گذرم بر حمام عمومی افتاد تا شوخ از موی وتن بر کنم .کارگر همی خواستم .بانگ برآوردندی . کارگری چالاک حاضر آمدی با کیسه ای برمن مشغول شدی وحراف .پرسیدندی که پیشه چه داری...عرض کردم فرهنگی .معلم هستم.
همین طور که دستم را در دست فشرده و بربازو و ساعد نحیف من کیسه میکشیدندی برچشمانم خیره گشتندی و فرمودندی (شنیده ام برفوق العاده شغلتان دولت کریمه افزوده اندی ) .
مرا خوش آمد از این خبر انعامش دادم .
چون بر خانه شدم فهمیدم کمتر از انعام که داده ام افزودندی.
نظرات بینندگان