آری
می خوانم شاید درد نهفته ام التیام یابد
به صدای گرم دل
آواز می خوانم
هر چند می دانم
شعر من
ترنم دردهای تاریخ است
درد سرگذشت ملتی است
که از سروده من بلند می شود
و آسمان را به لرزه در می آورد
چنان که صوت ام
مایه بسی تلخکامی است
برای آن کسی که
نور وحدت را در دل ندارد
شعر من زمینی آسمانی است
چون پرنده ای که
با بال های رنگ به رنگ
در فضای نور عالمتاب
هر لحظه رنگی به خود می گیرد
آری شعر من
مهر را به آیین جامعه می آورد
هدف شعر من
نشانه صلح و دوستی است
در تمامی
مکان های حاصلخیز قلب
حتی در دل سنگ هم اثر می کند
آوای شعرم
حزین و درد آگین است
زورمندان را به کار ناید
دولت مردان را نیز هم
که تشنه قدرت اند و جاه و جلال
آوای شعرم
تبلور ایمان
بر قلب های خفته و بیدار است
خفته از آن سان
که بیدار گردد
و
بیدار هشیار
شعر من
صفیر گلوله زخم های سربازان است
سربازانی که
از دورا دور این سرزمین
همه با هم
دست بر دست
یکدیگر
ندای آزادی را دارند سر می دهند
با دستان خونینی که
جام شوکران را به یاد می آورد
که این زورمداران نخبه کش
چرا دست بر نمی دارند از لجاجت
کم عقلی
دل را باید گسترد
فضایش را رونق داد
با نور امید فلق و شفق
علت سروده من
آغاز بی پایانی است
هر چند شعر من
سرشار از لطافت پاکی است
زایندگی چشمه سار را یاد آور است
شعر من
صعود به قله های بدیع سر به فلک می باشد
که انسانی را با آرمانی مقدس
به اوج قله قاف
رهنمون می سازد
شعر من
زیباست
به زیبایی بلور برف های زمستانی
شعر من
پویاست
همیشه
زنده و پا بر جا
آخرین اخبار و تحلیل ها در حوزه آموزش و پرورش ایران و جهان در صدای معلم
گروه تلگرامی صدای معلم
صدای معلم، صدای شما
با ارائه نظرات، فرهنگ گفتوگو و تفکر نقادی را نهادینه کنیم.