من دانشجوی کارشناسی علوم تربیتی دانشگاه فرهنگیان شیراز می باشم .
در دو ترم اول و دوره ریاست پیشین با ما دقیقا عین سرباز رفتار می شد و یا حتی بد تر، برپا دادن برای صبحگاه گرفته، گیر دادن های بی مورد سرپرست ها، صف صبحگاه برای دانشجوها، رفتار بد آشپز با دانشجوها که حتی در بعضی مواقع باعث درگیری می شد، رفتار بد اساتید با دانشجو دور بودن از شهر و عدم نظارت بهداشت در سلف سرویس در موردی باعث مسموم شدن تعداد زیادی از دانشجوها شد به گونه ای کI در طول ترم از یک اتاق ده نفری پنج نفر را بنده به بیمارستان بردم و نفر ششم خود بنده بودم که به بیمارستان راهی شدم .
اینها به کنار اضاع بسیار بد دسترسی به امکانات به گونه ای که ما به هیچ گونه اینترنتی دسترسی نداشتیم و برای یک کار تحقیقی بسیار کوچک می بایست هزینه بسیار زیادی را پرداخت کنیم .
در کنار این ها توقعات بسایر نا ممکنی که از ما داشتند که با هر عقل سلیمی جور در نمی آمد .
در ریاست بعدی چنان دانشجو ها را به مرگ کشانده بودند که به تب راضی شدند .
اوضاع غذایی و اینترنتی بهتر شد اما هنوز که هنوز است دانشجو اهمیتی داده نمی شود .
در بعضی موارد ریاست دانشگاه منت می گذارد که شما در دوره پیشن فلان غذا را به شما می دادند و من آن را برایتان درست کردم . کسی نیست به ایشان بگوید شما تازه یک مدرسه شبانه روزی برای ما درست کردید و معلمان آینده ای که قرار است از این دانشگاه بیرون بیاید باید شان و منزلت خاصی را دارا باشد و این گونه رفتار ها شان و منزلت دانشجو معلمان را حفظ نمی کند.
نظرات بینندگان
"خداوند سرنوشت قومی را تغییر نخواهد داد مگر آنکه خودشان بخواهند"
ما رو ... کردن رفت