟؟؟
به قول شاعر : تمام دنیا یک طرف ما یکطرف عزیزم