از دوره اول صفويه که حوزه عمومي در جهان شکل گرفت ، مردم ايران پيشتاز بودند . آيا نسل کنوني ، نبايد جهت جلوگيري از اتميزه شدن جامعه تلاش کند ؟ نقش و مسئوليت شهروندان در مشارکت اجتماعي چيست ؟
در اين گفت و گو ( تحليل ريشه هاي حوزه عمومي ) عمدتأ از دوران باستان تا 300 سال قبل و نيم قرن گذشته متمرکز مي شويم .
پيش درآمد و مقدمه :
مدیرکل دفتر آموزش، ترویج تحقیقات وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی معتقد است با رشد صنعتی شدن جوامع و انتقال جمعیت عشایر و روستایی به شهرها ، ساختارهای اجتماعی سنتی که مردم را در قالب تشکلهای اجتماعی در بر میگرفت، فرو پاشیده است. رستمی میگوید: «باز تعریف ساختارهای اجتماعی جدید در کلانشهرها شیوههای نوین ارتباطات اجتماعی را شکل داد که از آن تحت عنوان سرمایه اجتماعی نام بردند.
روانشناسان مي گويند :
خشونت هاي سياسي ، همچنين مصيبت هاي اجتماعي و طبيعي پي در پي در دهه هاي گذشته ، جامعه ايران از نظر رواني به بحران فرو برده و اميد در جوانان را به حداقل رسانده است .
از زبان تحليلگران داخلي و خارجي ، کنشگران مدني ، هنرمندان ، ورزشکاران ، عموم ِ مردم در کوچه و خيابان و... با اشاره وقايع چند سال اخير و .....بار ها و بارها شنيده ايم :
"مردم از سياست دل زده شده اند "
با فرض ِ پذيرش اين گزاره ، به تحليل ِ وظايف و مسئوليت هاي شهروندان در حوزه عمومي و نهادهاي مدني مي پردازم .( در گفت و گوي مجازي ذيل )
منابع اين يادداشت در ابتداي هر قسمت مشخص شده است . وقتي شماره افزايش مي يابد منبع تغيير يافته است .
پرسش کننده :
در بخش پاياني بررسي سيل نوروز ( اينجا ) 1398 با اشاره به حوزه عمومي ( امر اجتماعي ) خانه هاي دوام و ايمني شهر تهران گفتيد :
اميد است شهروندان عزيز و گرامي به ويژه فرهنگيان فرهيخته ( گروه مرجع ) پس از پيوستن به پويش شهر آماده ، در سايه آگاهي از آنچه در دنيا مي گذرد ! در خلق آنچه بايد اتفاق بيفتد نقش آفريني کنند !
بزرگ فکر کنند، خُرد عمل کنند!
در اين راه سترگ :
کاهش اختلاف و فاصله بين ؛ "چگونه مي توان شهر ها را تاب آور نمود ؟ "
(نگاه جهاني )
با
"شهر آماده "
(عملکرد منطقه اي )
رسانه ها به عنوان رکن چهارم دموکراسي و نهادهاي مدني به عنوان حلقه واسط بين مردم و مسئولين نقش به سزايي بعهده دارند !
بزرگ فکر کنيد، خُرد عمل کنيد!
در اين گفت و گو مي خواهيم به حوزه عمومي ( امر اجتماعي ) بپردازيم .
***
قسمت نخست :
عمده ترين ريشه هاي عقيم ماندن حوزه عمومي در ايران ، اجتماعي مي باشد نه سياسي ( 1 )
پرسش کننده :
قدمت حوزه عمومي رابيان کنيد .
پاسخ دهنده :
براي بررسي حوزه عمومي ( امر اجتماعي ) به حدود 300 سال قبل بايد سفر کنيم .
پرسش کننده :
مگر حوزه عمومي مربوط به چند سال گذشته يا حداکثر يک دهه پيش نيست ؟
پاسخ دهنده :
در اين گفت و گو ( تحليل ريشه هاي حوزه عمومي ) عمدتأ از دوران باستان تا 300 سال قبل و نيم قرن گذشته متمرکز مي شويم .
پرسش کننده :
-
تعريف حوزه عمومي ( 1 )
از همزمانی ظهور حوزه عمومی در ایران و غرب تا موانع اجتماعی - سیاسی گسترش آن در ایران
نویسنده : مهدی نجف زاده ، هیأت علمی دانشگاه فردوسی مشهد ( 1 )
پرسش کننده :
گفت و گو را با تعريف حوزه عمومي آغاز کنيم .
پاسخ دهنده : ( 1 )
حوزه عمومی یک امکان یا یک وضعیت است تا یک ساخت نهادی. زمانی که شهروندان درباره مسایل مورد علاقه خود و منافع عمومی به گونه ای آزاد و بدون قید و بند – یعنی با تضمین آزادی اجتماعات و انجمن ها، آزادی بیان و چاپ و نشر افکارشان – با یکدیگر مشورت و کنکاش می کنند، در واقع به صورت یک پیکره عمومی عمل می کنند. از این منظر ، تعبیر «حوزه عمومی» به رسالت انتقاد و نظارتی اشاره دارد که پیکره عمومی شهروندان به طور غیررسمی در برابر طبقه حاکم اعمال می کند.
پرسش کننده :
آيا حوزه عمومي مترادف جامعه مدني است ؟
پاسخ دهنده : ( 1 )
مهدی نجف زاده مي گويد :
نمی توان حوزه عمومی را مترادف با جامعه مدنی دانست.
پرسش کننده :
انواع حوزه عمومي کدامند ؟
پاسخ دهنده : ( 1 )
هابرماس تاکید میکند باید از انواع حوزه عمومی نام برد. وی در مطالعات خود به حوزه عمومی سیاسی، حوزه عمومی اقتصادی، حوزه عمومی اجتماعی و حوزه عمومی فرهنگی و ادبی اشاره کرده و معتقد است که فضای گفتوگو و نقد را نمی توان به حوزه سیاست محدود کرد.
پرسش کننده :
تاريخچه پيدايش حوزه عمومي در جهان و ايران چيست ؟
پاسخ دهنده : ( 1 )
شواهد تاریخی نشان میدهد که همزمان با غرب، در کشورهای غیر اروپایی و از جمله ایران، هستههای اولیه حوزه عمومی وجود داشتهاند. به خصوص نوعی همسانی میان تجربه اولیه انگلستان و ایران در این باره وجود دارد. گسترش چشمگیر قهوهخانههای ایرانی در دوره اولیه صفویه که امکان گفتوگو بر سر موضوعات عمومی را بدون سلطه سیاسی فراهم میساخت، میتواند سنگ محکی برای این تجربه یکسان تاریخی باشد.
پرسش کننده :
نتايج تجربه ايران و انگلستان در گسترش حوزه عمومي يکسان پيش رفت ؟
پاسخ دهنده : ( 1 )
با این وجود تجربه انگلستان و ایران به یک وضعیت و به یک شکل پیش نرفت؛ بر این مبنا سوال اصلی پژوهش این است که چرا به رغم همسانیهای اولیه در ظهور حوزه عمومی در ایران و غرب، حوزه عمومی در ایران قوام نیافت ؟
پرسش کننده :
آيا به دليل تفاوت ساخت سياسي در ايران و انگليس سرنوشت حوزه عمومي در اين دو کشور متفاوت شد ؟
پاسخ دهنده :
عدم موفقيت حوزه عمومي در ايران از دوره اول صفويه تا کنون ريشه ی اجتماعي دارد و مقصر دانستن ساخت سياسي ( طلب دموکراسي از دولت و نظام سياسي ) خطا مي باشد . مردم در ايران ، از دولت انتظار بسط و گسترش دموکراسي دارند و خودشان هيچ نقش مشارکتي در حوزه هاي عمومي را نمي پذيرند .
برعکس ، مردم اروپا و امريکا خودشان عليرغم مخالفت دولت ها به گسترش حوزه هاي عمومي پرداختند .
پرسش کننده :
شما مي گوئيد :
ساخت سياسي دولت مانع گسترش حوزه عمومي در ايران نشده است ؛ پس دموکراسي در غرب چگونه پديدار شد ؟
پاسخ دهنده : (1)
عضو هيات علمي دانشگاه فردوسي مشهد مي نويسد:
" عدم توجه به پیشینه تاریخی " حوزه عمومي " سبب شده است تا اکثر مطالعات در این حوزه بر اساس رویکردهای هنجاری و تجویزی، موانع جدی بر سر راه شکلگیری حوزه عمومی در ایران را در ساخت سیاسی جست و جو کنند و آن را به مثابه حقی اجتماعی از دولت و نظام سیاسی مطالبه کنند؛ در حالی که دموکراسی در غرب بر عکس از دل حوزه عمومی برون آمد.
تحلیل نهایی آن است که شکل نگرفتن حوزه عمومی در ایران بنیانی اجتماعی دارد.
-
دولت هاي غربي براي شکل گرفتن حوزه عمومي فرش قرمز پهن نکردند : ( 1 )
پرسش کننده :
آيا دولت هاي غربي براي گسترش مشارکت مردم در حوزه هاي عمومي فرش قرمز پهن کردند ؟
پاسخ دهنده : ( 1 )
البته شکل گرفتن حوزه عمومی و رشد و توسعه آن در غرب به معنی پذیرش بی چون و چرای این عرصه از سوی قدرت حاکمه نبود. از نظر دولت انگلستان، قهوهخانهها منبع اصلی آشوبهای سیاسی به شمار می رفتند. «مردم نه فقط در قهوهخانهها بلکه در تمامی اماکن خصوصی و عمومی برای خود آزادی قایل هستند و به خود اجازه می دهند فعالیتهای دولت را نقد و نکوهش کنند، از اموری که تخصصی در آن ندارند بدگویی کنند و تلاش کنند در میان رعایای خوب شاهنشاه نارضایتی ایجاد نمایند (هابرماس،1383: 101).
پرسش کننده :
اگرچه دولت هاي غربي براي گسترش مشارکت مردم در حوزه هاي عمومي فرش قرمز پهن نکردند ولي با گسترش مشارکت مردم در حوزه هاي عمومي که مقابله نکردند ؟
پاسخ دهنده : ( 1 )
تصورات شما در اين مورد کاملأ اشتباه است ! به همين دليل اکثريت مردم ِ ايران ( طي قرن هاي متمادي ) از دولت ها انتظار بسط و گسترش دموکراسي را داشته و مسئوليت خود را به کلي فراموش کرده بي عملي کامل را پيشه کرده اند .
پرسش کننده :
چگونگي رشد و گسترش حوزه عمومي در غرب و افول آن در ايران را توضيح دهيد . در این قهوهخانهها اگرچه مباحث اجتماعی به شکل محدود هنوز وجود داشت (دوگوبینو،1367: 404) اما هرگز چنین مباحثی به ایجاد اتمسفری سیاسی اجتماعی برای نقد گفت و گو محور قدرت منجر نشد و با ظهور پهلویها و تلاش برای گسترش مدرنیته، قهوهخانه کاملا کارکرد اولیه خود را از دست داد و به عنوان مامن سرخوردگان اجتماعی درآمد.
پاسخ دهنده : ( 1 )
در دهه 1670 دولت در جهت مقابله با خطرات ناشی از مباحث مطرح شده در قهوه خانه ها، رسما بیانیه ای منتشر کرد؛ هر چند که نتوانست سلطه خود را به صورت کامل بر این عرصه بگستراند.
یکی از دلایل پویایی حوزه عمومی در غرب را می توان به بنیانهای نیرومند اجتماعی مرتبط دانست که در غرب توان مواجهه با قدرت حاکمه را داشت. در سال 1659 متاثر از فشارهای اجتماعی، بساط سانسور در انگلستان برچیده شد و ملکه با وجود فشار بر نمایندگان پارلمان جهت حاکم کردن دوباره سانسور، در این امر ناکام ماند. مطبوعات انگلستان با وجود محدودیت هایی چون قوانین ضد افترا، قید و بندهای مربوط به مصونیت پارلمان و شاهنشاه و قانون مالیات بر دانش(1712م) در مقایسه با مطبوعات سایر کشورهای اروپایی از آزادی منحصر به فردی برخوردار بودند. (هابرماس،1383: 101-102).
در حالی که ایران، حوزه عمومی سیاسی در مقابل قدرت حاکمه نه تنها نتوانست استقلال خود را حفظ کند، بلکه به تدریج از جامعه ایران رخت بربست و جای خود را به انواع دیگر حوزه عمومی داد.
به این ترتیب در ايران بر عکس غرب، نهادهای همگانی علي رغم شروع خوب نتوانستند در برابر سانسور و قدرت دولتی مقاومت کنند و در نطفه خشکیدند.
-
سرنوشت حوزه عمومي از پايان صفويه تا کنون :
پرسش کننده :
چرا علي رغم شروع خوب ِ حوزه هاي عمومي در ايران ( دوره اول صفويه )حوزه هاي عمومي در ايران پايان خوشي نداشت ؟ عدم توجه به پیشینه تاریخی " حوزه عمومي " سبب شده است تا اکثر مطالعات در این حوزه بر اساس رویکردهای هنجاری و تجویزی، موانع جدی بر سر راه شکلگیری حوزه عمومی در ایران را در ساخت سیاسی جست و جو کنند و آن را به مثابه حقی اجتماعی از دولت و نظام سیاسی مطالبه کنند؛ در حالی که دموکراسی در غرب بر عکس از دل حوزه عمومی برون آمد.
پاسخ دهنده:
نجف زاده مي نويسد ( 1 ) :
با سقوط صفویه دوران فترت قهوهخانهها نیز آغاز شد و وقتی در دوره قاجاریه دوباره مجال ظهور یافتند کارکرد آن کاملا دگرگون شده بود. در دوره جدید قهوه خانه ها به شکل «جماعه« با کارکرد محدود درآمد (خلعتبری لیماکی،1386: 42). در این زمان میتوان قهوه خانه را به محلی برای استراحت، تفریح، غذاخوردن، مرکزی برای کاریابی و به کارگیری، محل ایجاد ارتباط بین اقشار مختلف جامعه و همچنین به محلی برای پخش اخبار و شایعات دانست. در دوره قاجار و به خصوص در عهد ناصری زمینه برای گسترش قهوهخانهها با کارکرد جدید بیشتر گردید. با ریشه گرفتن آن در متن جامعه و در میان توده مردم و توسعه یافتن در شهرهای مختلف از جمله تهران، قهوه خانه بهصورت یک واحد صنفی با کارکرد مشخص درآمد. بهطوری که در تهران عصر قاجار تعداد قهوه خانهها به 4 هزار و 300 تا 4 هزار و 500 باب رسید.
پرسش کننده :
يعني قهوه خانه ها در اروپا به خصوص در انگلستان به عنوان يک حوزه عمومي با قدرت ناشي از مشارکت عموم مردم در نقد دولت موفق شدند ولي در ايران ( دوره قاجاريه ) قهوه خانه ها از يک حوزه عمومي با قدرت ناشي از مشارکت مردم به يک واحد صنفي تبديل شدند ؟
پاسخ دهنده : ( 1 )
هر قهوهخانه پاتوق گروهی از اصناف بود. معروفترین قهوهخانه دارالخلافه تهران در پشت شمس العماره واقع بود که آن را قهوهخانه یوزباشی میگفتند و در آن شاهزادگان، اعیان، افسران و سرداران قشون جمع میشدند. قهوهخانه قنبر، قهوهخانه تنبل، قهوهخانه باغ اناری و قهوهخانه سرگذر نیز محل گردآمدن دیگر اصناف طبقه متوسط بودند؛ با این وجود هر نوع مباحثه پیرامون مسایل مملکتی و حتی روزنامه خوانی در این قهوهخانهها ممنوع بود (نجمی،1362: 136). در این قهوهخانهها اگرچه مباحث اجتماعی به شکل محدود هنوز وجود داشت (دوگوبینو،1367: 404) اما هرگز چنین مباحثی به ایجاد اتمسفری سیاسی اجتماعی برای نقد گفت و گو محور قدرت منجر نشد و با ظهور پهلویها و تلاش برای گسترش مدرنیته، قهوهخانه کاملا کارکرد اولیه خود را از دست داد و به عنوان مامن سرخوردگان اجتماعی درآمد.
پرسش کننده :
مهمترين دلايل ناتواني حوزه عمومي در مواجهه با استبداد در ايران چيست ؟
پاسخ دهنده : ( 1 )
مهمترین دلیل ناتوانی حوزه عمومی در مواجهه با استبداد سیاسی را باید در ساخت اجتماعی جامعه ایران جست و جو کرد.
این موضع که تغییرات جدید در شیوه زیستی و فکری ایرانیان ناشی از جهانی شدن ارتباطات تا چه حد قادر خواهد بود بنیانهای گسترش حوزه عمومی را فراهم سازد، به بررسیهای دقیقتر نیازمند است.
قسمت دوم : ( 2 )
گفت و گو ادامه دارد .
منابع :
(1 ) از همزمانی ظهور حوزه عمومی در ایران و غرب تا موانع اجتماعی - سیاسی گسترش آن در ایران
نویسنده
هیأت علمی دانشگاه فردوسی مشهد
http://www.jsi-isa.ir/article_21059.htm
نظرات بینندگان
پس این حاج آقاها حراستی ها چکار می کنند؟؟؟!
استاد فرهیخته و اندیشمند گرامی جناب آقای رضایی م س سپاس بیکران از محبت شما که با حقیر به دیالوگ نشسته اید.
به باور اندیشمندان و متخصصان این حوزه با وجود رشد حوزه عمومی در دوره اول صفویه ، به دلایل اجتماعی ( نه دلایل سیاسی یا اقتصادی )
“مهمترین دلیل ناتوانی حوزه عمومی در مواجهه با استبداد سیاسی را باید در ساخت اجتماعی جامعه ایران جست و جو کرد."
با تقدیم شایسته ترین احترامات ارادتمند شما شهسوارزاده