صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش

« حد توسعه یافتگی یا عقب ماندگی نظام آموزشی را که حاصل جمع رفتار و شخصیت من و شماست، با تعهد حرفه ای تعریفی دوباره کنیم »

معلمان و اساتید " آچار فرانسه " در سراب شایسته سالاری !

مینو امامی

نقدی بر معلمان و اساتید آچار فرانسه و سراب شایسته سالاری در آموزش و پرورش ایران و صدای معلم  روایت خلاصه ای از یک تجربه و دعوت یک استاد اهل فن در سانفرانسیسکو جهت تدریس یک جلسه ای در دانشگاه ایران توسط یکی از اساتید برای رشته تحصیلی عمران در خبر آنلاین:

« .... قرار بر این شد که یکی از دروس مقدماتی رشته مهندسی عمران را برای دانشجویانِ سال اول تدریس کنم. اما چون مدت ها درگیر پروژه یا کار ژئوتکنیکی نبوده ام لذا با مدیر گروه هماهنگ کردم تا برای یکی از جلسات کلاس از یک مهندس با تجربه در صنعت و ژئوتکنیک دعوت نمایم. بدین منظور ایمیلی زدم به خانم دکتر Jennie Watson-Lamprey که مدیرعامل شرکت مهندسین مشاور مطرح SLATE در سانفرانسیسکو است.... وقتی ایمیل دعوت نامه را فرستادم بلافاصله با پاسخ جالب خانم Jennie مواجه شدم. نوشته بود:

 ....... راستش خیلی مشتاقم که در این کلاس، تدریس درباره ژئوتکنیک داشته باشم ولی من شایسته این تدریس نیستم چون چندسالی هست که عمدتا درگیر امور مدیریتِ شرکت مهندسی مشاور هستم و عملا چندان آدم فنی ای محسوب نمی شوم. بنابراین پیشنهاد می کنم که مدیر فنی شرکت ما (آقای Nathaniel Wagner) این تدریس را انجام دهد.»

قدری جا خوردم. ایشان به دلیل درگیری در کار مدیریتی، خود را شایسته تدریس آن هم فقط یک جلسه! در کلاس درس نمی دانست » .

هر چند هیچ جامعه ای توسعه نمی یابد مگر آن که افراد آن جامعه شخصیت توسعه یافته ای داشته باشند، اما نباید نقش محیط را در توانایی « نه گفتن » این استاد نادیده گرفت.

حقیقتی که باید همه ما از آن عبرت بگیریم.

در بدترین برداشت قضاوت ما از این ماجرا چنین خواهد بود: چون تدریس فقط برای یک جلسه است این استاد مجرب دعوت تدریس را نپذیرفته است. اما با توجه به بُعد مسافت و اهمیت جایگاه این اهل فن در توانمندی حرفه ای، یقین مبلغ دریافتی می توانست رضایت خاطر ایشان را فراهم سازد. پس این فرضیه نمی تواند درست باشد و در خوش بینانه ترین برداشت، وقتی یک معلم یا استاد در موقعیتی مساعد برای تدریس قرار ندارد، نباید مسئولیت آن را بپذیرد.

برای موقعیت نامساعد می توان فول بودن برنامه تدریس یا داشتن مسئولیت شغلی دیگر خارج از دانشگاه را نام برد.

چرا تصور می کنیم هر پیشنهادی که به ما داده می شود حتما باید بپذیریم؟ آیا دلیل آن شایستگی بیش از حد ما نسبت به دیگران است؟ یا نبود قانونی کنترل کننده برای منع تدریس اضافه بر اصول آموزشی است؟

در این سایت بارها از معلمانی که تدریس هر نوع درس غیرمنطبق با رشته تحصیلی خود را می پذیرند با عنوان « معلمان آچار فرانسه » سخن گفته ام. بهانه آنان پر شدن برنامه هفتگی تدریس در مدرسه ای واحد و یا داشتن اضافه تدریس و درآمد بیشتر بوده است. متأسفانه این واقعیت تلخ در بین مدرسان علوم انسانی نسبت به سایر علوم بیشتر مشاهده می شود. دبیر تاریخی که تدریس ادبیات را می پذیرد. دبیر جغرافیایی که تدریس تاریخ را می پذیرد، دبیر عربی که تدریس زبان فارسی را می پذیرد، دبیر ادبیاتی که تدریس جامعه شناسی را می پذیرد و بالعکس.

نقدی بر معلمان و اساتید آچار فرانسه و سراب شایسته سالاری در آموزش و پرورش ایران و صدای معلم

سئوال مهم این است که چرا ما قادر به دفاع از حریم علمی رشته تحصیلی خود نیستیم و چرا به حریم رشته های تحصیلی دیگران احترام قائل نیستیم؟

وقتی فردی به مدت چهار تا هشت سال در دانشگاه و در رشته ای خاص تحصیل می کند در واقع حریم توانایی او خط کشی می شود تا همگان او را با همان حیطه بشناسند. ایشان مختارند در هر رشته و قلمروی علمی دیگر، شخصا مطالعه آزاد داشته باشند اما این اختیار را ندارند که خود را آچار فرانسه یک محیط آموزشی بدانند چون با چنین ادعایی در حق دانش آموزان نیز ظلم می کنند.

شاید دانش آموزان در باور ما هیچ نمی دانند و قرار است با تدریس ما خیلی چیزها را یاد بگیرند اما بسیاری از آنان به دلیل نقشی که برعهده دارند کفه دیگر ترازو در کلاس درس هستند و به خوبی قادرند تشخیص دهند که این معلم تسلط بر تدریس دارد یا خیر.

اگر معلم اهل فن نباشد تدریس روان و دلچسبی نخواهد داشت و در برابر سئوالات دانش آموزان، پاسخ های نامربوط خواهد داد. چون علاوه بر فن معلمی، معلومات نیز در نحوه ارائه درس مؤثر است.

در مورد اساتید دانشگاه اوضاع وخیم تر است ؛ چون بالا بودن سطح دانش به رواج بی سوادی سفید و القای بیشتر دانایی و شایستگی در او نسبت به معلمان منجر می شود. و برخی از آنان پست های فرمالیته یا واقعی بسیاری در حد مدیریت یا مشاور در دیگر نهادها و سازمان ها دارند تا حدی که به اساتید هوایی مشهورند اما معلمان حداقل زمینی هستند.

از دلایل مهم عدم حاکمیت شایسته سالاری در محافل آموزشی ما حس خودبرتربینی عده ای از مدرسان است که خویشتن را تافته ای جدابافته می پندارند. البته باید پیشنهاد دهندگان را نیز شماتت کرد که چرا پای بند اصول علمی و اخلاقی نیستند و گروهی را این چنین وسوسه می کنند. در داستان مقصر دانستن رشوه گیرنده می بایست رشوه دهنده را نیز مجازات کرد که چرا از شرایط نامساعد زندگی یا از حس جاه طلبی کارمندی، سوء استفاده و او را وسوسه نموده است. من و شما از بی کفایتی بسیاری از مدیران سخن می گوئیم و حتی ژست روشنفکرانه نیز به خود می گیریم اما شاید خود ما در طول مدت خدمت، لرزش هایی برای تدریس غیررشته ای داشته ایم.

نباید فقط افراد خاطی را کانون بی مهری قرار داد، بلکه باید بر افرادی که به بیماری ایجاد بی قاعدگی در نظام اداری و آموزشی مبتلایند نیز تاخت.

هر کس در هر پست و عنوانی باید حد قانون را شناخته و به طور قاطع از آن پیروی نماید. هر چند نباید از سستی قوانین نیز غافل شد.

چرا باید به یک معلم یا استادی پیشنهاد تدریس اضافه بر سازمان یا غیررشته ای داده شود و هنگام ارائه این پیشنهاد، منع قانونی در برابر آن وجود نداشته باشد؟ آن هم در صورتی که برنامه درسی بسیاری از معلمان یا اساتید پر نمی شود. لابد روزنه هایی برای رسوخ در این روند وجود دارد که با اغماض و چشم پوشی غیرعقلانی خود اجازه احترام گذاشتن به حریم علمی را نمی دهد.

نه گفتن برای عدم پذیرش مسئولیتی که در آن ناتوانیم؛ یعنی موجودیت شایسته سالاری.

نقدی بر معلمان و اساتید آچار فرانسه و سراب شایسته سالاری در آموزش و پرورش ایران و صدای معلم

یک کلام من شایسته این تدریس نیستم!

من و شما از بی کفایتی بسیاری از مدیران سخن می گوئیم و حتی ژست روشنفکرانه نیز به خود می گیریم اما شاید خود ما در طول مدت خدمت، لرزش هایی برای تدریس غیررشته ای داشته ایم. در جهانی که گسترش دانش و تکنولوژی حدود و ثغور تخصص ما را کوچک و کوچک تر ساخته است بی محابا دل به اقیانوس دانش سپردن عین حماقت است.

اگر از جمله کسانی هستید که به دنبال ایجاد تغییرات مثبت در جامعه هستید اما آن را خارج از خود جست و جو می کنید پس بهتر است مهارت « نه گفتن » را بسیار تمرین کنید. دو کلمه ای که می باید در کودکی یاد گرفته می شد.

وقتی به شما پیشنهاد اضافه تدریس یا تدریس غیر رشته ای و یا مدیریت و سرگروهی استان یا ناحیه و منطقه ای داده می شود بدون هر نوع تفکر و تأمل وسوسه آمیزی، با قاطعیت « نه » بگوئید تا شاید سنگ های فرو ریخته قانون، بر روی هم بند شود و اجازه نفوذ هیچ قانون شکنی را به آن ندهد.

عدم پذیرش تدریس خارج از حد توان یا سواد هر یک از ما معلمان، یعنی احترام گذاشتن به رشته تحصیلی خود و دیگری. پس بیایید حد توسعه یافتگی یا عقب ماندگی نظام آموزشی را که حاصل جمع رفتار و شخصیت من و شماست، با تعهد حرفه ای تعریفی دوباره کنیم.


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

نقدی بر معلمان و اساتید آچار فرانسه و سراب شایسته سالاری در آموزش و پرورش ایران و صدای معلم

سه شنبه, 01 مهر 1404 15:41 خوانده شده: 74 دفعه چاپ

نظر شما

صدای معلم، صدای شما

با ارائه نظرات، فرهنگ گفت‌وگو و تفکر نقادی را نهادینه کنیم.

نظرسنجی

آیا در مدرسه شما ماهی یک بار جلسه شورای معلمان تشکیل می شود ؟

دیدگــاه

تبلیغات در صدای معلم

درخواست همیاری صدای معلم

راهنمای ارسال مطلب برای صدای معلم

کالای ورزشی معلم

تلگرام صدای معلم

صدای معلم پایگاه خبری تحلیلی معلمان ایران

تلگرام صدای معلم

Sport

تبلیغات در صدای معلم

تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش بوده و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلا مانع است.
طراحی و تولید: رامندسرور