با سلام و عرض ادب خدمت فرهنگیان گرامی
خدمت شما عرض کنم، از وزیر گرفته تا مدیران مدارس مشغول و درگیر برنامه ریزی نیروی انسانی برای سال تحصیلی 98-97 هستند.و هرساله با کمبود نیروی انسانی روبه رو هستیم ، دلایلی وجود دارد که متأسفانه وزیران آموزش و پرورش در برخورد با آنها ضعیف و ناتوان بودند.
جمعیت فرهنگیان ایران حدود یک میلیون نفر هستند که از این یک میلیون نفر حدود شانزده درصد آن برای آموزش و پرورش فعالیت نمی کنند که می توان به موارد زیر اشاره کرد.
1- حدود 140000 فرهنگی مأمور در ادارات و سازمان های دیگر مشغول هستند که شامل: نمایندگان مجلس و اموردفتری نمایندگان هر شهر. فرمانداری ها و استانداری ها . شوراهای شهر و شهرداری ها. حوزه های علمیه .ادارات ارشاد اسلامی. سازمان های میراث فرهنگی و گردشگری.مدارس غیر دولتی . ادارات نوسازی مدارس . سازمان های دانش آموزی . دانشگاه فرهنگیان .مدارس شبانه و.......
2- حدود 20000 هزار نفر ابلاغ صوری دارند که با ترفندها و شگردهای مختلف در محل خدمت خود حاضر نمی شوند . به طور مثال : آقای ف در عسلویه شرکت دارند و ماهانه مبلغی به یکی از کارکنان مدرسه پرداخت می کند تا اگر کسی از اداره آمد از او پرس و جو کرد بگوید رفته جایی الان میاد! یا آقای (ج) ابلاغ کادر اداری مدرسه دارد ولی اکثر روزها در مدرسه نیست چون او شغل دومی به نام شوتی دارد!!. یا خانم و آقای ... عضو شورای شهر هستند و شاید شاید شاید ماهی یک سری به محل کار خود مراجعه کنند و.....
پس جناب آقای وزیر محترم مستحضر باشید اگر این تعداد به بدنه آموزش و پرورش برگردند تا حدودی جبران کمبود نیروی انسانی خواهد شد و اگر برنمی گردند ترتیبی اتخاذ نمایید تا مجوز استخدامی جهت به کار گرفتن نیروی جدید گرفته شود.
...............................................................................................................................................................................
خداوند همه ی ما را به راه راست هدایت کند و دعا کنیم کشتی درب و داغون آموزش و پرورش به سلامتی بازسازی شود تا بتوانیم جامعه سالمی داشته باشیم.
در آخر شعری که یکی از دانش آموزان به نقل از ایرج میرزا به من ارسال کرده خدمت وزیر محترم در اینجا درج می کنم که امیدوارم مطالعه نماید و تلاش کند بخشی از نگرانی های دانش آموزان و فرهنگیان کاسته شود:
ﻫﺮ ﻭﻋﺪﻩ ﮐﻪ ﺩﺍﺩﻧﺪ ﺑﻪ ﻣﺎ ﺑﺎﺩ ﻫﻮﺍ ﺑﻮﺩ
ﻫﺮ ﻧﮑﺘﻪ ﮐﻪ ﮔﻔﺘﻨﺪ ﻏﻠﻂ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺭﯾﺎ ﺑﻮﺩ
ﭼﻮﭘﺎﻧﯽ ﺍﯾﻦ ﮔﻠﻪ ﺑﻪ ﮔﺮﮔﺎﻥ ﺑﺴﭙﺮﺩﻧﺪ
ﺍﯾﻦ ﺷﯿﻮﻩ ﻭ ﺍﯾﻦ ﻗﺎﻋﺪﻩ ﻫﺎ ﺭﺳﻢ ﮐﺠﺎ ﺑﻮﺩ ؟
ﺭﻧﺪﺍﻥ ﺑﻪ ﭼﭙﺎﻭﻝ ﺳﺮ ﺍﯾﻦ ﺳﻔﺮﻩ ﻧﺸﺴﺘﻨﺪ
ﺍﯾﻨﻬﺎ ﻫﻤﻪ ﺍﺯ ﻏﻔﻠﺖ ﻭ ﺑﯿﺤﺎﻟﯽ ﻣﺎ ﺑﻮﺩ
ﺧﻮﺭﺩﻧﺪ ﻭ ﺷﮑﺴﺘﻨﺪ ﻭ ﺩﺭﯾﺪﻧﺪ ﻭ ﺗﮑﺎﻧﺪﻧﺪ
ﻫﺮ ﭼﯿﺰ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺧﺎﻧﻪ ﺑﯽ ﺑﺮﮒ ﻭ ﻧﻮﺍ ﺑﻮﺩ .
ﮔﻔﺘﻨﺪ ﭼﻨﯿﻨﯿﻢ ﻭ ﭼﻨﺎﻧﯿﻢ ﺩﺭﯾﻐﺎ ...
ﺍﯾﻨﻬﺎ ﻫﻤﻪ ﻻﻻﯾﯽ ﺧﻮﺍﺑﺎﻧﺪﻥ ﻣﺎ ﺑﻮﺩ
ﺍﯾﮑﺎﺵ ﺩﺭ ﺩﯾﺰﯼ ﻣﺎ ﺑﺎﺯ ﻧﻤﯽ ﻣﺎﻧﺪ
ﯾﺎ ﮐﺎﺵ ﮐﻪ ﺩﺭ ﮔﺮﺑﻪ ﮐﻤﯽ ﺷﺮﻡ ﻭ ﺣﯿﺎ ﺑﻮﺩ!
آخرین اخبار و تحلیل ها در حوزه آموزش و پرورش ایران و جهان در صدای معلم
نظرات بینندگان
(چون ابلاغ نداری پس حقوق هم واریزنمیشود)
..تقاضای راهنمایی
وراهکارقانونی از عزیزان دارم.