در خبرها داشتیم که بیش از ۷۰ درصد دارائی و ثروت مملکت در تهران آرام گرفته است. به قول معروف ،سی استان کار می کنند تا پایتخت را سیر کنند. البته پیرامون تهران و کرج مملو از حاشیه نشینانی است که به قوت لایموت شب خود محتاجند. توزیع مثلث « ثروت، قدرت و موقعیت » در ایران به شدت ناعادلانه و رانت محور است. اگر به مافیا وصل نباشی محال است بتوانی فراتر از حد متوسط قدم برداشته و به راس هرم نزدیک شوی. چیزی که عیان است آن است که سرمایه اجتماعی و اعتماد مردم به شدت کاهشی بوده و با سقوط آزاد روبه روست.
اقتصاد دستوری نیست
این روزها ، مدیریت عقل محوری حداقل در حوزه اقتصاد به چشم نمی خورد . مدیریت های موازی، شعاری و احساسی مردم را کلافه و گیج وا گیج کرده است. هر روزِ خدا سفره یک لاقبای منِ معلم، منِ کارگر منِ ... کوچک و کوچک تر می شود.
اقتصاد علم است و قوانین خود را داراست و تابع دستور و بگیر و ببند سلاطین سکه و ارز نیست. قیمت کالا را نه بخشنامه و دستورالعمل، بلکه قانون « عرضه و تقاضا » تعریف و تعیین می کند.
تصمیمات غلط، تبعات بی پایان
امروزه حوزه اقتصاد، فرهنگ و سیاست و... هیچ کدام ایزوله و مستقل نبوده و تصمیمات ما در حوزه سیاست ممکن است طبق اصل پروانه، طوفانی در حوزه فرهنگ و اقتصاد به بار آورد. از طرفی ممکن است آثار زیان بار تصمیمات غلط اقتصادی دولتمردان در یک نسل سامان یافته و بالاخره با شکستن کمر جامعه هدف در سه چهار دهه متوالی تدریجی ترمیم شود ولی به باور علمای علوم اجتماعی و جامعه شناسان، اخلاق جریحه دار شده به واسطه سیاست های غلط اقتصادی دولت ها به وندالیسم اخلاقی، هرج و مرج اعتقادی و آنارشیسم اجتماعی منجر شده و احتمال دارد دهه های متمادی در رگ و ریشه ما در سیلان و غلیان باشد.
آستانه تحمل مردم
تصور کنیم کارگر بی کاری را که با تورم افسارگسیخته کنونی روبه روست اگر فردا روزی کاری هم باشد متقاضیان پرشمارِ فرصت شغلی باعث سقوط آزادِ دست مزدها شده و خانواده چنین فردی به خاک سیاه خواهند نشست. محصول بی کاری و تورم، فلاکت اقتصادی و فروپاشی اخلاقی بوده و نهایتا به شورش کور و بی سازمان گرسنگان اجتماع منجر خواهد شد.
عقلانی است دولتمردان در تصمیمات اقتصادی خود آستانه تحمل مردم را در نظر گرفته و کاری نکنند که مردم حس کنند چیزی برای از دست دادن ندارند.
تورم مالیات پنهان توده هاست
تورم مالیات پنهانی است که عموما اقشار فرودست جامعه را نشانه رفته و دِمار از روزگارشان درمی آورد. طوفان نقدینگی و خلق پول بی پشتوانه گرچه ممکن است مسکنی برای تامین بودجه دولتها باشد ولی اقشار آسیب پذیر و حقوق بگیر جامعه را با فلاکت هم آغوش خواهد کرد.
دقیقا نمی دانم دولت مستقر در حال جراحی چه چیزی در حوزه اقتصاد می باشد؟ ولی چیزی که عیان است آن است که سرمایه اجتماعی و اعتماد مردم به شدت کاهشی بوده و با سقوط آزاد روبه روست.
کجای جدول مازلو هستیم؟
بنیادی ترین آرزوی ایرانی ها از انقلاب مشروطه تا انقلاب اسلامی را می توان در آزادی، حکومت قانون و پاسخ گو کردن حاکمان منطبق بر شریعت اسلام و آموزه های دینی خلاصه نمود. دهه پنجم انقلاب اسلامی شروع گام دوم و دهه استقرار کامل منویات انقلابیون است.
اگر منِ معلم در این برهه از زمان همچنان در کف جدول مازلو و در نیازهای اولیه گیر کرده باشم انتظار شکوفایی، فرهیختگی و آزادمنشی از چون منی بیهوده بوده و حاصل تربیتم ذلیل تر و حقیرتر از خود من خواهد بود.
امیدوارم دولتمردان با اتخاذ رویکرد مدیریت عاقلانه و عالمانه، اعتماد از دست رفته را تدریجا به اقتصاد و جامعه باز گردانند.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
دولتیان فراموش کرده اند که وظیفه آنها اجرای صحیح قانون و نظارت بر امور است و با اصلاح امور کلان، اجزای جامعه هم اصلاح می شود.
آنها سرنا را از سر گشادش می زنند و مثلا در مورد فرزند آوری به جای اینکه شرایط زندگی و کار و ازدواج را فراهم کنند، وعده وام و ماشین و سهمیه استخدام و...مي دهند! یا به جای نظارت و سپردن اقتصاد به مردم، بگیر و ببند راه می اندازند.
گدایی سالمندان موجه با روزی تا ۲۰۰هزار تومان درآمد/«فردا نوههایم میآیند، از این سوپرمارکت برام روغن میخری؟»
سمیه خانم شاید ۵۵ سال بیشتر نداشته باشد. ظاهر مرتبی دارد. روسری مشکی با گلهای سفید سر کرده و با مانتوی کرپ مشکی و کیف ورنی کنار در ورودی سوپر مارکت ایستاده. در نگاه اول اصلا به افراد نیازمند کمک شبیه نیست، اما وقتی صدایش را میشنوی و درخواستش را که مطرح میکند، نمیتوانی ردش کنی. او با صدای آرام و با شرمی که عرق را روی پیشانیاش نشانده، از کسانی که از سوپر مارکت بیرون میآیند در خواست میکند یک روغن خوراکی هم برای او بخرند. او در خواستش را اینگونه مطرح میکند:« فردا نوههایم به خانه من میآیند میخواهم برایشان غذا درست کنم اما روغن ندارم، برای من یک روغن مایع میخرید؟»
با حذف ارز ترجیحی و اصلاح نظام یارانهای قیمت روغن خوراکی در یک ماه گذشته افزایش زیادی داشته تا جایی که به قول بعضی از فروشندههای مغازههای کوچک به دلیل کاهش توان خرید مردم، دیگر به جای ۴ کارتن روغن، ۲ تا یک کارتن در ماه خرید میکنند و حتی ممکن است چند عدد از این روغنها در مغازه خاک بخورد.