ایستاده ام پشت پنجره و از پشت شیشه حرکت آرام آفتاب کم رمق آخر تابستان را نگاه می کنم که دارد کم کم غروب می کند. خورشیدی که با سخاوت خود به هر خار و گل و سنگ و گیاه و آدم و عالم یکسان می تابد و بی دریغ جان می بخشد. خورشیدی که هر صبح از سمت شرق چشم می گشاید به روزگار پر از روزمرگی و مشغله ما آدم ها که در پی لقمه نان زمین و زمان را به هم می دوزیم و همزمان با ما که هر غروب خسته و خاک آلود به خانه بر می گردیم پشت کوه های سر به فلک کشیده غرب غروب می کند.
خورشیدی که سال هاست شاهد و همراز روزگار تلخ بسیاری از مردمان جامعه است که در تنگنای مشکلات اقتصادی و تامین معاش گرفتار شده اند. کسانی که برای سال ها همپای خورشید با نخستین طلیعه صبح از خانه بیرون زده اند تا با حضور در کلاس های درس خود خورشیدی باشند که نور می تاباندند بر تاریکی جهل و بی سوادی.
آنان که سوگند خوردند به قلم و به آنچه می نگارد. قشری فرهیخته و زحمتکش که اولین کلمه " آب " را که مایه حیات و جاودانگی است به فرزندان این مرز و بوم آموختند. همان کسانی که ما را با چشمه زلال علم و دانش آشنا نموده و جهل و تاریکی را از وجودمان دور ساختند و علم معرفت و انسانیت را جایگزین آن نموده اند در صورتی که خودشان در مشکلات معیشتی غرق و دست پا می زنند . قشری که سی سال خدمت صادقانه و تلاش های مستمر و بی شائبه خود را نثار جامعه کرده اند و چرخ دنده های اقتصادی- اجتماعی و سیاسی کشور را به حرکت در آورده اند و نیروهای کارآمد و مخلص وایثارگر را تحویل جامعه داده اند حالا خود در زیر چرخ دنده های مشکلات خرد می شوند و اندر خم یک کوچه اند.
این در حالی است که معمار کبیر انقلاب حضرت امام خمینی ( ره ) فرمودند کلید سعادت و شقاوت جامعه به دست معلمین است ، پس چرا این نیروهای مخلص و تلاشگر علم و دانش باید این همه سختی و مشکلات را تحمل کنند در صورتی که همه مردم مدیون این قشر فهیم و فرهیخته هستند ، همان کسانی که در مدارس الفبای پاکی و جوانمردی را به ما آموختند ولی الان مورد بی مهری و بی توجهی مسئولین قرار گرفتند ؛ گرچه برف سفیدی بر سر و صورت آنها نشسته و صورت آنها را پر از چین و چروک کرده اما ضمیر باطن آنها مانند برف سفید و دور از هر ناپاکی است .
آنان با عشق و علاقه وافر خود انسان های پرتحرک مومن و فداکار تربیت نمودند ولی خود در حوادث روزگار شمع وجودشان رو به خاموشی است مانند شمع می سوزند و به جامعه بشریت نور و گرما می بخشند و گرمای وجودشان حکایت از صمیمیت درون شان است.
معلمانی که این روزها بسیاری در تلاشند با انواع و اقسام طرح های مختلف نظیر بازنشستگی پیش از موعد و خرید خدمت و تعدیل نیرو و منع به کارگیری بازنشستگان و .... آنها را به بهانه ایجاد اشتغال برای جوانان با حداقل امکانات خانه نشین کنند.
بی تردید بیکاری نسل جوان یکی از مشکلات اساسی است که جامعه ایران این روزها از آن رنج میبرد. در همه جوامع تلاش بر این است که زمینه را برای رشد و پیشرفت نسل جوان هموارتر کنند چرا که ساختن فردای یک جامعه مطمئناً در دستان این نسل است. آموزش و یادگیری مهارتها و تخصصهای مختلف در سیستم آموزشی و همچنین انتقال تجربیات نسلهای قبلی به نسل جوان تنها بخشی از اموری است که هر جامعه نیازمند برنامه ریزی و پیگیری جدی دراین زمینه است.
در کشور ما نیز برای حل مشکل بیکاری به ویژه در نسل جوان سیاستها و قوانین مختلفی به تصویب رسیده و اجرا شده است. تعیین یک وزارتخانه به اسم جوانان، قانون جلوگیری از دو شغله و بعضاً چند شغله بودن افراد و در نهایت وعده ایجاد دو میلیون شغل نیز تاکنون نتوانسته مرهمی بر این زخم رو به گسترش باشد اما یکی از آخرین خبرهایی که حول موضوع بیکاری در چند وقت اخیر در رسانهها منتشر شده، قانون منع استخدام بازنشستگان است که نمایندگان مجلس کلیات طرح ممنوعیت به کارگیری بازنشستگان را با 171 رأی موافق، 26 رأی مخالف و 5 رأی ممتنع از مجموع 228 نماینده حاضر در مجلس به تصویب رساندند.
طرحی که به گفته موافقان در صورت تصویب آن 36 هزار فرصت شغلی برای جوانان کشور ایجاد میشود. این در حالی است که باید توجه داشت اشتغال زایی راههای فراوانی دارد و نباید آن را از طریق استفاده نکردن از بازنشستگان فراهم کرد. استفاده از بازنشستهها به معنای استفاده از تجارب و سرمایههای اجتماعی کشور است و باید از آنها در کنار نیروهای جوان استفاده شود.
بی شک اگر بازنشستگان را خانهنشین کنیم دیگر نمیتوان از تجارب آنها استفاده کرد که این به کشور آسیب میرساند.
در همین زمینه نیز قانون برای همه یکسان نبوده و دارای استثناهایی است که نمایندگان برای این طرح قائل شده اند و تعداد زیادی از پستهای مدیریتی و مشاغل مهم را از این طرح مستثنی کرده اند که خود یکی از عیب های بزرگ طرح و از ظلم هایی است که جامعه بازنشستگان دارای مشکلات مالی فراوان را هدف قرار داده است. این پستها به طور کلی شامل مقامات موضوع ماده 71 قانون مدیریت خدمات کشوری مانند روسای قوای سه گانه، وزرای دولت، معاونان وزراء ، نمایندگان مجلس، استانداران، معاونان استانداران، مدیران کل و همچنین ایثارگران، فرزندان شهدا و فرزندان جانبازان 70 درصد و بالاتر میشود. این استثناها در صورتی برای این قانون در نظر گرفته شده است که یکی از ویژگیهای قانون باید جامع بودن آن باشد و نباید شامل استثنائات بیش از اندازه باشد، موضوعی که حتی مورد انتقاد رئیس کمیسیون اجتماعی مجلس نیز قرار گرفته و همگان را مجاب کرده است کاش این طرح با حوصله و دقت بیشتری بررسی میشد تا شامل همه افراد شده و نمایندگان و دیگر مقامات استثنا نشوند.
در تمام کشورهای دنیا افراد کهنه کار و بازنشسته در زمینه های آموزشی و پژوهشی و مشاغل مهم و پستهای کلان غنیمتی برای جامعه محسوب میشوند و با بالا رفتن سن و تجربه آنها بیشتر منشا خیر و خدمت برای جامعه هستند اما متاسفانه در کشور ما به این قشر به چشم از کار افتادگان نگاه می شود و به یک باره با تصویب یک طرح تمام پشتوانه علمی و جربی کشور از کار برکنار می شود!
باید این مسئله را در نظر داشت که جامعه فردای ما نیز نیازمند تصمیم گیران و مدیرانی در سطح کلان است و مطمئناً این مهم میسر نمیشود جز در سایه استفاده از بازنشستگان و تجربه اندوزی جوانان در سایه آنها و آنچه که ضرورت دارد انتقال تجربهها و اندوختههای این نسل باتجربه به نسل جوان با به کارگیری تدریجی و جایگزینی جوانان در مدیریت جامعه است.
نیروهای بازنشسته مانند آهن سخت و محکم هستند چون در حوادث روزگار آب دیده شده اند نباید از صحنه روزگار کنار بروند ؛ همان کسانی که سراسر وجودشان عشق و محبت و صمیمیت و صداقت است حال باید با کم ترین و پایین ترین حقوق مادی با مشکلات دست وپنجه نرم کنند .
بسیاری از آنان بیمار و ناتوان شده اند و با ازدواج فرزندانشان هزینه هایشان سنگین تر و خانواده ی آنان گسترده تر شده است ، حالا نوبت مسئولین است که به حقوق حقه آنان توجه و از لحاظ مادی و معنوی نیازهای او را تامین و مرتفع نمایند تا زندگی آبرومندانه را تجربه کنند .
البته مسئولین و نمایندگان محترم مجلس شورای اسلامی و وزیر آموزش وپرورش در زمینه افزایش حقوق بازنشستگان قدم های مثبتی برداشته اند و هدف آنان تامین معیشت همه ی کارمندان و حقوق بگیران است اما کافی نیست .
امیدوارم روزی برسد که همه حسرت کارمندان دولت را داشته باشند و دست به شغل های دوم که در شان و شخصیت آنان نیست دست نزنند به امید آن روز که بازنشستگی پایان راه نباشد .
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان