از مهمترین ویژگی های یک معلم ، مطالعه آزاد و دسترسی به دانش روز است. و در کنار این مهم ، مطالعه ی درس فردا و تسلط بر آن است که نبود این امر توسط آموزش های ضمن خدمت نیز تلافی نمی گردد،چون تنها هدف این آموزش ها کسب امتیاز ارزشیابی و رتبه بندی است و کُتب تعیین شده برای آزمون از استانداردهای لازم در جهت انطباق با تخصص و دانش روز را ندارد و دیگر آن که آموزش ضمن خدمت اکثرا به طور غیرحضوری و با معرفی یک کتاب یا بخشی از آن اعمال می گردد که هدف صرفه جویی در بودجه و زمان را تعقیب می کند. و حتی برای کلاس های علوم پایه نیز، دوره های عملی ندارد.
اما متأسفانه بنا به دلیل عدم تأمین زندگی معلمان در حد استانداردهای سایر مشاغل کشور، و اجبار آنان به دو شغله بودن یا تدریس اضافی یا تدریس خصوصی و یا تدریس آموزشگاهی ،( برای به حداقل رساندن تنگناهای زندگی )، فرصت ، انگیزه و انرژی و توان لازم برای این مهم باقی نمی ماند.
آری ؛ یک دبیر یا.... مجبور است گاه روزانه 12 تا 18 ساعت و شاید حتی بیشتر، تدریس نماید تا خلاهای زندگی خود و خانواده اش را تأمین کند. مسئولین آموزش و پرورش، این دبیر به خاطر زیاده خواهی خود یا زن و فرزندانش به این امر دست نمی زند شما او را به این ورطه ی ناچاری برای تداوم زندگی اش گسیل داشته اید.
حال اضافه تدریس برای شأن یک معلم تناسب دارد فقط خستگی بیش از حد و ناتوانی او در ادامه روزهای بعدی سال تحصیلی را موجب می شود.( در علم مدیریت ، تیلور اعتقاد داشت که اگر ما بین ساعات کاری کارگران زنگ تنفسی باشد هم قوای آنان تجدید می شود و هم با یکدیگر بودن آنها حس همدلی برای کار بیشتر را افزایش می دهد و سطح تولید افزایش می یابد وکار کردن مداوم باعث کاهش کارآیی در روزهای بعد می گردد).
اما متأسفانه پرداختن به شغل دوم که گاه شغل کاذب و دور از جایگاه معلمی است ،ارزش های والای معلمی را خفیف تر می سازد.( برای حفظ حرمت مشاغل، شغل دوم فرهنگیان را ذکر نمی کنم که اهانتی به آنان نشود،کار کردن به بیکاری و بطالت شرف دارد اما نه هر شغلی آن هم برای معلمین)
آری !
این هم از عمده مشکلات فرهنگیان است که نظام آموزش و پرورش جرأت طرح و مذمت آن را ندارد چون علامت فلش به سوی خود آنان رها خواهد شد. اگر غیر از این است چرا 24 ساعت تدریس تعیین گردیده است ؟ اگر غیر از این است چرا بعد 20 سال خدمت ،ساعت تدریس یک دبیر به 20 ساعت تقلیل می یابد؟ پس دلایل و بایدها بررسی و قانون اعمال شده است.
یک معلم برای اضافه تدریس یا شغل دوم خودش مجبور است اما یک نظام آموزشی از این امر، اثرات تخریبی جبران ناپذیری را متحمل می شود. در این بین فقط سلامتی خود فرد فرهنگی آسیب نمی بیند ، در این بین فقط حق دانش آموز برای داشتن یک دبیر خوش اخلاق و با روحیه از بین نمی رود ، بلکه خانواده و روابط خانوادگی ، او هم متزلزل می شود .
آری ؛ در روابط اجتماعی همه چیز به یکدیگر تنیده شده است ، چون در روابط اجتماعی تکلیف یک نقش حقوق نقش دیگر است و بالعکس.
این همه فغان برای حق و حقوق فرهنگیان برای خوردن گوشت بیشتر یا لباس بیشتر یا... نیست برای هزار و یک بدبختی نهان و عیان است که مدیریت های انجمادی و تقلیدی و دگماتیسیم در طی سالیان ، بر ما تحمیل و در درونمان نهادی کرده اند .
شما قرار نیست فقط به فریاد ما فرهنگیان برسید، شما قرار است تداوم نظام سیاسی را ممکن سازید ، شما قرار است آینده سازان نظام سیاسی را دریابید، شما قرار است سلامتی و تداوم نظام آموزشی را تضمین نمایید ، شما قرار است سلامتی روحی وروانی وجسمی کسانی را تضمین نمایید که دوام همه در کشور به حضور آنان بستگی دارد. بعد والدین همه چیز شما در دستان ما معلمین و نظام آموزشی ماست.
پس دریابید همه آلام و دردهای نظام آموزش و پرورش را تا شاید در نقشه سیستم های آموزشی برتر جهان ، ما هم رؤیت شویم.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
تازه تو این بیکاری و مشکلات جوانان درسته بریم دنبال شغل دوم؟؟
برخی چندشغل و بسیاری دنبال شغل!!
برخی بسیار پولدار و بسیاری دنبال معیشت ومنزلت مناسب!!
برخی خانه های میلیاردی و بسیاری مستاجر!!
و...
ما حیف شدیم در جامعه بس نیست که بخواهیم جوانان نیز هدر روند، شغل آنات را
کسانی تضمین کنند که باروری را تشویق
می کنند ونگران سالخوردگی جمعیت هستند
یا آنهایی که به تنهایی حق میلیونها انسان رایکجا می خورند، ما چرا غصه بخوریم، دردمان کم است؟
یعنی انشاالله عزدارشوند،هیچ چیزدرکشور،به صورت منطقی درجایگاه خودش قرار نگرفته است.وقتی وزرا ،وکلا،مدیران ارشد ومیانه کشور ،بویژه آپ باتوجه به جناح سیاسی وبدون توجه به تواناییها،انتخاب میشوند.مثلا پزشک وروحانی عضو کمیسیون کشاورزی مجلی میشوندیاکسی خارج از آپ ،وزی ر این وزارتخانه میشود،انتظارشق القمر داری؟؟!!متاسفانه عملکرد مسولین ما در همه قوا برخلاف شعارهای اول انقلاب وقانون اساسی است. تل روراست وپاک وخدایی عمل نکنیم،عدالت کلمه ای نامفهوم خواهد بود.
معلمان متاسفانه از کسی انتظار دلداری دارند که اصلا خودش درد دلی نداره.چون سرمایه دارها هیچ وقت حال و روز ضعیف ترها را درک نمیکنن...
شغل کاذب دیگه چی هست.خیلی از همه ما معلمی شغل دوم مان است.
به نظر شما معلمی که حقوقش!،تاکید میکنم حقوقش نه پاداش و مزایا و.... حقوقش زیر خط فقر است.حق ندارد نانی دست و پا کند.
تیلور و تمام نویسندگانی که کتابهای انها در دانشگاهها تدریس میشود در یک محیط اروپایی و مرفه رشد کرده اند.نمیدانند معلمی اینجا یعنی فقر و گرنه میگفتند بین ساعات برید کار کنید.
شغل دوم یک حرف است و می تواند تأمین کننده باشد اما شغل کاذب در خور شأن یک معلم اصلا نبست، مثل دستفروشی و.... به احترام همکاران اسم از شغل نبرده بودم .با تشکر
اصلا به درست شدن وجود داره؟ بهتر نیست به خودمان بیاییم ....نبود شغل ،گرانی ،فقیران را روز به روز فقیر تر و ثروتمندان را روز به روز ثروتمند کردن است ...آیا یک معلم با این حقوق ها میتواند پس از 30 سال کار کردن خانه بخرد ؟ آنان که حقوق های بالای 10 میلیون میگیرند و در آخر هم میگویند .《هی شکر ،قناعت میکنیم 》از وضع حال مردم و معلمین خبر دارند ؟؟؟اصلا امیدی برای معلمان باقی مانده ؟؟؟سفره ی معلمان روز به روز کوچکتر و قدرت خرید آنها ضعیفتر میشود .این سخن تنها برای یک معلم نیست چراکه وضع برای سایر اقشار از قبیل کارگر و ...بدتر است .
کارشناس آموزش و پرورش :
معلمی دیگر هزینه زندگی را تامین نمیکند و عموما مردان معلم بعد از ساعت کاری در اسنپ کار میکنند.