دانش آموزان !
از جلو نظام !
خبر دار !
این ها جملاتی است که سال ها و حتی دهه ها در صبح گاه مدارس تکرار می شوند ...
تجسم این وضعیت در کنار دانش آموزانی که همه " لباس متحد الشکل " بر تن کرده اند تنها یک چیز را به اذهان متبادر می کند :
" مدارس مدت هاست به پادگان تبدیل شده اند "
هم زمان با روز دانش آموز ، تصاویری از یک " دبستان " در شبکه های مجازی پخش شد که به مناسبت " روز دانش آموز " به دانش آموزان آن دبستان " نارنجکی " را به صورت نمادین هدیه داده بودند .
سال 94 نیز در مراسم صبحگاه مشترک بسیج دانشآموزی و رزمایش پدافند غیرعامل که روز شنبه نهم آبان ماه در دبیرستان البرز و با حضور سردار غلامرضا جلالی رئیس سازمان پدافند غیرعامل کشور، علی صابرماهانی رئیس سازمان بسیج دانشآموزی ، اسفنديار چهاربند مديركل آموزش و پرورش شهر تهران و جمعی از مسئولان آموزش و پرورش انجام شد برخی از دانش آموزان شرکت کننده در مراسم مجهز به « باتوم » بودند .
در این مورد ، « صدای معلم » گزارشی منتشر کرد ؛ ( این جا ) اما واکنش مسئولان وزارت آموزش و پرورش فقط " سکوت " بود .
واقعا مشخص نبود که مسئولان آموزش و پرورش از به دست گرفتن " باتوم " توسط دانش آموزان به دنبال کدام اهداف تربیتی و یا رفتاری بودند ؟!
به تازگی مدیرکل آموزش و پرورش شهر تهران از خشونت خفته در دختران و رفتارهای پرخطر در پسران اعلام نگرانی کرده و گفته است :
" متاسفانه یک متولی خانواده که در سطح کشور قوی عمل کند، نداریم. معمولا پژوهشهایی در این خصوص انجام میدهیم تا از طریق آن بتوانیم برای ادامه مسیر برنامه ریزی کنیم.
در این پژوهشها آمار «رفتارهای پرخطر» در جمعیت دانش آموزان پسر را بالا دیدیم و در دانش آموزان دختر «خشونت» آمار بالایی داشت. همه اینها زمینههای لازم را فراهم کرده است تا برای مقابله با آسیبهای اجتماعی اقدامات ریشهای و اساسی انجام دهیم.
مدیرکل آموزش و پرورش شهر تهران با بیان اینکه به نظر میآید در اینجا پرداختن به معلول خیلی کارساز نیست و باید به صورت اساسی روی آسیبهای اجتماعی و اصلاح آنها کار کرد، گفت: تربیت افراد باید از خانواده شروع شود. به ویژه باید به دوره پیش از دبستان و شش سالی که کودک در خانه است بیشتر توجه شود. باید به خانوادهها آموزش دهیم که چه کنند. معتقدم بیش از 60 تا 70 درصد شخصیت افراد تا 6 سالگی شکل میگیرد. وقتی در آنجا آسیب وجود داشته باشد قطعا در دوره ابتدایی هم ادامه مییابد.
باقری در پاسخ به اینکه مصادیق خشونت در جمعیت دانش آموزان دختر کدام است؟ گفت: از دختران سوال کردیم به نظر شما اگر مشکلی پیش برایتان پیش بیاید چه کسی از شما حمایت میکند ؛ که متاسفانه بیش از 50 درصد آنها اعلام کردند همسالان و دوستان؛ آنها جایگاه خانواده و مدرسه را کمرنگ دیدند و ما نگران این موضوع هستیم.
مصداق دوم خشونت خفته در درون دختران است، احساس میکنیم روحیه با نشاطی که دخترها نیاز دارند کمتر برایشان فراهم میشود و کمتر هم امکان ورزش کردن دارند، بنابراین خشونتی در درونشان نهفته باقی میماند و ما نباید از اینها غافل باشیم. "
روزی نیست که اخبار خشونت در مدارس کشور به صور مختلف منتشر نشوند .
آیا تاکنون مسئولان به این موضوع فکر کرده اند که ریشه های این گونه خشونت ها در مدارس از کجا نشات می گیرند ؟
آیا به زمینه های شکل گیری این رفتارهای خشونت آمیز توجهی کرده اند ؟
این که مسئولان وزارت آموزش و پرورش به عنوان " متولیان مسئول در چرخه تعلیم و تربیت " فقط به ارائه آمار و ارقام بسنده کنند اما در آن سو شاهد انفعال و سکوت آنان در برابر این گونه اقدامات خودسرانه و سلیقه ای و بدون مبنای علمی و کارشناسی باشیم ؛ منطقی و کارساز است ؟
چندی پیش در یاداشتی با عنوان " در حاشیه سر بریدن یک گوسفند در دبستانی در قزوین : آنان که خشونت را پرورش داده و ترویج می کنند نه لیاقت معلمی دارند و نه صلاحیت کار در آموزش و پرورش ! " به نکاتی اشاره کردم . ( این جا )
اما واکنشی از سوی مدیر کل آموزش و پرورش استان قزوین مشاهده نشد !
جالب است ایشان پس از آن ماجرا ، پرتال وزارت آموزش و پرورش از ایشان چنین نقل قول می کند : ( این جا )
" مدیرکل آموزش و پرورش استان قزوين همچنین خواستار یادگیری اصول فرزند پروری مدرن در دنیای مدرن و احیای نقش و جایگاه انجمن اولیا و مربیان در بحث تربیت شد "
« سالار قاسمی » به عنوان مدیر کل آموزش و پرورش یک استان پس از این اتفاق تنها به صدور یک اطلاعیه چند خطی و البته در دفاع ضمنی از این عمل می پردازد اما در مراسم انتخابات انجمن اولیا و مربیان هنرستان الزهرا ( س ) صحبت از اصول فرزند پروری مدرن و الزامات دنیای مدرن می کند !
این شاید تلخ ترین طنزی است که تاکنون دیده و خوانده ام !
مدیر کل آموزش و پرورش تهران در سخنان اخیر به کمبود روحیه و نشاط حداقل در دختران اشاره می کند اما گزارش ها و اخبار نشان می دهند که اساسا " ورزش صبحگاهی " در مدارس ما عملا تعطیل است و مسئولانی که کارشان اکثرا " شعار دادن " است هیچ اقدام عملی برای نظارت درست و کامل در این موارد انجام نمی دهند .
نکته تاسف آورتر غیبت پر رنگ دروسی مانند " هنر " به معنای واقعی در مدارس است .
با وجود نقش بی بدیل " موسیقی " در تعدیل و اصلاح رفتارهای خشونت آمیز در جوامع توسعه یافته هنوز ورود به این بخش در مدارس دولتی ما جزء " خط قرمز " هاست ...
در " روز دانش آموز " هم از همه چیز صحبت می شود غیر از " دانش آموز " و " مطالبات او " !
صحبت های اکثر مسئولان " بار سیاسی " دارند و کم تر به مشکلات دانش آموزان و نیازهای آنان اشاره می شود .
« فاطمه سعیدی » در این باره به صدای معلم می گوید : ( این جا )
" مساله اصلي همين است. اين موضوع را من بارها اعلام كرده ام. دانش آموزان ما تريبون ندارند. صدايشان شنيده نمي شود و در هيچ موردي طرف مشورت قرار نمي گيرند. گويي كه ما با تعدادي ماشين صنعتي مواجه هستيم و آنها وظيفه دارند هرچه مي گوييم عمل كنند. سالهاست با دانش آموزانمان ديالوگ نداشته ايم و فقط ما گفه ايم و آنها شنيده اند. اين شيوه بايد تغيير كند. اخيرا هم گفته ام كه به نظر من دانش آموزان قرباني اصلي نظام آموزشي پر اشكال ما هستند.
ما از فرصت هايي كه در اختيار داريم استفاده نمي كنيم. آرزو مي كنم يك نهاد پژوهشي كه خدا را شكر در كشور ما كم هم نيستند يك پژوهش جامع انجام دهد تا ببينيم اثرات اين مراسم صبحگاه خشك در مدارس چيست؟ اين هم از همان روحيه اي بر مي آيد كه ما بگوييم و دانش آموزان بشنوند. دانش آموز را به صف مي كنيم و برايش سخنراني مي كنيم.بي آنكه بدانيم او چه دغدغه و خواسته اي دارد."
قبلا در یادداشتی نوشتم : ( این جا )
" 13 آبان به عنوان یک روز تاریخی و یک نقطه عطف یادآور حوادث و وقایع مهمی در تاریخ انقلاب اسلامی است .
ابن روز با این که " روز دانش آموز " نامیده شده است اما به نظر می رسد دانش آموزان به عنوان یکی از ارکان نظام آموزشی نقش چندانی حتی در برگزاری آن ندارند .
البته این وضعیت مختص به این روز نیست و می تواند قابل تعمیم به سایر سطوح و نقش های دیگر در درون نظام آموزشی هم باشد .
شاید در میان انواع وجوه و ابعاد در نظام آموزشی که برای دانش آموز متصور است ، فراموش شده ترین نقش می تواند همان " تربیت سیاسی " باشد .
در این جا منظور ما از تربیت سیاسی ؛ سیاسی بازی ، سیاسی کاری و یا نگاه ابزاری به دانش آموز جهت نیل به برخی اغراض و یا اهداف سیاسی نیست .
« سالار قاسمی » به عنوان مدیر کل آموزش و پرورش یک استان پس از این اتفاق تنها به صدور یک اطلاعیه چند خطی و البته در دفاع ضمنی از این عمل می پردازد اما در مراسم انتخابات انجمن اولیا و مربیان هنرستان الزهرا ( س ) صحبت از اصول فرزند پروری مدرن و الزامات دنیای مدرن می کند تربیت سیاسی ناظر بر طراحی سازوکار و برنامه ای است که مهم ترین وجه آن « تربیت شهروند » و پرورش « تفکر انتقادی » است .
شاید در نظام آموزشی ما که مهم ترین کارکردش " حافظه محوری " و عدم توجه به پردازش مهارت های زندگی است این مفاهیم کمی نامانوس و یا غیرملموس به نظر برسند .
دانش آموز به عنوان یک " کلیت انسانی " دارای کرامت و هویت است و هیچ گاه نباید به عنوان یک ابزار که قابل هدایت به هر جهت و یا کارکردی است نگریسته شود .
یک جامعه توسعه یافته و پایدار محل بروز رفتارهای مدنی است .
پیامدها و یا نتایج طبیعی این روند می تواند مسووليتپذيری، قانون مداری، نقدپذيری، انتقادگری، پاسخ گويي، پرسش گري و اعتماد باشد .
چنان چه بروز این رفتارها در جامعه ما کم رنگ و حتی بی رنگ مشاهده می شود باید به خاستگاه رفتارهای مدنی که " مدرسه " است پرداخت و جست و جوی ریشه و یا منشاء عدم بروز رفتارهای مدنی خارج از چارچوب " مدرسه و خانه " بیراهه رفتن و یا دادن آدرس های اشتباه است .
یکی از مهم ترین ضعف های نظام آموزشی ما ، نپرداختن به مهارت های زندگی جمعی و تمرین " با هم زیستن " است .
در نظام آموزش و پرورش نهادهایی با نام " دانش آموز " شکل گرفته اند . نهادهایی مانند بسیج دانش آموزی ، سازمان دانش آموزی ، اتحادیه انجمن های اسلامی دانش آموزان ، شورای دانش آموزی در مدرسه و نیز مجلس دانش آموزی .
با وجود این همه نهاد که مخاطب اصلی و عمده آن دانش آموزان هستند اما کم تر شاهد رفتارهای گروهی و نظام مند در دانش آموزان هستیم .
می توان این فرضیه و یا گزاره قوی را مطرح ساخت که « نهادسازی » در آموزش و پرورش و حداقل در مورد دانش آموزان به درستی تعریف و یا تبیین نشده است .
با وجود داشتن تاریخچه ای قابل توجه در شکل گیری این نهادها ، مسئولان و حتی کادر مدرسه و معلمان خیلی دانش آموز و نهادهای دانش آموزی را ما به مدارس چه داده ایم و از آن ها چه توقعی داریم جدی نمی گیرند .
استمرار این بی اعتنایی به نقش ها و کارکرد نقش ها در مدرسه و در نظام آموزشی موجب شده است که جامعه ما تابع رفتارهای گروهی و نظام مند نباشد و غالب بودن رفتارهای فردی بر نقش های اجتماعی ، جامعه ما را تبدیل به " توده ای غیر قابل پیش بینی و احساسی " کرده است که همه چیز آن در دقیقه آخر مشخص می شود !
اگر نهادسازی در جامعه ما ضعیف است و افراد رغبت و یا انگیزه ای برای رعایت " اصل مشارکت " در خود احساس نمی کنند باید ریشه این رفتارها را در درون مدرسه و نیز تعامل آن با نهاد " خانواده " جست و جو کرد .
نخستین اتفاقی که باید بیفتد این است که این گونه مفاهیم باید از نو " بازتعریف " شوند .
در نظام آموزشی ما ، تربیت سیاسی از طریق بخشنامه و یا دستور العمل های اداری و یک شبه اتفاق نمی افتد .
مهم آن است که معلمان خود این مسائل و ضرورت آن را فهمیده و به ضرورت کاربست آن جهت رسیدن به یک جامعه پایدار باور داشته باشند .
بدون همکاری معلمان تحول خاصی در وضعیت موجود رخ نمی دهد ...."
آیا مسئولانی که به صورت رسمی و خشک در برابر تربیون ها حاضر می شوند و یک طرفه سخنرانی می کنند تاکنون به صورت " چهره به چهره " و از " نزدیک " با دانش آموزان " گفت گو " کرده اند تا متوجه وضعیت موجود و نیازهای واقعی آنان شوند ؟
این که مسئولان وزارت آموزش و پرورش به عنوان " متولیان مسئول در چرخه تعلیم و تربیت " فقط به ارائه آمار و ارقام بسنده کنند اما در آن سو شاهد انفعال و سکوت آنان در برابر این گونه اقدامات خودسرانه و سلیقه ای و بدون مبنای علمی و کارشناسی باشیم ؛ منطقی و کارساز است آیا تاکنون مسئولان این وزارتخانه بدون تشریفات و همراه و... و گرفتن عکس یادگاری برای پر کردن پرتال دستگاه خود روی صندلی داغ پرسش های دانش آموزان در محیط مدرسه نشسته اند و به پرسش های صریح آنان پاسخ درست داده اند ؟
واقعیت آن است که در اکثر مدارس ما روح " تعلیم و تربیت " وجود ندارد .
ما به مدارس چه داده ایم و از آن ها چه توقعی داریم ؟
آیا با وضعیتی که خودمان برای مدارس ایجاد کرده ایم و بخشی از علل آن در بالا توصیف شد ؛ انتظار " معجزه " داریم ؟!
آیا برون داد چنین مدارسی جز خشونت افسار گسیخته و روزافزون خواهد بود ؟
دوران شعار و سخنرانی گذشته است .
باید برای آموزش و بن بست ها و بحران ها برنامه داشت.
نظرات بینندگان
همکار محترم
از نظر لطف شما سپاسگزارم .
پایدار باشید .
آقای محمد
1- این که همه مدارس دنیا لباس فرم دارند متکی به کدام منبع مستند می باشد ؟
در صورت امکان اعلام بفرمایید .
به عنوان مثال ؛ در مدارس سوئد بچهها يونيفرم (لباس متحدالشکل) ندارند.
در ژاپن ؛ در دبستان، معمولاً دانشآموزتن یونیفرم تن نمیکنند اما برای دوره متوسطه و دبیرستان پوشیدن یونیفرم الزامی است.
در کشور کانادا ؛ در برخی مدارس دانش آموزان موظف به پوشیدن یونیفرم هستند.
و....
آیا شما می دانید که گردش مالی حاصل از همین " لباس فرم ها " در نظام آموزشی ایران چقدر است در حالی که در سایر نظام های آموزشی اصولا برای چنین کاری جیبی دوخته نشده است ( منظور پورسانت ها ، درصدها و... است )
2- همین که برای شما و سایر دوستان محترم فرصتی فراهم شده است تا نقدهای خود را آزادانه می نویسند این خودش کاری است مهم و قابل توجه !
این طور نیست ؟
پایدار باشید .
خجالت آور است... اکثر قسمت های ادارت کل همین طور است فقط ارجاع نامه ها...زحمت مطالعه نامه را هم نمی کشند
دوست عزیز
اگر منابع مستند و معتبری دارید برای صدای معلم ارسال بفرمایید .
پایدار باشید .
موضوعات کتب درسی دیگر مثل گذشته از آن غنا و کیفیت و تاثیرگذاری مثبت برخوردار نیست.
هرچه هست سخن از جنگ و نبرد و خونریزی است.
القای مطالبی که فقط خوشایند جناح تمامیت خواه است.
معلم ایران زمین اگز بخواهی این کار را در ایران انجام دهی مدیر فورا میگه هرینه داره نمیشه !!!!!!!
همیشه مرگ بر معلمممممممممممممممممم
همان انبیاه و شغل انبیا که با کلاس اموزشگاه ازاد و کلاس کنکور و .... سیر نمیشود و این انیبا فقط تبعیض و ....... را در دنیا بوجود اوردند و ....
ایا نهادی در اموزش و پرورش وجود دارد که دانش اموزان مشکل دار و آسیب پذیر را ارجاع دهیم ؟
دانش اموزانی که مشکلات رفتاری دارند و معلم از کمک کردن به آنها عاجز است
آقا / خانم دانش آموز
برخی مدارس مشاور دارند .
اما همه ادارات آموزش و پرورش بخش های مشاوره دارند .
می توانید مراجعه کنید .
پایدار باشید .
نیروهای رسمی اموزش پرورش در این مراکز مشاوره مشغول به کارند هر مرکز می تواند 100 ساعت نیروی رسمی از اموزش و پرورش بگیرد یعنی این افراد حق الزحمه خود را قبلا گرفته اندو حقوق ماهانه دارند و علاوه بر آن حق مشاوره از هر دانش آموز می گیرند !!!!
با بدبختی دانش اموزان تجارت نکنیم ،اکثر این دانش اموزان بی بضاعتند و نمی توانند هزینه این مراکز را پرداخت کنند و یا فقر فرهنگی خانواده شان مانع از آن می شود که برای مشاوره پول پرداخت کنند ،آیا آموزش و پرورش هم باید از این موقعیت سواستفاده کند؟!!!
آقای احمد
موافقم .
به نظرم ، الگوهای تربیتی رایج میان خانواده ها الگوی های درست و یا علمی نیست و در رنج " ولنگاری - اقتدارگرایی " در نوسان است .
این گونه سخت گیری ها چون درست تعریف و تبیین نشده اند اکثرا حالت " معکوس " دارند .
علی رغم تاکید بر نظم زیاد در سطح مدارس و حتی خانواده ها اما برون داد این است که جامعه ایرانی یک جامعه قانون مند و سالم نیست .
پایدار باشید .
دادن نمره قبولی تقریبا اجبار تنبیه ممنوع مدل مو ...ازاد و... درس خواندن اختیاری و....!!!!
دوست عزیز
دبیر م
به نظر من در نظام آموزشی نه معلم جایگاهی ندارد و نه دانش آموز !
قبول دارم که آیین نامه ها در جهت تسهیل قبولی بیشتر تغییر کرده اند اما این که معلم فقط بخواهد با توسل به ابزار " نمره " اقتدار خویش در کلاس را حفظ کند ساده اندیشی و سطحی نگری است .
اقتدار معلم باید از منابعی مانند شخصیت ، سواد و... تولید شود .
روش معلم در کلاس باید اقناعی و دو سویه باشد و نه تحکمی و سرکوب گرانه .
معلمان باید از الگوهای اقتدار سنتی دوری کنند و به دنبال تعریف منابع جدید باشند .
پایدار باشید .
هنوز حال و هواي انقلابي دارد. هنوز در حال رجز خواني
و نبرد با قدرت هاي بزرگ است. هنوز به زندگي بازنگشته
ولي إز درون، دو رويي، اختلاس، فساداداري و ...
بي داد مي كند، معلمان در خدمت تربيت سربازان انقلاب
هستند. دانش اموزان با أغار فعاليات هاي روزانه خود را با شعار مرگ، ناخواسته خشن و لاف زن تربيت مي شوند. يا اين وضع نه تنها نتوانستيم هويت ديني و ملي را تقويت كنيم.
اگر سرباز بود دلیلی برای رفتار آمرانه مدیر و معاون و... داشت.
اگر هم سرهنگ بود به کسی اجازه بیاحترامی نمی داد.
معلمها شده اند نگهبان و مدیران هم افسر نگهبان
آقا / خانم ندیمی
احترام امام زاده را متولی نگه می دارد !
پایدار باشید .
می خواهید غل و زنجیر بزنیم و در پستوی منازل حبس کنیم راضی می شوید آقای روشن سر!!!!!!!
من با اشتغال خانم ها مشکلی ندارم اشتغال خانم ها می تواند به عنوان یکی از فاکتورهای موثردرخشونت کودکان موردمطالعه قرار گیرد کارخانم ها هم جنبه ی مثبت دارد وهم جنبه ی منفی خانه دار بودن آن ها هم همینطور است باید آسیب شناسی شوند وراهکارهایی برای کاهش اثرات نا مطلوب آن ها ارائه گردد
دوست عزیز معلم
هر رفتار ما و هر سخن و کلمه ما روی شخصیت تک تک دانش آموزان تاثیر دارد .
کافی است از " نگاه دانش آموز " مسائل را ببینیم .
یک حرکت معلم تا آخر عمر در ذهن و فکر دانش آموزان می ماند همان گونه که عملکرد و گفته های مسئولان برای ما ماندگار است !
پایدار باشید .
خانه از پای بست ویران است.
وجالب این که صدا وسیما غیر از اخبار مطالبات معلمان اسم هیچ نهادی را که صد برابر آموزش وپرورش مطالبات دارند نمیاره.پس یک جریان هدایت شده انشا...که این مکرها به خودشان برخواهد گشت وبساط شان برچیده خواهد شد.
دوست عزیز
کسی منکر مشکلات بالا نیست .
اما تا زمانی که این گونه مسائل را ببینیم و تفسیر کنیم در دور تسلسل سیر خواهیم کرد .
شما اشاره کرده اید به دانش آموزان بی سواد و مدیران نالایق .
همین دو عامل را در نظر می گیریم .
بسیاری از معلمان دائما می گویند دانش آموزان بی سواد .
اما آیا خودشان فرضا سالی یک کتاب مطالعه می کنند ؟
یک مقاله و یا یادداشت می نویسند ؟
روزنامه می خوانند ؟
اکثرشان سواد شفاهی دارند !
" نگاهی به همین کامنت ها بیندازید تا متوجه شوید که چقدر اغلاط املایی و نگارشی وجود دارند ! )
شاید در این موضوع دانش آموزان دست پیش داشته باشند !
مدیران نالایق هستند اما آیا معلمان همه فن کلاس داری دارند ؟
اگر این مدیران نالایق هستند پس چرا تا کنون حکومت کرده اند ؟
اگر جامعه پرسشگر و مطالبه گر باشد آیا اصولا رانت و فسادی وجود خواهد داشت ....
پایدار باشید .
وقتی می گی دانش آموز بی سواد ، مسبب این مساله چه کسانی بوده اند ؟ همان مدیران نالایقی که از هر کشور الگوبرداری می کنند بدون توجه به زیر ساخت هایش .درسته در مدارس ژاپن مردودی نیست ارزشیابی توصیفی است ولی آیا این ارزشیابی تو ایران جواب می ده مسلما خیر .بنا به هزاران دلایل واضح .خوب خروجی این سیستم می شود دانش آموز بی سواد مهندس یا دکتر بی سواد حتی معلم بی سواد .و این که معلم کتاب می خواند یا نه ؟خیلی کم یا اصلا نه. انگیزه ای برای خواندن ندارد . من فرهنگی با 22 سال سابقه هنوز مستاجرم ولی کسی را می شناسم که آموزش وپرورش استخدام نکرد (نهضتی بود) با 10 سال سابقه سه تا ویلا دارد؟
واینکه جامعه پرسشگر ومطالبه گر باشه رانتی به وجود نمیاد به نظر من این جامعه ای که ما داریم درست شدنی نیست .یا حداقل من که ناامیدم .ومثال واضح همین انتخابات بود که استرس داشتیم روحانی برنده ی انتخابات می شه یا نه ؟ که شد ولی انگار نه انگار هیچ وپوچ. ممنون
آقا / خانم عدالت
بنده هم با مشکلاتی که گفتم موافقم اما انتقال یک سویه آن به جبهه دیگر منطقی و عادلانه نیست .
من هم مثل شما معلم هستم و مشکلات آن را 28 سال است که حس می کنم .
می دانم که تبعیض هست ، بی عدالتی هست و...
اگر من هم می خواستم مطابق فرمول های شما و خیلی ها عمل کنم یا باید این رسانه را تاسیس نمی کردم و یا آن را تعطیل می کردم !
به عبارت دیگر باید مثل خیلی ها در روزمرگی و فرهنگ عمومی جامعه حل می شدم .
درست است که مسائل معیشتی و اقتصادی نقشی مهم در رضایت شغلی کارمندان دارند اما هیچ پژوهش و یا مطالعه این گزاره و یا فرضیه را ثابت نکرده است که الزاما ارتقای معیشت موجب بهبود کیفیت آموزش می شود .
من هم دوست دارم مثل خیلی ها از اوقات فراغت استفاده کنم ، راحت باشم ، در زنگ های تفریح مثل بقیه بگویم و بخندم و احیانا به مسئولان بد و بیراه بگویم ...
من هم دوست دارم در مسافرت از شر اینترنت راحت باشم اما معیارهای کاری و حرفه ای موجب می شود که رسانه را با همه مشکلات آن اداره کنم .
معلمی که به مسافرت می رود و در خانه های معلم می ماند اما حاضر نیست چند خط در مورد آن بنویسد و یا عکس بگیرد !
جامعه با معجزه و نیروهای ماورای طبیعی درست نمی شود !
برای رسیدن به جامعه ایده آل باید فعال بود ؛ نوشت ، نقد کرد و پی گیر بود .
باید کنش گری را آموخت .
با نق زدن و کنار ایستادن مشکلی حل نمی شود .
پایدار باشید .
از همه عزیزان به ویژه آقای علی پورسلیمان به خاطر دقت نظر و توجه ویژه ایشان به عناصر اصلی آموزش و پرورش( معلمین گرامی و دانش آموزان عزیز) تشکر و قدردانی می نمایم.
همکار محترم
سپاسگزارم .
پایدار باشید .
* دستهبندی: تولید و تجارت
* کد خبر: 96081710438
* خبرنگار : 71214
دامپزشکان به وزیر
دامپزشکان به وزیر آموزش و پرورش هشدار دادند
خسارات جبران ناپذیر ذبح دام در مدارس
رئیس هیات مدیره جامعه دامپزشکان خطاب به وزیر آموزش و پرورش هشدار دادند که ذبح دام در مدارس خسارات جبران ناپذیری برای سلامت جسمی و روحی دانش آموزان و کل جامعه دارد.