صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش

« هیچ کشوری نمی­ تواند بدون تئوری پیشرفت کند. مبنای این تئوری، ایجاد سرمایه­ های اجتماعی- فرهنگی هستند: تعامل، اعتماد، همکاری، برای یکدیگر جا باز کردن و رعایت حدود یکدیگر. سپس با این زیربنا می­ توان به شاخص ­های رشد و توسعه اقتصادی و سپس آزادی دست یافت. مسئولیت این تشخیص و تغییر نزد نخبگان سیاسی است »

چرا " جامعه مدنی " در ایران شکل نمی گیرد ؟

محمود سریع القلم

چرا جامعه مدنی در ایران شکل نمی گیرد و چرا همدیگر را قبول نداریم

دلیل یک. به نظر می­ رسد افراد از طریق تجربه، یاد می­ گیرند که برای بسیاری از کارهای مثبتی که انجام می­ دهند، جواب مناسبی دریافت نمی­ کنند، آنها در نوجوانی و جوانی به تدریج می­ آموزند که کارهای زیر، خیلی فایده و عاقبتی ندارند:

    خوبی کردن، رعایت کردن، ملاحظه کردن، منصف بودن، جبران کردن، احترام گذاشتن، جا باز کردن برای دیگران، توانایی دیگران را تقدیر کردن، سهم برای دیگران قایل شدن، انجام وظیفه نسبت به دیگران، نوبت را رعایت کردن، حریم شخصی افراد را ملاحظه کردن، با ادب بودن، وقت گذاشتن، سرموقع رسیدن، گره­ ای را از دیگران باز کردن، پول قرض دادن، حمایت کردن، بد نگفتن، بدی شخصی را نخواستن، کمک کردن و صدها کار مثبت دیگر.

    وقتی افراد از همسایه، دوست، همکار، محیط کار و دستگاه های اجرایی در برابر کارهای مثبتی که انجام می ­دهند، جواب شایسته نمی­ گیرند راه خود را می­ روند. و سپس به تدریج از خود می­ پرسند: چرا باید رعایت کنم و وقت بگذارم وقتی از طرف مقابل برخوردِ مثبتی نمی ­بینم. نتیجه آنکه، جامعه مدنی شکل نمی­ گیرد و افراد به گروه های بسیار کوچک رو می­ آورند؛ آنچه جامعه ­شناسان بدان، ذره ذره شدن جامعه می­­ گویند (Atomization).

جبران کردن (Reciprocation) و انتظار جبران داشتن، جزیی از طبع بشر است. وقتی به شخصی که اتومبیل خود را نه دوبله بلکه در ردیف سوم در خیابان پارک کرده می ­گویید: لطفاً قدری جلوتر پارک کنید تا مزاحم رفت و آمد مردم نشوید و پاسخ می ­شنوید: من هر جا دوست داشتم پارک می­ کنم، خودبه خود و اتوماتیک می ­آموزید، رعایت کردن معنا ندارد. افراد تجربه می ­کنند که به طور واقعی و جدی، دیگران را قبول نکنند و حداقل این است که بی­ تفاوت شوند .

چرا جامعه مدنی در ایران شکل نمی گیرد و چرا همدیگر را قبول نداریم

     دلیل دو. ساختارهای بسیار قدیمی، دو خصلت نسبتاً پایداری را در افراد شکل داده ­اند: حذف و انحصار. چون افراد رعایت یکدیگر را نمی­ کنند و مرتب حریم ­ها را می­ شکنند، دو خصلتِ، حذف دیگران و ایجاد انحصار جایگزین رفتار معقول و تعامل معقول می­ شوند. افراد نسبت به همه شهروندان، احساس وظیفه نمی­ کنند بلکه در گروه های بسیار کوچک، هوای همدیگر را دارند.

وقتی شخصی خارج از یک گروه است و مورد وثوق و اعتماد نیست، حذف می­ شود. افراد در درون و ناخودآگاه به خود می ­گویند: شخصی را قبول کنم که برای "من" فایده ­ای داشته باشد. حذف و انحصار باعث می ­شود تا "ما" شکل نگیرد و ارتباطات اجتماعی خلاصه شود در: من و دوستان من.

 در فرهنگ شرق آسیا، مفاهیمی مانند: ما، جمع، عامه، عموم و مردم بسیار مقدس هستند و به همین دلیل  LG، Samsung، Toyota و Panasonic شکل می­ گیرند. زیمنس و بنز براساس تفکرات لیبرالی شکل گرفته­ اند اما پاناسونیک و سامسونگ براساس تفکرات کنفوسیوسی به وجود آمده­ اند. هم آلمانی ­ها و هم ژاپنی­ ها، در رعایت کردن حدود و حقوق یکدیگر، تجربه مثبت کسب می­ کنند و می­ آموزند که همدیگر را قبول کنند و اعتماد کنند. آنقدر افراد رعایت هم را می­ کنند که حذف و انحصار بی ­معنا می­ شوند. 

وقتی فرد اولویت داشته باشد، قهرمان شدن و خودنمایی نیز رشد می­ کنند. خودخواهی و Ego همه جا سایه می­ افکنند. وقتی درک دیگران، فهم دیگران و رعایت دیگران اهمیت نداشته باشند، خود بزرگ ­بینی و خود بزرگ ­پنداری ناخواسته پرورش پیدا می­ کنند.

چرا در کشورهای جهان سوم علم و دانش رشد نمی­ کند؟ چون افراد حاضر نیستند بر آنچه دیگری انجام داده صحه بگذارند و آجری بر روی آجرهای گذشته بگذارند. چرا رنسانس علمی در اروپا صورت گرفت ؛ چون هر اندیشمندی و مخترعی، کار قبلی را گرفت و بر روی آن بنا کرد. او را نقد کرد ولی حذف نکرد. نظر قبلی را گرفت و آن را بهتر کرد. چرا گفته می­ شود چهار مرحله از انقلاب صنعتی داشته ­ایم چون به عنوان مثال، نسل دومی ­ها بر کارهای نسل اولی­ های کامپیوتر، بنا کردند، آنها را   حذف نکردند، یکدیگر را نابود نکردند، تخریب نکردند بلکه آن را بهبود بخشیدند تا صنعت کامپیوتر که زمانی در IBM  خلاصه شده بود امروز به نرم­ افزار  Blockchain تبدیل شود. در کشورهایی که "جمع" شکل نگرفته، تجربیات منقطع هستند، مرتب اشتباهات گذشتگان تکرار می ­شوند، هر فردی به دنبال دُکّان خودش است، ارتباط و اتصال و تداوم نیست. محمدرضا شاه از پدرش نیاموخت که مدیریت یک کشور نمی ­تواند یک نفره باشد. جمعی فکر و عمل نکرد. آن قدر حذف کرد و انحصار ایجاد کرد که در نهایت نتوانست انبوهی از مسایل غفلت شده را حل کند .

  در کشوری که راحت دکتری می­ دهند، به تدریج تخصص از بین می­ رود.   دلیل سه. افراد اگر یکدیگر را قبول کنند، مجبور می ­شوند در کار و پیشبرد کار Share کنند و شریک پیدا کنند. Share کردن یعنی جمعی فکر کردن. جمعی کاری را انجام دادن. جمعی مشکلی را حل کردن. این از ابهت و شوکت افراد می­ کاهد. نمی­ توانند قهرمان شوند و خودنمایی و خودبزرگ پنداری را به نمایش بگذارند (Self-obsession). در چنین شرایطی، فرد خیلی مهم ­تر از جمع است و خیلی جلوتر از جمع حرکت می­ کند. کار، حل موضوع، سازمان، جامعه و کشور خیلی اهمیت ندارند؛ فرد و عظمت فرد مهم است. این فرهنگ به  مریدپروری منجر می ­شود.  Shareکردن یعنی نفی فرد و اهمیت جمع. علاوه بر این، افرادی که اهل Share کردن هستند دو ویژگی را در خود به صورت غیرمستقیم ایجاد می­ کنند: اول، اخلاقی ­تر می­ شوند و خودخواهی­ های آنها کاهش پیدا می­ کند و دوم، بیشتر یاد می­ گیرند چون با صدای بلند اعلام می­ کنند: من خیلی مسایل را نمی­ دانم. به من بیاموزید. ممکن است فقط کسری از مسایل را بفهمم. شاید بدانم. شاید هم ندانم. این گونه افراد به طور واقعی متواضع می­ شوند و اَداهای مصنوعی تواضع را نمی ­توانند از خود نشان دهند. Share کردن و خصلت Share کردن در جوامعی یافت می­ شود که جمع مقدم بر فرد باشد و حقوق اکثریت، مقدم بر خودخواهی­ های فردی باشد؛

چرا جامعه مدنی در ایران شکل نمی گیرد و چرا همدیگر را قبول نداریم

     دلیل چهار. در جاهایی افراد یکدیگر را قبول ندارند که تفاوت میان نظر (Opinion) و تخصص (Expertise) را نمی ­دانند. همه انسان ها حق دارند نظر بدهند و از مطالعات و تجربیات و مشاهدات خود استفاده کنند. ولی تصمیم­ سازی و تصمیم­ گیری صرفاً در دایره افراد متخصص انجام می­ پذیرد. در جاهایی که تخصص مبناست، افراد، متخصصین را می ­پذیرند و قبول می­ کنند.

تخصص از سه طریق قابل شناسایی است:

1) تحصیلات کیفی (و نه ضرورتاً مدرک)، 2) تجربه و 3) تولید متون.

داشتن مدرک با متخصص شدن متفاوت است. دانشگاه و محل تحصیل، سطح دانش اساتیدی که یک فرد تحصیل کرده در معرض آنها قرار گرفته تعیین کننده هستند. هر فردی که مدرک دکتری داشت دلیل بر تخصص او نیست. در کشورهای غربی، دانشگاه هایی هستند که اگر فردی چندبار به آنها سر بزند، حضور فیزیکی داشته باشد و احیاناً گپی با چند استاد تدارک ببیند، در مدتی کوتاه، دکتری هم می­ تواند بگیرد. از افراد باید پرسید: شما کدام دانشگاه درس خوانده ­اید؟ اساتید شما چه کسانی بوده ­اند؟ کدام متون را خلق کرده ­اید؟ تولید انبوه مدرک ­داران باعث می­ شود که آنها، دیگران را قبول نداشته باشند چون خود، مجوز اظهارنظر پیدا کرده ­اند. وقتی مدرک ­داران ده ها برابر تحصیل کرده­ ها می­ شوند و هرم تخصص و دانش و کیفیت تحصیل اصالت خود را از دست می­ دهند، شرایط به گونه­ ای شکل می­ گیرد که همه خود را حداقل در داشتن دکتری مساوی می ­دانند. چرا رنسانس علمی در اروپا صورت گرفت ؛ چون هر اندیشمندی و مخترعی، کار قبلی را گرفت و بر روی آن بنا کرد. او را نقد کرد ولی حذف نکرد.

در کشوری که راحت دکتری می­ دهند، به تدریج تخصص از بین می­ رود. وقتی دانشگاه های گلابی (ضعیف و کم کیفیت) گسترش پیدا می­ کنند، معنای تخصص از میان می­ رود و غرور کاذب فردی رشد می­ کند. جامعه ­ای که تفاوت میان مدرک ­دارها و تحصیل­ کرده ­ها را بداند، به معنای تخصص هم پی می­ برد. وقتی فردی در لابه لای ده ­ها کار و سمت اجرایی از دانشگاهی که رتبه جهانی 9000 دارد دکتری می ­گیرد طبعاً ادعا پیدا می­ کند و دیگران را هم قبول ندارد در حالی که نه درست کلاس رفته، نه درست متون خوانده، نه درست دانشجو بوده و نه درست تحقیق انجام داده­ ولی مدرک دکتری به او مجوزی می ­دهد که "لیست کردن مشکلات جامعه" را به عنوان علم و تخصص به دیگران تحویل دهد. درست درس خواندن در متخصص شدن بسیار کلیدی است.

* آیا این چهار دلیل، تقدم و تأخر دارند؟ اصلاح امور از کجا شروع می ­شود؟

دو راه­ حل و راهبرد قابل طرح است: یکی تخصصی شدن تصمیم­ سازی­ ها و  تصمیم­ گیری­ ها و خروج از مرید پروری، فرهنگ حذف و حلقه ­های انحصار و دوم، تشخیص، اجرا و پرورش فرهنگ مدنی. آموزش گسترده مدنیت برای رعایت حقوق یکدیگر، حساس بودن به قول، وفای به عهد و جا باز کردن برای یکدیگر. تحقق این امور، سهل نیستند. صرفاً با سخنرانی هم به وجود نمی ­آیند.

دهه ­ها طول کشید تا اروپایی­ ها به سرمایه اجتماعیِ همکاری و اعتماد متقابل دست یابند. آسیایی­ ها این سرمایه اجتماعی را در مکتب کنفوسیوس یافتند. اصل در این چهار دلیل، دست یابی به جمع است. سرمایه، فن آوری، صنعت، رشد اقتصادی، مزیت نسبی و تولید ثروت عموماً در قالب سرمایه اجتماعی جمع قابل تحقق هستند. آلمان، ژاپن و اخیراً کره جنوبی نمونه­ های بارز این واقعیت هستند.

هیچ کشوری نمی­ تواند بدون تئوری پیشرفت کند. مبنای این تئوری، ایجاد سرمایه­ های اجتماعی- فرهنگی هستند: تعامل، اعتماد، همکاری، برای یکدیگر جا باز کردن و رعایت حدود یکدیگر. سپس با این زیربنا می­ توان به شاخص ­های رشد و توسعه اقتصادی و سپس آزادی دست یافت. مسئولیت این تشخیص و تغییر نزد نخبگان سیاسی است.

چرا جامعه مدنی در ایران شکل نمی گیرد و چرا همدیگر را قبول نداریم

سایت دکتر محمود سریع القلم


چرا جامعه مدنی در ایران شکل نمی گیرد و چرا همدیگر را قبول نداریم

شنبه, 09 مرداد 1400 15:10 خوانده شده: 5899 دفعه چاپ

نظرات بینندگان  

پاسخ + +8 -4 --
احمدی 1400/05/09 - 22:15
درود
به نظرم از سایت های دیگر کپی نکنید بهتر است چون کسی اینجا نخواهد بود که به مقاله اش پاسخ دهد
جامعه مدنی چیست؟
و نخبگان سیاسی چه کسانی هستند؟
آیا ما نخبه سیاسی داریم؟
آیا آقای سریع القلم شما نخبه سیاسی هستید یا خیر؟
اگر هستید پس چرا کاری نمی کنید؟
در مورد تاثیر فرهنگ کنفوسیوس و لیبرال غرب به نظرم اشتباهات فاحشی هست
یکی از این ها این هست که فرهنگ غرب را در برابر فرهنگ شرق قرار دادید که این موضوع قابل قیاس نیست یا فرهنگ جهان سومی غیر مشارکتی معرفی کردید که خنده دار هست.
نمی گویم حرف هایتان درست نیست اما مشخص نیست پشتوانه این حرف ها چیست چون بسیار راحت قابل نقد و رد هستند و پر از ابهام هست!
پاسخ + 0 0 --
صدای معلم 1400/05/09 - 22:26
دوست عزیز

آقا / خانم احمدی

مطلب خوب و کاربردی را هر جا و از هر کس یافتید باید مطالعه کنید و در اختیار دیگران هم قرار دهید .

هر چند اگر جامعه معلمان در این حوزه قوی بودند و حرفی برای گفتن داشتند شاید دیگر نیازی به اقتباس نبود !

پایدار باشید .
پاسخ + +2 -4 --
شهسوارزاده 1400/05/09 - 22:25
به نام دوست

صدای معلم ، هم صدای معلم است و هم صدای جامعه مدنی ایران


" دو راه­ حل و راهبرد قابل طرح است: یکی ... و دوم، تشخیص، اجرا و پرورش فرهنگ مدنی. آموزش گسترده مدنیت برای رعایت حقوق یکدیگر، حساس بودن به قول، وفای به عهد و جا باز کردن برای یکدیگر. تحقق این امور، سهل نیستند. صرفاً با سخنرانی هم به وجود نمی ­آیند. "

با تقدیمشایسته ترین احترامات ارادتمند شما شهسوارزاده
پاسخ + 0 0 --
ناشناس 1400/05/10 - 04:31
ببخشید راه حل اول چی بود ؟
پاسخ + 0 0 --
شهسوارزاده 1400/05/10 - 18:25
به نام دوست .
استاد گرانقدر و اندیشمند گرامی جناب آقای ناشناس سپاس بیکران از محبت شما که با حقیر به دیالوگ نشسته اید.
در متن دو راه حل بیان شده است که تقدیم می گردد .

" دو راه­ حل و راهبرد قابل طرح است: یکی تخصصی شدن تصمیم­ سازی­ ها و  تصمیم­ گیری­ ها و خروج از مرید پروری، فرهنگ حذف و حلقه ­های انحصار و دوم، تشخیص، اجرا و پرورش فرهنگ مدنی. آموزش گسترده مدنیت برای رعایت حقوق یکدیگر، حساس بودن به قول، وفای به عهد و جا باز کردن برای یکدیگر. تحقق این امور، سهل نیستند. صرفاً با سخنرانی هم به وجود نمی ­آیند. "

با تقدیم شایسته ترین احترامات ارادتمند شما شهسوارزاده
پاسخ + 0 0 --
موسوی 1400/11/26 - 18:35
چقدر راحت به جامعه معلمان توهین می کنین؟: "هر چند اگر جامعه معلمان در این حوزه قوی بودند و حرفی برای گفتن داشتند..."
میدونین تعداد معلمان چند نفرند؟ شما همه رو می شناسید و از توانایی های آن ها خبر دارید؟ من بعد از 30 سال خدمت معلمی 100 معلم رو دقیقا نمیشناسم که بتونم درموردشون نظر بدم. شما چطور این کار رو میکنین؟ آیا هر کس با شما در ارتباط نیست و مقاله یا متنی برایتان ارسال نمیکنه بی سواده؟ از خودتون بپرسین چرا معلمان با شما در ارتباط نیستند؟
در این مورد تحقیق کنین می بینین که عوامل زیادی دخیله که یکیش به شما بر می گرده. اونوقت بیاین ضعف های خودتون رو پوشش بدین. و...
شما صدای معلم هستین یا صداخفه کن معلم؟
پاسخ + +5 0 --
احمدی 1400/05/10 - 09:40
همچنین آقای سریع القلم مثل بسیاری از استادان حکومتی ، اصلا حکومت یا نظام حکومتی را نمی بیند و از این حرف های کلیشه ای می زند. یا شاید واقعا به قول خودش و این نوشته مثل بسیاری تنها مدرکی دارد نه تخصص.
اگر کسی نقد و تئوری ارائه می دهد و از حکومت و نظام آن نامی نمیبرد، بدانید یک جای کار ایراد دارد و مشکوک هست. مگر می شود حکومت را در نظر نگرفت؟! و دم از جامعه مدنی زد. وقتی حکومتی بر سر کار باشد که چنین امکان و فرهنگی را نگذارد رشد کند خب مشخص هست نتیجه چه می شود مردم، حکومت،اقتصاد،تاریخ آن ملت و موارد زیاد دیگر با هم ارتباط دارد و اگر نقصی در هر کدام باشد روی کار کل اجزا تاثیر می گذارد.پس حکومتی هم لازم هست امکاناتی را برای شکل گیری جامعه مدنی فراهم کند
پاسخ + 0 0 --
ناشناس 1400/07/01 - 16:46
موافقم با شما! از محمدرضا پهلوی برای خوشایند بالاییها می گوید ولی به حکومت اسلامی و انقلاب که می رسد لالمونی می گیرد ....
چرا نمی گوید مردم را این سیستم ناجور به این صورت شکل داده است
پاسخ + 0 0 --
ناشناس 1400/07/01 - 16:49
از محمدرضا پهلوی گفتی چرا از ترس و احتیاط نمی تونی چیزی از جمهوری اسلامی بگی؟ در این صورت دستتان از کیک بزرگ حکومت کوتاه می شود. ممنوع الخروج می شوی. به محفل های حکومتی دعوت نمی شوی ...
پاسخ + +3 -2 --
ناشناس 1400/07/01 - 16:44
چرا محتاطانه می نویسد. چرا نمی گویید این جمعی کار نکردن ما از مذهب سرچشمه می گیرد.
پاسخ + 0 0 --
محمد 1400/09/01 - 23:03
ایران کنونی به عرصه جدال برای بقا تبدیل شده و ارزشهای دینی و انسانی بکلی فراموش و رذالت و فریبکاری و دروغ و دغل و غش در معاملات و بدخواهی و رفتارها و نگاههای تهاجمی و ددمنشانه موجب بخطر افتادن امنیت روانی و سلامت عمومی شده و با جرات میتوان گفت جامعه عقب مانده ایرانی علیرغم قدمت تجمع همواره در باتلاق سنتها و افکار مخرب گرفتار بوده و درگیریهای مختلف درونی مانع رشد مدنی و پیشرفت انها بوده.
پاسخ + 0 0 --
ناشناس 1400/09/28 - 13:40
آبی از این جامعه شناسات حکومتی گرم نمی شود. به خوبی می دانند اشکال کجاست اما به عمد فلسفه بافی می کنند.
پاسخ + 0 -2 --
ناشناس 1400/09/28 - 13:41
تحت تاثیر مطالبی است که جدیدا در مجلات عموی غربی خونده است.
پاسخ + +1 0 --
ناشناس 1400/09/28 - 13:54
یه سری توصیف های اجتماعی! که چی؟
پاسخ + +1 0 --
موسوی 1400/11/26 - 18:57
هیچ قشری در ایران به اندازه معلمان بی عدالتی را با گوشت و پوست و قلب و مغز استخوانشان درک و احساس نکرده اند بنابراین تطهیر عامل این امر، آن ها را عصبانی می کند.
جامعه مدنی شامل نهادها و انجمن هایی است که داوطلبانه از سوی شهروندان تاسیس می شود. این نهادها، خود بنیاد، یعنی مستقل از حکومت است. اما حکمرانی خوب است که فضای شکل گیری و توسعه جامعه مدنی را فراهم می کند؛ در فضای سیاسی حذف و انحصار گفتمان حاکم (مانند کره شمالی)، هیچ فضایی برای رشد سرمایه های اجتماعی-فرهنگی و جامعه مدنی وجود ندارد. در حالی که جناب سریع القلم فقط یقه مردم را گرفته است. بله همکاران عزیز؛ خود آقای سریع القلم خیلی خوب می داند که در جامعه ای که تنها یک گفتمان حاکم باشد راهی برای رشد جامعه مدنی نیست.
پاسخ + 0 0 --
مجید 1400/12/13 - 22:34
دکتر محمود سریع القلم استاد دانشگاه ملی ایران هستند نه دانشگاه شهید بهشتی آنطور که در یکی از نشست‌های اجلاس داووس معرفی شدند
پاسخ + 0 0 --
رضا 1401/04/04 - 08:07
یکی از مهمترین جواب های تیتر، همین هست که امثال سریع القلم مذهبی جامعه مدنی هستند، افرادی که در زمان قدرت تمام آزادی های ملت را صلب کردند و دیکتاتور مآبانه به مردم ظلم و سلطنت کردند.

مورد بعدی هم که میتونه جواب باشه، روش ناصحیح سياسی کردن (غیرتخصصی کردن) فضاهای مرتبط با فرهنگیان است از تحصن تا سایت و صفحات مجازی

نظر شما

صدای معلم، صدای شما

با ارائه نظرات، فرهنگ گفت‌وگو و تفکر نقادی را نهادینه کنیم.

نظرسنجی

آیا ملاقات های مردمی وزیر آموزش و پرورش دولت سیزدهم در کم کردن شکاف میان اداره و مدرسه و جلب اعتماد معلمان تاثیری دارد ؟

دیدگــاه

تبلیغات در صدای معلم

درخواست همیاری صدای معلم

راهنمای ارسال مطلب برای صدای معلم

کالای ورزشی معلم

تلگرام صدای معلم

صدای معلم پایگاه خبری تحلیلی معلمان ایران

تلگرام صدای معلم

Sport

تبلیغات در صدای معلم

تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش بوده و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلا مانع است.
طراحی و تولید: رامندسرور