فقط می خواستم بگویم: این بانک فرهنگیان که بر خرابه صندوق ذخیره فرهنگیان( رحمه الله علیه) قرار است بنا شود، دست کم دو حکمت دارد، یکی ماله کشیدن روی فجایع صندوق، دوم: گماشتن و استخدام آن دسسته از فرزندان و نزدیکان آقایان روسا که مایل به کار تدریس در دانشگاه فرهنگیان نبوده اند! بله شاید آقازاده ای تحصیلات نیز دارد ولی خوب علاقه ای به کار تدریس ندارد! نه عاشق است و نه دیوانه! پس سرنوشت او چه می شود؟ آیا پدر و مادرشان که با صرف کلی ژن مطلوب و با کیفیت، چنین نابغه ای را تحویل جامعه داده اند، نباید افسرده و غمگین باشند؟ پس آینده آنها چه می شود؟ زبان حال آن رئیسان و بزرگان : پسرم(یا دخترم) دوست ندارد در محیط دگم و بسته تربیت معلم کار کند! آزادی عمل و ....ندارد! اصلا مشتاق به کار تدریس نیست! چه کنم( یا چه کند؟)
خوب معلوم است دیگر مگر ما معلمان مرده ایم با پول ما و سرمایه ما در هر شهری بانکی و البته در شهرهای بزرگ شعبه هایی چند بنا کنیم تا فرزندان دلبند آقایان از بیکاری دچار افسردگی و جلای وطن نشوند!
خلاصه مطلب ایجاد بانک فرهنگیان این است، عواقبی نیز دارد ( به جز برکاتش که عرض شد!!!!) مثلا چون بانک عامل فرهنگیان صبور و نجیب و ساکت!! همین بانک فرهنگیان می شود، دیگر حقوق سروقت نیز نخواهیم گرفت! همین دوزار ده شاهی را نیز پس و پیش می کنند! چون حقوق معلمان در بانک بماند بهتر است، سودش جالب و جذاب است! و مسایلی از این دست، خدانگهدارتان باشد. چغندر فهمیده!
آخرین اخبار و تحلیل ها در حوزه آموزش و پرورش ایران و جهان در صدای معلم
صدای معلم، صدای شما
با ارائه نظرات، فرهنگ گفتوگو و تفکر نقادی را نهادینه کنیم.