موضوع دانشآموزان دبیرستان منطقه ۲ تهران امری نیست که بهراحتی روی آن سرپوش گذاشته و از آن بگذریم، مهم این است که ما قریب به چندین میلیون دانشآموز دبیرستانی دختر و پسر در کشور و تهران داریم که وظیفه آموزش و پرورش، تامین امنیت اخلاقی و تربیتی دانشآموزان است و بعد از والدین، امینِ این دانشآموزان، مربیان و دبیران هستند.
مردم به اینکه دبیرستان دولتی و یا غیردولتی است، از نظر سیستماتیک همه را یک جور نگاه میکنند و حق هم دارند، چراکه معاونت مشارکتها و مدارس غیرانتفاعی زیرمجموعه وزارت آموزش و پرورش است و از طرف دیگر امور تربیتی نیز از معاونتهای فعال این مجموعه بهشمار میرود.اما چون این دو معاونت در سطح پایینتر، زیرمجموعه مدیران کل هستند بهصورت مستقیم نمیتوانند وارد عمل شده و به موضوع آموزش و تربیت بپردازند.
وقتی وزیر، اختیارات تام به مدیران کل میدهد بدین معناست، که مسئولیت تأمین ساخت اندیشه فکری و تربیتی و آسیب فرهنگی و آموزشی این مدارس نیز برعهده این مدیران است.
مدیرکل چه بگوید از این اتفاقات بیخبر بوده، مقصر است و چه بداند و اقدامی نکرده باشد، در هر دو صورت این یک وظیفه قانونی و شرعی برعهده مدیران کل هر استان میباشد چراکه این مدیران با استفاده از صاحبنظران و علمای امر در مدیریتهای زیرمجموعهی خود میبایست به آسیبشناسی دقیق استفاده از موبایل و تبلت و کلاً فضای مجازی در مدارس بهخصوص دبیرستانهای پسرانه و دخترانه بپردازند و با ارائه راهکارهای مناسب از ایجاد چنین اتفاقاتی جلوگیری کنند.
وقتی مدیر مربوطه اختیار حتی ابلاغ صندوق گزارش مردمی هیئت رسیدگی به تخلفات اداری را در سطح مناطق شهر تهران نمیدهد و از طرفی به مراجعات مکرر اولیاء دانشآموزان در این زمینه توجهی نمیکند، چنین اتفاقاتی امری بدیهی و اجرایی به نظر میرسد.
از نظر منطقی و اصولی از باب تفاوت در اجتماع باب تزاحم و تعارض با نظر به اتفاقات گذشته در شهر تهران که به تفصیل بیان خواهد شد – در قول به جواز از طرف وزیر مبنی بر ابقا مدیرکل و نهی (موافقت با حذف مدیر منطقه ۲)، اولی بهعنوان صحیح و دومی بهعنوان نامطلوب اشتباه مفهومی است، بدین معنا که مناط در مصلحت و مفسده از نظر حکمی، حذف مدیر اول، اولین دلیل برای حذف مدیر مافوق است، چراکه مدارس غیرانتفاعی زیرنظر مستقیم مدیرکل و ریاست ایشان باتوجه به دستورالعملهای وزارتی بر شورای نظارت مدارس غیرانتفاعی میباشد.
با این وصف با پاک کردن صورت مسئله که حذف مدیر اول باشد، نهتنها مشکلات و مسائل تربیتی و آموزشی از حیث مهندسی فرهنگی در نظام آموزش و پرورش لاینحل میماند، بلکه موجبات آمایش بدبینی در نحوهی ایجاد عدالت را نیز زیر سئوال میبرد.
حذف یکی از دو عامل از جانب وزیر از باب امتناع تزاحم و تعارض صحیح نیست، لذا مسائل و اتفاقات اخیر مجمع فردین با دو طبیعت جداگانه (فرد مثبت و فرد منفی) نیست، که فرد مافوق را با تعمیم به تعویض مدیر منطقه، موضوع مرتفع شود.
با این اوصاف بهنظر میرسد وزیر صلاحیت تصمیمگیری در این تغییرات را به طبقات مافیایی زیرمجموعه خود واگذار کرده و ارزش اتیان به بیان و تاکید مقام معظم رهبری را در حد حذف یک مدیر منطقه تفسیر نموده و تقلیل داده است.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
ولی همه ما نگاهمان به آموزش و پرورش است و بحثهای تربیتی را از این دستگاه مطالبه داریم ( درصد خاصی نمیشود تعیین کرد فقط میتوان گفت با توجه به سبک زندگی امروزی انتظارات از آموزش و پرورش معقول نیست)
وقتی معلم مشاوره یا پرورشی یا هر معلمی وقت بگذارد مطتلعه کند و با توجه به تجربیات نکات لازم را به دانش آموز منتقل کند آیا اولیا نسبت به تقویت این نکات و موضوعات تربیتی و نکاتی که باید دانش آموز یاد بگیرد و بکار ببندد اهتمام دارند؟
دانش آموزی که در فضای مجازی رها شده
دانش آموزی که در محیط دوستان آزادانه روابط و رفت و آمد دارد
دانش آموزی که آموزش، نصیحت، تجربه اولیا را نمیبیند و محروم هست و...
ضمن اینکه معلم های متهعد در آموزش های خارج از حیطه کاری به دانش آموزان محدودیت دارند و چه بسا اگر نکاتی را یادآوری کنند خود به دردسر بیفتند.
متعهد