ساده ترین افراد با کمترین سواد نیز گاه از خود می پرسند که چرا برخی از کشورها از هر حیث پیشتازند و ما با این همه ثروت و ذخایر طبیعی ، در هر حیطه فقیر و ناتوان و وابسته ایم. از خوراک تا پوشاک ، از سوزن خیاطی تا سنگ قبر چینی و یا چادر سیاه چینی و ژاپنی و.....
اگر آنچه را که می خواهم عرض کنم ، کسی از خوانندگان باور نداشته باشد می تواند به منابع گوناگون مراجعه نماید. طی نوشته هایی که از سخنان بزرگان در هر حیطه داشتم و جملات کوتاه آنان را مبنا و بهانه ای برای نوشتن به صورت تشریح مختصر از شرایط جامعه خود ، قرار می دادم با خود گفتم چرا سخنان بزرگان ایرانی را استفاده نکنم ؟ برخی از بزرگانی را که از جملات آنان مطلب نوشتم همه ما می شناسیم و بسیاری را خیر . اما هدف اصلی بنده جمله حاصل از تجربه عملی آنان بود و نه عنوان و سِمت اشخاص. به هر ترتیب سری زدم به سخنان بزرگان مشرق زمین از جمله ایران .
نتیجه ای که در مقایسه این دو برایم محرز شد ، این بود که ما بیشتر به موعظه و پند و اندرز دادن پرداخته ایم و بدین طریق بار ارزشی گفته خود را به دیگران منتقل و تحمیل می سازیم ، درست همانند فیلم ها و سریال هایمان که به زور می خواهیم بگوییم که مثلا کمک کردن به پیران ستودنی است و یا دروغ نگفتن ، شرط مسلمانی است ، یعنی به جای برداشت آزاد بیننده و احترام به شعور او در تماشای فیلم و سریال ، ارزش را به او تحمیل و آزادی او را سرکوب می سازیم. اما همان کشورهای پیشرفته و بزرگان آنها ، جملات عملی و حاصل تجربه خود را به عنوان اندوخته ای برای نسل های بعدی بیان داشته اند. سخنان کوتاه آنان قابل تفسیر و تشریح به شرایط موجود هست ، اما سخنان بزرگان ما
فقط به بیان اخلاقیات و معنویات درونی انسانها که امروز کم رنگ تر هم هست و بسیاری را فراموش کرده ایم ، اشاره دارد.
کوتاه سخن آن که اگر به طور تقریبی ، 20 درصد جملات بزرگان ما کاربردی و عقلانی است ، اما 90 درصد جملات آنان چنین است. البته به حیطه سخنان معصومین "ع" وارد نشدم چون کمی دانش بنده ، باعث اعتراض متخصصان این عرصه می شود.
نتیجه نهایی:
ما اگر قادر به پیشرفت و ترقی و اعتلای فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی و سیاسی خود نیستیم چون بیشتر پند و اندرز می دهیم و اگر کشورهای پیشرفته توانسته اند در هر حیطه ای پیشرو باشند چون عمل را به موعظه ترجیح داده اند . این حقیقت در سیستم آموزشی معلم محور ما هم قابل مشهود است و در عملکرد مسئولین نیز ، که بسیاری به جای عمل به وظایف اصلی ، ترجیح می دهند بیشتر روزهای مسئولیت خود را با مصاحبه و سخنرانی و مراسم افتتاح و پاسداشت روزهای ویژه ، خارج از محل خدمت و به دور از آن باشند ، هر چند ، بعد مدعی هستند که از 24 ساعت شبانه روز بسیار بیشتر کار می کنند !! کو اثر و نتیجه عملی ؟!
هر یک از ما ایرانی ها اگر فقط ساعات کار موظفی خود را در هر شغلی ، به درستی و بی کم و کاست انجام دهیم ، هرگز اوضاع مان چنین نمی شد و نمی شود. بهانه ها ما را از سخت کوشی دور نگه می دارد و گویی اهتمامی برای زُدودن موانع این بهانه ها از جمله آلودگی هوا یا کمبود بودجه و کسری پیش از موعد آن ، نداریم ، البته شاید چون به کارمان می آید. پس چگونه با چنان توصیفی ، ما هم پیشرفت کنیم ؟!
در این جامعه ، درد کمتر کسی انجام بهینه امور برای حل و فصل مشکلات و ارائه پیشنهادات عملی است و گویی آنان فقط مکلفند تا مدت کم و یا زیاد خدمت خود را در یک پست ، برای سیراب خود و اهل بیت خود ، سپری سازند و نیت برداشتن بار سنگین از دوش جامعه و ملت را ندارند. آنان از شهرت و قدرت و ثروتِ موقعیت خود آنچنان مدهوشند که اصل را قربانی مطامع خویش می سازند و سرمستی مقام ، طی تصدی آن به هوشیاری ، هرگز تبدیل نمی گردد.
البته نباید منکر شد که چنان مهارتی به آنان آموزش داده نشده است و جذابیت " برنامه پنهان مدارس " برای آنان باعث شیدایی شهرت و پول جهت ارتقا از نردبان زندگی گردیده است. برای بیشتر ما ایرانی ها کوتاه ترین مسیر ، همیشه بهترین مسیر است . دوراندیشی و برنامه ریزی برای فردا ، لذت لحظه را از ما می رُباید. وقتی می توان ملتی را با سخن خواب کرد چرا عمل سخت و طاقت فرسا !
الحق که مصداقی است برای عدم خستگی ها ایرانی ها از گفتن بیشمار و گوش دادن قلیل . پس ما در گفتن پایان ناپذیر بدیهیات و دادن پند و اندرز ، عمر سپری سازیم و آنان در عمل سخت و نستوه ، همچنان پیشتاز باشند.
به احترام 20 درصد بزرگان خود :
سعدیا گرچه سخندان و مصالح گویی به عمل کار برآید به سخندانی نیست
« دیدگاه ها و نظرات افراد و گروه ها لزوما نظر صدای معلم نیست ؛ این رسانه آماده انتشار پاسخ مسئولان و افراد مخاطب می باشد »
« آخرین اخبار و تحلیل ها در حوزه آموزش و پرورش ایران و جهان در صدای معلم »
صدای معلم، صدای شما
با ارائه نظرات، فرهنگ گفتوگو و تفکر نقادی را نهادینه کنیم.