صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش

«توسعه حاصل یک جامعه توانمند و یک حاکمیت توانمند است »

جامعه ی فحش زده و رویای توسعه ؟

امیر ناظمی

آیا یک جامعه‌ فحش‌زده که حیات سیاسی‌اش در ناسزاگویی است شانسی برای توسعه دارد  حجت‌الاسلام مساوات توماری با خودش به بازار تهران برد تا مردم گواهی دهند که شخص اول مملکت حرام‌زاده است. او روزنامه‌نگار و سیاست‌مدار مشروطه، سردبیر روزنامه مساوات، عضو کمیته انقلاب ملی و نماینده دوره‌های ۲ تا ۵ مجلس و از سران حزب دموکرات عامیون و سپس حزب سوسیالیست بود. او در تومارش نوشته بود که «ام‌خاقان» مادر محمدعلی‌شاه (و نوه امیرکبیر) بدکاره است.

وقتی از فراز تاریخ این روایت را می‌خوانی، از سطح پایین مبارزات سیاسی حال‌ات بد می‌شود. با خودت فکر می‌کنی که جامعه‌ی ایران در دوران مشروطه اصلا ظرفیت توسعه نداشته است، حالا مجلس و انتخابات داشته باشد یا نه!

این همان نکته‌ای است که فوکویاما در خصوص توسعه بر آن دست می‌گذارد: نهادسازی و به‌طور خاص ایجاد پارلمان آزاد و حاکمیت قانون الزاما منجر به توسعه نمی‌شود. در حقیقت کشورهایی که توسعه یافتند، آن‌هایی نبودند که با نهادسازی‌های سیاسی مانند انتخابات و مجلس توانسته باشند به توسعه دست یابند.

پیوند ناسزاگویی و سیاست در ایران

سیاست در ایران تا همین امروز با ناسزاگویی پیوند خورده است، چه آنانی که حنجره می‌شوند برای گفتن «مرگ بر ..» این و آن و چه آن‌هایی که کامنت و ریپلای می‌شوند در شبکه‌های اجتماعی. ناسزاگویی نه تنها فایده‌ای ندارد، بلکه پیامدهایی تاسف‌بار بلندمدتی هم دارد:

آیا یک جامعه‌ فحش‌زده که حیات سیاسی‌اش در ناسزاگویی است شانسی برای توسعه دارد

افراط‌گرایی

در جامعه قطبی‌ شده، امکان متقاعدسازی دیگران کاهش می‌یابد.

ناسزاگو مخالف خود را مصمم‌تر می‌کند. در ناسزاگویی حمله به فرد گوینده انجام می‌شود و نه محتوای سخن. به این ترتیب نه تنها نقش متقاعدسازی ندارد، بلکه پافشاری‌ها را افراطی‌تر می‌کند.

آیا یک جامعه‌ فحش‌زده که حیات سیاسی‌اش در ناسزاگویی است شانسی برای توسعه دارد

( کاریکاتور دکترمحمد مصدق در نشریه چلنگر )

 

از دست رفتن آینده

ناسزاگویی به تدریج اعتماد عمومی را کاهش داده، در نتیجه امکان شکل‌گیری کنش جمعی و سرمایه اجتماعی کاهش می‌یابد.

آیا یک جامعه‌ فحش‌زده که حیات سیاسی‌اش در ناسزاگویی است شانسی برای توسعه دارد

تجربه انتخابات

در روزهای اخیر در شبکه‌های اجتماعی آن‌چه فوران کرد، ناسزاگویی بود. طرفداران مشارکت در انتخابات، تحریم‌کنندگان را خائن، فریب‌خورده، نادان، ضددین و ... می‌نامند، رفتاری که در چند دهه اخیر، به قدری عادی‌ سازی شده که ناشزاگویان و مرگ‌گویان حتی به شدت ناپسند بودن رفتارشان هم آگاه نیستند، همان‌طور که به شدت مشمئزکننده بودن شعارهای «مرگ بر ..» آگاه نیستند. ناسزاگویی در حال خوردن بنیان‌های جامعه است، و در برابرش باید واکنش نشان داد.

اما در سوی دیگر کسانی بودند که به هر مشارکت فعالی در انتخابات یورش می‌بردند و آن‌ها را نفهم، منفعت‌جو، چاپلوس حکومت، نمونه‌ی ابتذال شر و ... نامیدند.

دشنام‌ها یا اتهام‌هایی که بیش از هر چیزی دوباره ما را به یاد مساوات و مبارزات سیاسی‌اش می‌اندازد. و دوباره این تردید جدی را پیش روی ما قرار می‌دهد که آیا یک جامعه‌ی فحش‌زده که حیات سیاسی‌اش در ناسزاگویی است، شانسی برای توسعه دارد؟

هرچند باید قبول کرد که انرژی روحی ناسزاگو از فحش تامین می‌شود، مثل فیلم «کارخانه هیولاها» که انرژی دنیای هیولاها از صدای جیغ بچه‌های ترسیده تامین می‌شود، انرژی سیاست در ایران نیز از ناسزاگویی تامین می‌شود.

آیا یک جامعه‌ فحش‌زده که حیات سیاسی‌اش در ناسزاگویی است شانسی برای توسعه دارد

چالش توسعه و ناسزاگویی

می‌توان دیدگاه عجم‌اوغلو و رابینسون در کتاب «دالان باریک» را به این صورت بازخوانی کرد:

توسعه حاصل یک جامعه توانمند و یک حاکمیت توانمند است.

وضعیت امروز حاکمیت و توانمندی‌اش که هیچ احتمالی برای امید به توسعه نمی‌گذارد، اما تاسف بزرگتر آن است که جامعه نیز توانمندی لازم برای توسعه را هر روز بیش از دیروزش از دست می‌دهد و ناسزاگویی یکی از نشانه‌های بزرگ آن است.

ناسزاگویی به تدریج «اعتماد عمومی» را کاهش می‌دهد. با کاهش اعتماد عمومی، امکان شکل‌گیری «کنش جمعی» پایین آمده و «سرمایه اجتماعی» کاهش می‌یابد.

آیا یک جامعه‌ فحش‌زده که حیات سیاسی‌اش در ناسزاگویی است شانسی برای توسعه دارد

آیا یک جامعه‌ی فحش‌زده که حیات سیاسی‌اش در ناسزاگویی است، شانسی برای توسعه دارد؟ نتیجه‌گیری راهبردی

ناسزاگویی را می‌توان نشانه‌ای برای ۳خطر پیش رو دانست:

- استیصال جامعه: جامعه خود را ناتوان و بی‌پناه می‌یابد و ناسزاگویی برایش یک مسکن موقت است.

- از دست رفتن عقلانیت:‌ جامعه‌ مستاصل شانس کمی برای توسعه دارد، حتی اگر آزادترین انتخابات جهان را داشته باشد، تنها آبستن پوپولیسم است.

- گسترش «خودحق پنداری» و «دگرگاوپنداری»: که منجر به کاهش ظرفیت گفت‌وگو و تصمیم‌گیری جمعی می‌شود. فرد ناسزاگو سایرین را نه انسانی با حق انتخاب، بلکه موجودی بدون شعور و احساس می‌بیند.

مشکل دیگر ناسزاگویی، گسترش سریع آن است. فردی که ناسزا شنیده است، خود را دارای این حق می‌بیند که به دیگران نیز ناسزا بگوید. به این ترتیب ناسزاگویی به مانند یک ویروس در جامعه گسترش می‌یابد.

ناسزاگویی در حال خوردن بنیان‌های جامعه است، و در برابرش باید واکنش نشان داد.

روشنفکرانه زیستن یعنی زیستن با تعهد به منافع جمعی. اعتراض به ناسزاگویی در شبکه‌های اجتماعی، فارغ از جهت‌گیری سیاسی‌شان، بخشی از این تعهد است. از کسی که شعار مرگ و وعده اعدام می‌دهد، انتظار هیچ معجزتی نمی‌توان داشت.

شبکه توسعه


آیا یک جامعه‌ فحش‌زده که حیات سیاسی‌اش در ناسزاگویی است شانسی برای توسعه دارد

دوشنبه, 14 اسفند 1402 09:19 خوانده شده: 227 دفعه چاپ

نظرات بینندگان  

پاسخ + +3 0 --
ناشناس 1402/12/14 - 10:04
بیشتر ما در مورد توسعه، کلی درس و مطلب خوانده ایم اما هرگز و هرگز مابین فحاشی و توسعه، ارتباط معنی داری را نشنیده ایم.
فحاشی نوعی ابتذال اخلاقی است و بسیار زشت و ناموزون، اما کشورهای توسعه یافته بسیاری ملتی فحاش دارند.
به گزارش "فرانسوی‌ها" پرچم‌دار فحش دادن در دنیا هستند!
(۱۹.۲ درصد)
در رتبه‌های بعدی به‌ترتیب کشورهای روسیه، بریتانیا، آلمان، آمریکا، اسپانیا، ایتالیا، لهستان و ترکیه (۲.۱ درصد) قرار دارند.
پاسخ + 0 0 --
ناشناس 1402/12/14 - 12:50
به گزارش گروه اجتماعی
خبرگزاری دانشجو

نظر شما

صدای معلم، صدای شما

با ارائه نظرات، فرهنگ گفت‌وگو و تفکر نقادی را نهادینه کنیم.

نظرسنجی

میزان استفاده معلمان از تکنولوژی آموزشی مانند ویدئو پروژکتور ؛ تخته هوشمند و .... در مدرسه شما چقدر است ؟

دیدگــاه

تبلیغات در صدای معلم

درخواست همیاری صدای معلم

راهنمای ارسال مطلب برای صدای معلم

کالای ورزشی معلم

تلگرام صدای معلم

صدای معلم پایگاه خبری تحلیلی معلمان ایران

تلگرام صدای معلم

Sport

تبلیغات در صدای معلم

تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش بوده و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلا مانع است.
طراحی و تولید: رامندسرور