وقتی کنارش نشستم او از انسان هایی پر تلاش سخن می گفت که از الماس گرانبهاتر و از کوه باصلابت تر و سایه وجودشان سبب آرامش و دانش افزایی و معنویت و خیر و برکت جامعه می شود . آن ها سال هاست که عمر گرانمایه خود را صرف تعلیم و تربیت دانش آموزان این مرز وبوم کرده بودند اما حالا پشیمان هستند که چرا دست از کار کشیده اند .
وقتی در دوران جوانی معلم شد خوش قواره و جذاب بود هزاران آرزو داشت ، حالا بعد از سی سال تلاش بی وقفه و صادقانه رمقی برایش نمانده قدم هایش را به زور بر می داشت. دستش تهی از مادیات و قدرت خریدو اندیشه اش مضطرب ، برای تامین معاش و هزینه های سنگین زندگی به هر دری و به هر کسی رو می انداخت مستاصل بود .
او می گفت آیا سر انجام معلمین عزیز ما بعد از سی سال تلاش و کوشش صادقانه روی نیمکت بوستان ها است چون من معتقدم نیمکت های مدارس بیشتر از درختان باغ ها میوه و سایه می دهند میوه علم دانش بسیار شیرین و گوارا و ریشه جهل و تاریکی را از بیخ و بن می کند و دریچه ای به سوی روشنایی و دانایی و جهان ناشناخته است .
مثل این که قرار نیست این بندگان خدا نفس راحتی بکشند و به مشکلات معیشتی خود فکر نکنند . وقتی کنارش نشسته بودم یک آه داشت هزار ناله حق با او بود چون بهترین لحظات جوانی خود را صرف فرهنگ و آموزش این جامعه کرده بود حالا نگران از آینده فرزندان و ازدواج و تحصیل آنها روح و جسمش را آزرده و ناامید از آینده بود .
او می گفت هیچ کس ارزش کار و فداکاری معلم و رنج هایی را که متحمل شده را نمی داند ؛ رطب خورده منع رطب کی کند .
سی سال سر کلاس درس الفبای پاکی و صداقت را به کودکان این سر زمین آموزش دادیم حالا خود شاهد این همه بی عدالتی و تبعیض و فقر و نابه سامانی در جامعه هستیم .
آیا معلمی شغل انبیاست و حاصل آن میوه تلخ و ناگوار تبعیض است چون انبیا این گونه نبودند .
خیلی دلم به درد آمده ، چندین سال است که قرار است حقوق و مزایای بازنشستگان را با سایر ادارات همسان سازی و هماهنگ کنند تا آنان بدون دغدغه زندگی کنند .
آیا وقت آن نیست به قول و وعده های خود عمل کنند ؟
از شعارها دست بردارند !
او می گفت ذرات گچ و نوشتن بر روی تخته سیاه و پاک نمودن به ریه هایم در طول سال های خدمتم آسیب رسانده ، آن موقع که تخته وایت برد نبود .
او دبیر ریاضی بود . او می گفت من مطمئنم که چهار عمل اصلی ریاضی را به دانش آموزانم صحیح آموخته ام ولی چر ا آن ها در محاسبات حقوق و مزایا ی خودشان از عمل ضرب و جمع استفاده می کنند و حقوق های آن چنانی دریافت می کنند که ما در رویا هم تصورش را نمی کنیم ولی در مورد بازنشستگان فرهنگی این همه اشتباه دارند ؟!
از عمل تفریق و تقسیم استفاده کرده اند ، حتی حداقل ها را در نظر نگرفته اند !
یک سال و اندی از زمان بازنشستگی ام می گذرد اما از پاداش آخر خدمتم خبری نیست . فقط انتظار می کشیم ، فعلا با حرف های بی پایه و اساس ما را سرگرم کرده اند ؛ دیگر اطمینان و اعتمادی به گفته های آنها ندارم . آن ها در سخت ترین شرایط ما را تنها گذاشتند .
آیا کسی از حال و روز ما خبر ندارد ؟
صدای بازنشستگان را فرشتگان آسمان شنیده اند اما روی زمین کسی صدای حق گو این بندگان خدا را نمی شنود !
انگار گوش شنوا و چشم بینا وجود ندارد !
پاداش آخرخدمت ما را هم امروز و فردا می کنند آن هم با میوه ای که طعم آن تلخ و با تبعیض و نابرابری و تفاوت عجین شده است که قلب هر انسانی را می فشارد ، حتی بعد از سی سال قرار نیست ما طعم رفاه و آرامش و آسایش را احساس کنیم .
قدیما می گفتند دود از کنده بیرون می آید . همه از زندگی ناامید و افسرده شده ایم ، فقط باید در مشکلات عدیده زندگی دست و پا بزنیم تا در سیلاب گرفتاری ها غرق شویم . به همین دلیل نیازمند یک سری تسهیلات و اقدامات حمایتی هستیم که باید برای بهبود وضعیت معیشت ما قدم های مثبتی برداشته شود و تنها روزنه امید و روشنایی ما برای بیان مشکلات و انعکاس آن همین « سایت وزین سخن معلم » است که واقعا از مدیریت محترم و دست اندر کاران آن صمیمانه تشکر می کنم .
او اظهار می کرد کسی برای بازنشستگان ارزشی قائل نیست . تعریف و تمجیدها در رسانه ها کارساز و راه حل منطقی نیست . ما باید نتیجه اقدامات مسئولین را در زندگی خود احساس کنیم حتی اگر حقوق و مزایای این قشر زحمت کش هماهنگ هم شود هنوز تا رسیدن به خط بقا فاصله زیادی دارند . ما بازنشستگان فرهنگی بااین درآمد اندک و هزینه های سر سام آور و تورم و زیر خط فقر چگونه زندگی کنیم ؟
آیا این حق و انصاف و عدالت است ؟
این وضعیت نابه سامان و مه آلود و آشفته در خور شان منزلت و شخصیت فرهنگیان فرهیخته است ؟
مردم جامعه درباره معلمین فرزندان شان چگو نه فکر می کنند ؟
چرا گرایش جوانان به این شغل شریف و ارزش مند کم شده ، مگر شغل انبیا نیست ؟
کاش می شد چند ماهی مسئولین در جای ما قرار می گرفتند تا آنها هم طعم تلخ نداری و فقر را بچشند تا بدانند شرمندگی خانواده یعنی چه ؟
با این حقوق فقط می توان نفس کشید و زنده ماند .
آیا مسئولین صندوق بازنشستگی حاضرند دو میلیون وام بگیرند؟
آیا این وام جواب گوی نیاز های بازنشستگان است ؟
باز می گوییم کاچی بعض هیچی است .
به تبعیض ها پایان دهید آن هم با رعایت نوبت و قرعه کشی و هزاران پیچ و خم اداری و کسری بودجه و عدم تخصیص اعتبار لازم فقط مخصوص بازنشستگان فرهنگی است چون دیواری کوتاه تر از معلم وجود ندارد ؛ گویا در آمد اندک را به نام آنها سند محضری زده اند .
ما بارها اعتراض و خواسته های خود را بیان کرده ایم و به گوش مسئولین رساندیم ولی پاسخی نشنیدیم و با بی اعتنایی و بی تفاوتی از همه چیز گذشتند .
زندگی با عزت و آبرو مندانه و دور از هر تنش حق ماست . ما زیارت و سفر اروپا را نخواستیم اما سالی دو بار مسافرت داخل کشور برای تمدد اعصاب و کسب روحیه شاد و پرنشاط لازم و ضروری است اما با کدام درآمد و تسهیلات؟
در آمد و تسهیلات ما را با سایر ادارات و سازمان های دیگر مقایسه کنید حساب کار از بی عدالتی آسان به دست می آید . دیگر ما به دوران جوانی بر نمی گردیم که بتوانیم فعالیت مضاعف داشته باشیم . حقوق ما کفایت ده روز را نمی دهد بقیه روزها را چه کنیم ؟
اگر چه گذر عمر و دوران سالمندی برف سفیدی را بر سر و صورت ما نشانده و بر صورت جذاب جوانی ما چین و چروک هایی ظاهرشده و بیماری ها و ناتوانی ها برما غالب شده و دست روزگار عینک و عصایی را به ما هدیه داده اما ضمیر باطن ما مانند برف سفید و دور از هر ناپاکی است .
ما بازنشستگان عمق روح مان بلند و دستان مان گشاده و با سخاوت، سایه وجودمان موجب خیر وبرکت و کلام ما پر مغز و حکایت از دانایی و توانایی و حکمت درون مان است .
حالا مسئولین ارشد کشور حمایت های خود را از ما دریغ می کنند همان کسانی که دانش آموختگان گذشته و اکنون مدیران و مسئولین این کشور هستند. این شرط عدل و انصاف و جوانمردی نیست چون حفظ کرامت و عزت و تامین معیشت بازنشستگان و بهره گیری از نظرات آنان بسیار مهم است، چرا از تجارب سودمند آن ها در تصمیم گیری های کلان کشور استفاده نمی شود مگر ما بازنشستگان فرهنگی جزء خانواده بزرگ آموزش وپرورش نیستیم ؛ پس چرا افزایش حقوق حاصل از طرح نظام رتبه بندی معلمان شامل بازنشستگان نمی شود یا لااقل راهکار جدیدی را برای افزایش حقوق و مزایای آنان جست و جو نمی کنند ؟
چرا نمایندگان محترم خانه ملت در مدت باقی مانده از زمان خدمت شان کاری انجام نمی دهند تا مورد لطف و عنایت پرودگار و اقدام آنان سبب جلب رضایت بندگان خدا و از کارهای نیکو در کارنامه اعمال آن ها محسوب شود.
البته اکثریت بازنشستگان اتفاق نظر دارند که صندوق بازنشستگی باید به دست بازنشستگان شریف و توانا ،کاردان ، صالح و با لیاقت و سایر ادارات تابعه اداره شود چون این عزیزان بازنشسته درد آشنا و از جنس صداقت ،فرهنگ ، علم و اندیشه هستند و مشکلات همکاران خود را با گوشت و پوست و استخوان خود احساس می کنند . هر موی سپید آن ها به دنیا می ارزد چون یکی از صور تکریم و تعظیم ذات اقدس الهی احترام و تجلیل از ریش سپیدان جامعه است .
درایت و پختگی آنان حاصل از علم و تجربه و نشانه لیاقت و شایستگی آنان است و من نسبت به همه آنها ادای احترام و ارادت و از زحمات بی وقفه آنان سپاسگزاری می کنم .
پس باید کار را به اهلش سپرد تا مطالبات و معوقات و پاداش همکاران را مجدانه و مستمر پیگیری نمایند یا در مراکز استان ها آنها نمایندگانی فعال و پیگیرداشته باشند تا خواسته های صنفی و مطالبات خود را به گوش مقامات و مراکز تصمیم گیری برسانند ، البته وحدت و انسجام و همکاری دربین بازنشستگان بسیار کم رنگ است؛ همین امر سبب عدم توجه مسئولین به این قشر آسیب پذیر شده است .
او از مسئولان صندوق بازنشستگی بسیار شاکی و گله مند بود و می گفت چرا از حق و حقوق ما باز نشستگان دفاع نمی کنند ؟
فقط سرگرم سمینارها ،جلسات و ... هستند که تاکنون موثر نبوده ، کدام جلسه شما مشکلی ازگره کور فرهنگیان بازنشسته باز کرد ؟
فقط قدرت خرید و توان مالی این عزیزان روز به روز کاهش یافته و نگرانی آنان با گرانی و تورم موجود در جامعه و ده ها هرینه پیش بینی نشده افزایش داشته است .
ما بازنشستگان از مظلوم ترین و محروم ترین اقشار جامعه هستیم که مورد بی مهری و بی التفاتی و بی توجهی مسئولین قرار گرفته ایم .
واقعا هیچ کسی به فکر ما نیست !
سازمان مدیریت و برنامه ریزی کشور چرا قانون مدیریت خدمات کشوری را در مورد بازنشستگان اجرا نمی کند و سلیقه ا ی عمل می کند چون با این کار حلقه معیشت هر روز بر ما تنگ تر شده به طوری که فقر و بی عدالتی بروجودمان سنگینی می کند .
یکی دیگر از خواسته های به حق و منطقی بازنشستگان عزیز ما خدمات بیمه ای جامع و پاسخ گوی درمان است که در قالب تجمیع بیمه خدمات درمانی و تکمیلی می باشدکه تاکنون اقدامی صورت نگرفته است چون درد را از هر طرف بخوانی درد است .
در این شرایط مه آلود و فضای آشفته و تاریک جامعه ، بازنشستگان باید به دنبال روشنی فانوسی بود همچون « سایت وزین گروه سخن معلم » تا با انتشار مطالب و مطرح نمودن خواسته های به حق آنان قدم های مثبتی در جهت کاهش مشکلات و پی گیری مستمر آن شکاف طبقاتی حقوق و مزایای عزیزان بازنشسته فرهنگی را با حمایت و پشتیبانی مسئولین عالی رتبه کشور مرتفع کنند .
اجرکم عندالله .
آخرین اخبار و تحلیل ها در حوزه آموزش و پرورش ایران و جهان در سایت سخن معلم
با گروه سخن معلم باشید .
https://telegram.me/sokhanmoallem
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
نشان از وضعیت اسفبار معیشتی بازنشستگان دارد .والا
همه می دانند با دومیلیون تومان هیچ دردی در این زمانه
دوا نمیشود !