" هرگز چهار چیز را در زندگی ات نشکن . اعتماد ، قول ، رابطه و قلب . زیرا این ها وقتی می شکنند صدا ندارند اما درد بسیار ی دارند."
(چارلز دیکنز)
روزگاری انسان ها بیشتر از امروز پایبند اخلاق بودند. جوانمردی و پهلوانی خصلت نیکو و احترام برانگیزی بود. تعدادشان اگر کم هم بود برای پیوند اخلاقی مردم و نظارت اجتماعی در محلات ، کافی بود . امروز این جریان کم رنگ و ناپیدا شده است. رشد شهرنشینی و پیشرفت علوم مختلف و پیچیدگی تکنولوژی ، برج نشینی و آپارتمان نشینی ، هم محلاتِ کوچه های تنگِ بُن بست را از بین برده است و هم امکان ارتباط چهره به چهره آنان را . امروز سال ها با کسی همسایه هستی و یا همکار ، اما نام او را نمی دانی ، هیچ چیز در مورد او نمی دانی . ما این را آرامش در زندگی می نامیم و عدم فضولی در زندگی دیگران . اما همراه همین شکل زندگی و همین تصور خود ، ما مِهر و وفا و دلبستگی به خلوص و صفا در محلات سر به فلک کشیده را هم از دست داده ایم.
و در این بین هر چند معتقدیم با کمتر کسی در ارتباط هستیم اما گاه به گاه اعتماد دیگران را نسبت به خود می شکنیم چون هر دائم صدای مشاجره و نزاع از واحد ما بلند می شود و یا مصرف مواد مخدر ما تبلو شده است و یا خلافکار و مفسد اقتصادی هستیم و......
به اعضای خانواده و خویشاوندان خود بسیار قول ها می دهیم و ..... اما در وفای به عهد ناتوانیم.
پیوندی را با همسر خود آغاز و در نیمه راه به قطع رابطه و جدایی ، تن در می دهیم.
و چه بسیار قلب ها که اُدبای ما آن را دل می نامند ، و ما می شکنیم .
و ما انسانهای امروز ، ره گم کردگان طریق حقیقتیم . دیگر مُرشد و پهلوانی در محله ما نیست ، اگر هم هست گمنام و ناپیداست. چون در گذشته صفای دلِ مردم به الگوی رفتاری خالص نیازمند بود و مُرشد و پهلوان ، در برابر احترام مردم ، خالص می ماند و خویشتنِ خویش را گم نمی کرد. اما امروز خودباختگی و شکستن اعتماد و قول و رابطه و قلب ، توسط هر کس از آب خوردن هم ساده تر و سهل الوصول تر است. هر یک از ما یا خود از شکستگان این چهار ستون زندگی هستیم و یا از قربانیان زخم خورده دردمند آن . پس تا می توانید دلی به دست آورید ، که دل شكستن هنر نیست.
اگر بخواهیم وضعیت فرهنگیان و معلمان را در این جامعه تفسیر کنیم ، باید گفت :
ای تمامی مقام داران مسندنشین دیروز و امروز !
هر 4 ستون زندگی یعنی اعتماد ، قول ، رابطه و قلب ، در سایه غفلت و بی اعتنایی شما ، کلا برای ما شکسته است و درد عمیق آن به سادگی قابل فهم نیست .
کسی به ما اعتماد نمی کند حتی اهل و عیال مان .
کسی روی قول ما حساب باز نمی کند حتی اهل و عیالمان .
کسی برای برقراری رابطه با ما ، دست و پا نمی شکند حتی خویشاوندان نزدیک مان .
و بسیاری در شکستن قلوب ما اهتمام می ورزند چون ضعیف کُشی در این جامعه بدجوری فرهنگ شده است.
« دیدگاه ها و نظرات افراد و گروه ها لزوما نظر صدای معلم نیست ؛ این رسانه آماده انتشار پاسخ مسئولان و افراد مخاطب می باشد »
« آخرین اخبار و تحلیل ها در حوزه آموزش و پرورش ایران و جهان در صدای معلم »
صدای معلم، صدای شما
با ارائه نظرات، فرهنگ گفتوگو و تفکر نقادی را نهادینه کنیم.