در نگاه اول، کلاس درس در چین و ایران دو تصویر متفاوت دارد:
در یکی، انبوهی از دانشآموزان با یونیفورم منظم پشت میزهای ردیفشده نشستهاند و چشمشان به تختهای است که پر از فرمول و کلمات انگلیسیست. در دیگری، همان ردیفهاست، همان نگاهها، فقط رنگ لباسها و زبان متفاوت است.
اما اگر کمی دقیقتر شویم، زیر این ظاهر دو کشور، یک روح مشترک نفس میکشد:
آزمون محوری و رقابت فرساینده.
چین، با جمعیتی سرسامآور، سالهاست که تمام مسیر تحصیلی دانشآموزانش را به آزمون Gaokao (آزمونی همانند کنکور خودمان و به مراتب رقابتی تر و شدید تر ) گره زده؛ آزمونی که نتیجهاش تا حد زیادی آینده دانشگاهی، شغلی و حتی موقعیت اجتماعی فرد را تعیین میکند. ایران هم، هرچند با جمعیتی بسیار کمتر، مسیری مشابه را با آزمون سراسری خود طی میکند. در هر دو جا، دانشآموزان از کودکی یاد میگیرند که «درس خواندن» به معنای «آماده شدن برای یک روز بزرگ» است :
روز موعود و روز کنکور.
این فشار، به تدریج، فضای آموزشی رسمی را ناکافی جلوه داده است. در هر دو کشور، شبکهای عظیم از کلاسهای خصوصی، آزمونهای آزمایشی و کتابهای کمکی شکل گرفته که فقط یک هدف دارد: شکستن دروازه کنکور. اینجا است که وارد قلمرو آنچه «مافیا» نامیده میشود، میشویم.
چرا «مافیا»؟ چون تمام ویژگیهای آن را دارد:
انحصار غیررسمی: چند بازیگر بزرگ سهم عمده بازار را در دست دارند و به سختی کسی میتواند وارد این حوزه شود.
نفوذ به سیاستگذاری: گاهی سیاستهای آموزشی چنان طراحی میشوند که نیاز به خدمات این موسسات بیشتر شود، نه کمتر.
تولید نیاز کاذب: با تبلیغات، والدین و دانشآموزان را قانع میکنند که بدون این کلاس یا کتاب، قبولی غیرممکن است.
وابستگی روانی: دانشآموز بعد از مدتی نه به توانایی خود، بلکه به برند و معلم مشهور وابسته میشود.
چین در سال ۲۰۲۱ با طرح «کاهش مضاعف» سعی کرد این چرخه را بشکند: کلاسهای خصوصی دروس اصلی ممنوع شد، تبلیغات محدود شد، و موسسات موظف شدند غیرانتفاعی فعالیت کنند. اما نتیجه؟ مافیا فقط زیرزمینی شد. کلاسها به خانهها و پلتفرمهای پیامرسان مهاجرت کردند، قیمتها بالا رفت، و شکاف طبقاتی شدیدتر شد. ثروتمندان همچنان بهترین آموزش را خریدند و فقرا فقط به مدرسه اکتفا کردند.
از این تجربه میشود فهمید که صرفاً محدود کردن یا ممنوع کردن، بدون جایگزین باکیفیت، فقط مافیا را پنهانتر و گرانتر میکند.
راه برونرفت، نه در تخریب کامل بازار موازی، بلکه در ارتقای آموزش عمومی است:
- مدارس باید همان کیفیت و عمق آموزشی را ارائه دهند که امروز موسسات خصوصی ادعایش را دارند.
- نظام سنجش باید از «یک آزمون سرنوشتساز» به مجموعهای از سنجشهای چندمرحلهای و مهارتمحور تغییر کند.
-آموزش مهارتهای زندگی، تفکر انتقادی و خلاقیت باید جایگزین بخشی از حجم حفظیات بیپایان شود.
اگر این تغییرات رخ ندهد، حتی اگر فردا تمام موسسات کنکور تعطیل شوند، روز بعدشان در شکل و لباسی جدید زنده خواهند شد.
مافیا، تا وقتی که زمین بازی به سودش چیده شده باشد، همیشه راهی برای نفس کشیدن پیدا میکند.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
صدای معلم، صدای شما
با ارائه نظرات، فرهنگ گفتوگو و تفکر نقادی را نهادینه کنیم.