در ایالات متحده آمریکا نظام آموزشی بر پایه عدم تمرکز بنا نهاده شده و وزارت آموزش و پروش بر تمام مقاطع مختلف تحصیلی به شرح ذیل نظارت دارد:
پیش دبستانی (مهدکودک)، دبستان (پایههای اول تا پنجم یا ششم) ، راهنمایی (پایههای ششم یا هفتم تا هشتم)، دبیرستان (پایههای نهم تا دوازدهم) ، آموزش عالی (دانشگاه یا کالج) و آموزش بزرگ سالان.
منظور از «آموزشهای بزرگ سالان» برنامهای است که برای افراد بزرگ سال طراحی میشود تا پس از پایان تحصیلات رسمی امکان یادگیری مهارتهای جدید یا تکمیلی را داشته باشند.
همان طور که اشاره شد در آمریکا این مقاطع توسط ایالتها و دولتهای محلی اداره میشوند و وزارت آموزش و پرورش تنها نقش نظارتی و حمایتی را ایفا میکند.
اکنون با امضای فرمانی از سوی ترامپ زمزمههای حذف این وزارتخانه که از سال ۱۳۵۸ (۱۹۷۹) در همین چارچوب فعال بوده به گوش میرسد. این تصمیم موجی از بحث و جدل را به راه انداخته و پرسشهایی را در مورد آینده آموزش در آمریکا و حتی سایر کشورها مطرح کرده است.
این وزارتخانه وظایف خطیری را بر عهده دارد؛
از یاری رساندن به مدارس مناطق کمتر برخوردار گرفته تا مدیریت وامهای دانشجویی و تضمین رعایت حقوق همگان در امر آموزش.
موافقان حذف وزارت آموزش و پرورش بر این باورند که ایالتها بهتر از دولت مرکزی قادر به تشخیص نیازهای دانشآموزان و تخصیص بهینه بودجه هستند. آنها مدعی هستند که این وزارتخانه گاه به جای حل مشکلات واقعی، ایدئولوژی خاصی را بر مدارس تحمیل می کنند. تمرکز بر ساماندهی نیروی انسانی، بهبود کیفیت آموزش و رفع نابرابریهای آموزشی اولویتهای اصلی نظام آموزشی ایران باید باشد.
اما مخالفان که در میان آنان دموکراتها و فعالان حقوق مدنی به چشم میخورند هشدار میدهند که در غیاب نظارت فدرال، نابرابری میان ایالتها شدت خواهد گرفت و دانشآموزان فقیر یا آسیبپذیر بیش از پیش متضرر خواهند شد.
سوالی که از جناب برخی همکاران مطرح می شود این است که : از هر ده نفر فرهنگی (کارمند آموزش و پرورش)، تنها شش نفر در کلاسهای درس حضور دارند و چهار نفر دیگر نقشهای پشتیبانی را ایفا میکنند.
آیا اجرای این سیستم برای ایران کارآمد خواهد بود؟
در ایران نظام آموزشی سال هاست تحت مدیریت متمرکز وزارت آموزش و پرورش اداره میشود و همه امور از محتوای کتب درسی گرفته تا تخصیص بودجه از مرکز (تهران) تعیین میشود. تصور کنید که هر استان در ایران بخواهد نظام آموزشی مستقل خود را داشته باشد. در این صورت شاید تهران و اصفهان از امکانات مطلوبی برخوردار شوند ؛ اما وضعیت سیستان و بلوچستان چگونه خواهد بود؟
تفاوت ساختار حکمرانی گویای شرایط متفاوت آمریکا و ایران است، چرا که آمریکا از بدو تاسیس کشوری فدرال بوده و از تجربه و توان بالایی در این شیوه مدیریتی برخوردار است ؛ حال آن که ایران با تاریخ طولانی و موقعیت حساس خود بدون داشتن تجربه فدرالیسم به مفهوم امروزی، نمیتواند به آسانی چنین تغییری را پذیرا باشد.
علاوه بر این نظام آموزشی ایران با مشکلات عدیدهای در زمینه ساماندهی نیروی انسانی مواجه است.
بر اساس آمار موجود ؛ از هر ده نفر فرهنگی (کارمند آموزش و پرورش)، تنها شش نفر در کلاسهای درس حضور دارند و چهار نفر دیگر نقشهای پشتیبانی را ایفا میکنند. ما اگر بتوانیم در ساماندهی نیروی انسانی به درستی عمل کنیم با این حجم از کمبود نیروی انسانی مواجه نخواهیم بود.
یکی از دلایل اصلی حذف وزارت آموزش در آمریکا تعدیل نیرو و کاهش هزینهها بوده است، اما این رویکرد در ایران با توجه به مشکلاتی که شرح آن رفت، نتیجه معکوس خواهد داشت.
البته آینده این تصمیم در آمریکا هنوز در هالهای از ابهام قرار دارد. حذف کامل وزارتخانه نیازمند بررسیهای دقیق و عبور از موانع قانونی است و با توجه به مخالفتهای موجود احتمال عملی شدن آن در آینده نزدیک کم است.
در صورت منحل شدن این وزارت، برخی وظایف آن، مانند مدیریت وامهای دانشجویی و... به بخشهای دیگر دولت منتقل خواهند شد.
نتیجه اینکه؛
با توجه به شرایط خاص ایران اعمال این سیستم نه تنها کارآمد نخواهد بود بلکه مشکلات موجود در نظام آموزشی کشور را تشدید خواهد کرد.
تمرکز بر ساماندهی نیروی انسانی، بهبود کیفیت آموزش و رفع نابرابریهای آموزشی اولویتهای اصلی نظام آموزشی ایران باید باشد.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری تسنیم، دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا روز پنجشنبه (به وقت واشنگتن) یک فرمان اجرایی امضا کرد که به موجب آن وزارت آموزش و پرورش منحل میشود. این اقدام با هدف انتقال کنترل نظام آموزشی به دولتهای ایالتی و محلی صورت گرفته است.
اونوقت تو ایران ۱۰۰ تا نهاد و وزارت و سوراخ سمبه بی مصرف هست کسی جرات نمی کند به آنها دست بزند حداقل بودجه آنها را کم کند
فقط تو وزارت آموزش و پرورش چقدر نون خور هست قدیم شنیده بودم بعضی تو آموزش و پرورش فقط اسمشان هست و حقوق هم می گرن دیگه چه خبره.
بخواهیم واقع بین باشیم وزارت آموزش ایران هم هیچ کارکردی ندارد و تنها برای دادن ایدئولوژی یکپارچه و طرح های بی مصرف خوب است
در مورد بودجه و ... هم که کارکرد ندارد
حذف آن قطع به یقین پرسود خواهد بود.
چند روز پیش خبری دیدم مبنی بر اینکه حوزه در کار گروه ارتباط حوزه و وزارت دستور داده سریعتر طرح امین ها کد پرسنلی گرفته و حق التدریس شوند تا بعد استخدام رسمی شوند آخر این چطور استخدام کردنی است
مواردی که از این طرح امین ها مشاهده شده بسیار اوضاع خرابی دارند و حتی صحبت کردن بلد نیستند
بسیاری از این افراد حتی دیپلم ندارند که با معدل ۱۲ وارد مدرسه علمیه کنار خانه شان شده اند چرا آموزش و پرورش باید جور اینگونه کارهای حوزه را بکشد یعنی معلمی این قدر بی ارزش و لوث هست که بی سواد و تنبلترین ها را باید استخدام کنند