بر خلاف شعارهای دروغین همچون تکریم ارباب رجوع ، حقوق شهروندی ، میز خدمت ، نظام اداری ما چون سم مهلک جان و مال مردم را می گیرد . از شهرداری تهران تا شورای شهر گرفته تا وزارتخانه هایی که برای خود دژ و کاخ هایی غیر قابل نفوذ ساخته اند که مردم برای ورود و ملاقات با کارشناسان در وزارتخانه ای یا سازمانی فقط باید تماس تلفنی گرفته تا نکند غبار فقر و خستگی مردم خاطر آنها را ملول و آزرده سازد حالا چه رسد به وزیر یا مسئول یا مدیران ارشد .
دغدغه آنها در حصار به هم تنیده خود فقط و فقط حفظ حقوق های نجومی و استفاده از امتیازات و مزایایی است که برای خود تعریف می کنند .
به عنوان معلم سال ها پاسخگوی وظیفه خود درقبال دانش آموزان و اولیاء آنان بوده ایم بدون واسطه و بی منت .
حالا به عنوان معلمی که وزیر و مدیر و مسئول تربیت کرده ایم باید برای گفتن و گرفتن حق خود آنانی را که روزی زیر دست ما بودند و از قبال معلم ارزش و جایگاهی یافته اند را در عالم غیب ببینیم .
در مراجعات مکرر خود به وزارتخانه ها و سازمانهای دولتی برای اشتغال فرزندم رفتارهای تبعیض آمیز و تحقیر کننده ای را با مردم دیده ام که آه از نهاد هر انسانی بر می خیزد .
افرادی که در هرم قدرت و نظام اداری از بیت المال ارتزاق می کند و برای خود ساختمان ها و اطاق های شیک و مجلل ساخته اند و حتی با مشاهده و سئوال فرزندم که می پرسید بابا اینها این ماشین های مدرن و به روز را با چه حقوقی می خرند و این همه پول را از کجا می آورند ؟
و به نظر شما من در برابر این سئوال چه باید می گفتم ؟ شما به جای من بودید چه می گفتید ؟
در این آشفته بازار مردم وسیله ای برای رأی آوردن و دوشیدن شده اند . نامه دادن و تلفن و سامانه های سرکاری ابزاری برای پیچاندن مردم شده اند .
به راستی سهم مردم از این همه دستگاه هایی که از بیت المال استفاده می کند چیست ؟
آخرین اخبار و تحلیل ها در حوزه آموزش و پرورش ایران و جهان در صدای معلم
نظرات بینندگان