اقوام روزگار به اخلاق زندهاند
قومی که گشت فاقد اخلاق، مردنی است
( ملک الشعراء بهار )
بیش از سه هفته از مرگ دلخراش و سوزناک پسرش می گذرد .
در این مدت جایی نبوده که نروند ، به کسی نبوده که رو نیندارند ... همه جا را در نوردیده فقط برای آن که آن راننده سرمست و متخلف را که حق حیات و زندگی را از آن دو جوان به « ناحق » سلب کرد ؛ پیدا کنند .
روز حادثه :
ششم دی
بزرگراه فتح غرب به شرق
بعد از پل كن نرسيده پاستوريزه – روبه روی پاساژ استيل
ساعت
١٩:٢٠تا ١٩:٤٥
مهدی محمودی اوغانی
امیر حسین امن زاده اوغانی
خودروی متواری
پژو ۲۰۶
به گفته دو تا شاهد پلاکش نامشخص بوده است .
شماره پرونده :
٠١٠٢٠٧٦
برونده در كلانتري ١١٩ مهرآباد
شعبه ٥ دادياري ناحيه ٣٦
پدر امیر حسین می گوید که پسرش جزء نخبگان بوده و همیشه شاد و سر زنده بود .
کلی از آرزوهایش می گفت و این که می خواهد در آینده متخصصی شود که به جامعه اش خدمت کند .
اما ناگهان این آرزوها بر باد رفت و اکنون مهدی و امیرحسین در گوشه ای از این دنیای نامرد و بی اخلاق برای ابد آرمیده اند و خانواده در داغ فرزندانی که دیگر باز نخواهند گشت و البته این موارد آخرین هم نخواهند بود چرا که در ایران چیزی به نام « قانون » و » احترام به حقوق شهروندی » معنا و مفهومی ندارد و نهادی هم پاسدار و نگهبانش نیست .
راننده قاتل فرار کرده است .
این روزها از این خبرها و وقایع زیاد می بینیم و می شنویم .
بارها خود من دیده ام که راننده ای به دیگری می زند و می گریزد .
به کجا ؟
آیا از وجدان خفته و خوی مادون حیوانی خویش فرار می کند ؟
اسماعیل در پاسخ به پرسش من که جویای آخرین وضعیت پرونده است چنین می گوید : کجای دنیا یک فرد متخلف و متجاوز به حقوق دیگران را می بخشند بدون آن که تغییری در رفتار آن فرد مشکل دار حاصل شده باشد ؟
« دوربین ها نتوانسته اند راننده قاتل را شناسایی کنند .
هيچ پيشرفتي حاصل نشد .
داديار گفت که امكان شناسايي ندارد . »
به همین راحتی !
این همه دوربین که با هزینه ی مردم در خیابان ها و جاده ها کاشته اند به چه دردی می خورند ؟
آیا اگر همین فاجعه برای فرزند مقامات و مدیران و مسئولان و آقازاده ها و ... رخ می داد در پاسخ به چشمان نگران و ناامید خانواده و پدر می گفتند که امکان شناسایی ندارند ؟
چگونه است که در این کشور افراد به قول خودشان « اغتشاش گر » را سریع و فی الفور شناسایی و به طرفة العینی بازداشت می کنند اما برای این چیزها پاسخ منفی است ؟
آیا پذیرفتنی است ؟
این فقط نشان از یک چیز دارد و آن « نداشتن امنیت » است .
خیلی دردناک و تلخ است که بشنوی و یا ببینی برای یافتن راننده قاتل و اجرای قانون دنبال پیدا کردن دوست و آشنا و پارتی و... باشی تا شاید کاری برایت انجام دهند .
به کجا می رویم ؟
رییس پلیس راهور یکی شهریور 1401 در حاشیه اولین نشست تخصصی روسای پلیس راه راهور فراجا و مدیران کل راهداری سراسر کشور، با حضور در جمع خبرنگاران چنین می گوید : « در کشور دو میلیون راننده پرخطر رانندگی می کنند و قانون فعلی به هیچ عنوان برای این افراد بازدارنده نیست. راهکار حل این موضوع پرداختن به جریمه مالی، مجازات جایگزین و سیاستهای تشویقی است . »
سوال من این است این افرادی که نام خودشان را « نماینده مردم » گذاشته و از بودجه عمومی استفاده می کنند بدون آن که برون داد و عملکردشان شفاف و مفید به فایده باشد ؛ آیا این چیزها را نمی بینند ؟
آیا وجدان شان به درد نمی آید ؟
آیا فرضا ؛ مشکل مملکت در حال حاضر تدوین قوانین سخت گیرانه ی حجاب برای اجبار شهروندان به رعایت آن است ؟
چگونه است این جریان های سیاسی وقتی خودشان بر سریر قدرت نیستند دائما دم از معیشت و اقتصاد و درد مردم و... می زنند اما همین که صاحب قدرت می شوند یک شبه اولویت ها و نیازها تغییر می کنند ؟ چگونه است که در این کشور افراد به قول خودشان « اغتشاش گر » را سریع و در فی الفور شناسایی و به طرفة العینی بازداشت می کنند اما برای این چیزها پاسخ منفی است ؟
سوال من این است وقتی راننده ای از نظر مراجع ذی صلاح « پر خطر » شناسایی می شود ؛ چرا به او اجازه رانندگی می دهند ؟
چرا او را محروم نمی کنند ؟
آیا این موضوع به لحاظ حقوقی خودش نوعی مشارکت و معاونت در تخلفات نیست ؟
چرا برای صدور گواهی نامه رانندگی در کشوری که بنا بر آمار رسمی مراجع ذی ربط حدود ۶۰ درصد مردم دارای افسردگی، اضطراب، وسواس و یکی از اختلالات روانی هستند ( این جا ) ؛ تست غربال گری روانی انجام نمی شود ؟
چرا مقامات و تصمیم گیرندگان و صاحبان و شریکان قدرت در این مسائل « حساس » نیستند و از کنار آن به راحتی عبور می کنند ؟
چرا مثل کشورهای غربی و توسعه یافته که این مقامات آن ها را هر روزه در تریبون ها لعن و نفرین می کنند و آن ها را مسبب بدبختی ملت ایران معرفی می کنند در حالی که دغدغه آن حاکمان آرامش و آسایش مردمانش هست ؛ برای هر فرد شناسنامه اجتماعی ( Social credit ) صادر نمی کنند تا حساب اجتماعی هر فردی شفاف باشد و به خاطر کسب امتیازات منفی و یا پر خطر از مزایا و حقوق اجتماعی محروم شوند ؟
چگونه است که دادگاه های جمهوری اسلامی ایران فرد و یا افرادی را فقط به خاطر کنش گری و مطالبه گری و نوشتن از حقوق شهروندی و اساسی شان محروم می کنند اما کسی را به خاطر رانندگی پر خطر و بازی کردن با جان دیگر انسان ها محروم نمی کنند ؟
بخشودگی گاه و بیگاه جرائم معوقه تخلفات رانندگی به مناسبت جشن ها و مناسبت های ملی و دینی از طرف پلیسی که مدعی است کیفیت خودروها در تصادفات و تلفات نقش تعیین کننده دارد چه توجیه منطقی و عقلانی دارد ؟
کجای دنیا یک فرد متخلف و متجاوز به حقوق دیگران را می بخشند بدون آن که تغییری در رفتار آن فرد مشکل دار حاصل شده باشد ؟
از همه ی این ها که بگذریم ؛ بیان واقعیتی از سوی دوست خوبم آقای امن زاده مرا دچار شوکی بی حصار کرد هر چند نظایر آن را بارها در شبکه های اجتماعی دیده ام . چگونه است که دادگاه های جمهوری اسلامی ایران فرد و یا افرادی را فقط به خاطر کنش گری و مطالبه گری و نوشتن از حقوق شهروندی و اساسی شان محروم می کنند اما کسی را به خاطر رانندگی پر خطر و بازی کردن با جان دیگر انسان ها محروم نمی کنند ؟
زمانی که این دو جوان غرق در خون شاید آخرین لحظات عمر خود را می گذراندند ؛ عده ای دیگر مشغول دزدیدن اموال این دو جوان از درون اتومبیلی بود که در آن گرفتار شده بودند .
آقای امن زاده به نقل از پلیس کلانتری نقل می کرد زمانی که ما رسیدیم برخی در حال باز کردن بلندگوهای ماشین بودند .
چه خوش گفت شاعر آگاه و درد آشنای این دیار :
چشم بهی مدار از این بدسگال قوم
کاینجا شرافت همه کس دست خوردنی است
تاج غرور و فخر ز سرها فتادنی
نقش وفا و مهر ز دلها ستردنی است
جز نقش نابکار «زر» آن هم ز دست غیر
دیگر نقوششان همه از یاد بردنی است
اقوام روزگار به اخلاق زندهاند
قومی که گشت فاقد اخلاق، مردنی است
نظرات بینندگان
یا شناسایی شده است و به همین
دلیل، مجهول می نامند؟
یعنی دخالت سیاست حتی در تصادف منجر به فوت دو جوان
بی گناه!
قابل توجه اصولگراهای حاکم بر قوا
نیاز معلمان سازمان نظام معلمی برای رصد و پایش عملکرد معلمان و ارتباط دادن آن با رتبه بندی عادلانه و منصفانه است
قوانین عامه نیاز به تنقیه و اصلاح دارند
درود و سپاس .
تاکید کرده ام در این کشور مشکل فقدان قانون نیست .
مشکل اصلی فقدان روحیه احترام به قانون و قراردادهای اجتماعی است .
قانون گذاری که خودش قانون تصویب می کند خودش به آن پای بند نیست !
یک جور فضای یاس و مردگی همه جا را فرا گرفته و خیلی ها فکر می کنند بدون تلاش و فکر و برنامه ریزی ، اتفاقات خوبی رخ خواهد داد !
پایدار باشید .
در جامعه ای که صدای حق به هیچ جا نمیرسه
درود
گفتنی ها زیاد است و باید گفت .
تنها « مرده » است که امیدی به او نیست .
البته برخی مردگان حتا در فقدان شان هم آثارو کارهایشان تاثیرگذار و راهگشاست .
قطعا اگر این صداها به هم برسند و استمرار داشته باشند ممکن است تغییری رخ دهد .
پایدار باشید .
درود
البته آقای رئیسی معنقد است که « قطار پیشرفت » همچنان در حال حرکت بوده و سعی دیگران فقط متوقف کردن آن است .
اگر این مقامات « صداقت » دارند ؛ نشست رسانه ای آزاد بگذارند تا مشخص شود چه کاره هستند !
پایدار باشید .
به خانوادههای داغ دار این این حادثه تلخ تسلیت می گویم به ویژه همکار خوبمان جناب امن زاده
برای بازماندگان برباری و تندرستی آرزومندم
درود بر شما
سپاس از محبت شما .
امیدوارم که مسئولان احساس مسئولیت کنند و مردم هم برای تغییر رفتارهای خود دائما دنبال مقصر نگردند .
پایدار باشید .
ناجوانمردانه کشتن و فرار کردن نتیجه عدم تربیت درست است. عدم شناسایی قاتل غیر قابل توجیه
به کجا رسیده این مردم به جای کمک اموال قربانی را می دزدند وای برما