احمدرضا احمدی یکی از برجستهترین شاعران صاحب سبک معاصر به شمار میآید که علاوه بر سرودن شعر به اموری چون نویسندگی، گویندگی و نقد هنری نیز اهتمام دارد. وی بنیانگذار سبک موج نو در دهه ۱۳۴۰ خورشیدی در شعر معاصر ایران است که در نیمهٔ دوم این دهه، موج نو تبدیل به یک حرکت مدرنیستی در فرهنگ ایرانی شد.
احمدرضا احمدی ۳۰ اردیبشهت ۱۳۱۹ خورشیدی در کرمان متولد شد. پدرش کارمند وزارت دارایی بود و ۵ فرزند داشت که احمدرضا کوچکترین آنها بود. جد پدریاش ثقه الاسلام کرمانی و جد مادریاش آقا شیخ محمود کرمانی است. سال اول دبستان را در مدرسه کاویانی کرمان گذراند و در ۱۳۲۶ خورشیدی با خانواده به تهران کوچ کرد. در دبستان ادب و صفوی تهران دوران ابتدایی را به پایان رساند و دوره دبیرستان را در دارالفنون تهران تحصیل کرد. روزهای پرهیاهوی تهران و سربرآوردن شعر نو از دل قالبهای کلاسیک، همزمان با تهران آمدن احمدی شد. روزگاری که خاطرههایش برای او زنده است:
«روزهای خیلی وحشتناکی بود، سرما، غربت، غریبی. ۱۳۲۷ همان سالی که شاه تیر خورد، مدرسهای که من در تهران میرفتم، پشت مسجد سپهسالار به اسم ادب بود. در آن زمان، هر روز در جلوی مجلس تظاهرات و بزن و بکوب بود. جلوی چشم ما ملت را میگرفتند و میبردند. تنها زیباییاش این بود که کنار مدرسه ما کلاس سنتور ابراهیم سلمکی بود. ظهرها که از مدرسه مرخص میشدیم، میایستادیم و از صدای ساز لذت میبردیم.»
احمدی در ۱۳۴۳ خورشیدی به همراه نادر ابراهیمی، اسماعیل نوریعلا، مهرداد صمدی، محمدعلی سپانلو، بهرام بیضایی، اکبر رادی و… گروه طرفه را با هدف دفاع از هنر موج نو تاسیس کرد. انتشار ۲ شماره از مجله طرفه و تعدادی کتاب در حوزه شعر و داستان از فعالیتهای این گروه است.
وی در ۱۳۴۵ خورشیدی دورهٔ خدمت سربازی را بهعنوان سپاهی دانش در روستای ماهونک کرمان آموزگاری کرد.
احمدرضا احمدی در مهر ۱۳۴۹ خورشیدی در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان مشغول به کار شد. تا ۱۳۵۸ خورشیدی به عنوان مدیر تولید موسیقی برای صفحه و نوار به ایفای نقش پرداخت و از ۱۳۵۸ خورشیدی تا زمان بازنشستگی یعنی ۱۳۷۳ خورشیدی در بخش انتشارات کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان به ویراستاری مشغول شد.
حاصل یک عمر کوشش بیوقفهاش آثار متعدد منظوم و منثور است که بسیاری از آنها به زبانهای زندهٔ دنیا ترجمه شد. برخی از آثار تولیدی کانون در دوران مدیریت او به این شرح است:
مجموعه صدای شاعر که معرفی شعر معاصر و شعر کلاسیک فارسی بود، مجموعه زندگی و آثار موسیقیدانان ایران و جهان، مجموعه آوازهای فولکلور ایران، مجموعه کل ردیف موسیقی ایران، مجموعه بازسازی تصنیفهای کلاسیک موسیقی ایران، مجموعه قصه برای کودکان. به طور کلی از احمد رضا احمدی بیش از ۱۸ مجموعه شعر، ۱۵ کتاب برای کودکان، دکلمه اشعار خودش در کاست یادگاری و اشعار حافظ، نیما، سهراب سپهری و شاعران معاصر منتشر شده است.
دوستی احمدی با اهالی موسیقی و سینما نیز از دوران دبیرستان آغاز و ادامهدار شد و نتیجه این دوستی آن شد که در کارنامهٔ وی نمونههای متعدد از دکلمه، صداپیشگی، حضور در نمایش و فیلمهای مستند، سینمایی و پویانمایی دیده میشد.
کسب جوایز متعدد داخلی و خارجی و نیز نامزدی او برای جایزهٔ هانس کریستین اندرسن نمای دیگری از ظهور و پویایی احمدی است که نامش را برای هفت دهه در خاطر چندین نسل تثبیت کرد. همچنین در ۱۳۸۵ خورشیدی او بهعنوان شاعر برگزیده، پنجمین دوره اهدای جایزه شعر بیژن جلالی انتخاب شد.
سبک ادبی احمدرضا احمدی
احمدرضا احمدی بنیانگذار سبک موج نو در دهه ۱۳۴۰ خورشیدی در شعر معاصر ایران است که در نیمه دوم این دهه، تبدیل به یک حرکت مدرنیستی در فرهنگ ایرانی شد و در داستان، نمایشنامه، تئاتر، سینما و نقاشی تأثیر گذاشت. آشنایی عمیق احمدرضا با شعر و ادبیات کهن ایران و شعر نیمایی باعث شد، او رویکردی تازه را در شعر معاصر آغاز و پیریزی کند. وی از ۲۰ سالگی بهطور جدی به سرودن شعر پرداخت و نخستین مجموعهٔ شعریاش را به نام «طرح» در ۱۳۴۱ خورشیدی منتشر کرد.
احمدی درباره آثارش چنین گفته است: کلام من هرچه بود طلا بود، مس بود، متعلق به خودم بود. در هر کتاب راه ناهمواری را طی کردم. در هر کتاب چون کتاب نخستینم با هراس آغاز کردم. راهی که در ظلمات بود. من از کسی تقلید نکردم. به گمانم حتی از خودم هم تقلید نکردم. نقادان و خصمان شعر من در این حسرت ماندند که من در جادهای قدم گذاردم که قبل از من دیگران آن را طی کرده باشند. نقادان و خصمان من نمیدانند، شعری که خمیر مایهاش رنج و مصیبت آدمی است، تقلید نمی پذیرد. حتی اگر در زمهریر تنهایی شاعر جان ببازد.
احمدی اذعان میدارد که فارغ از تمامی آرا و نظرات و ژستهای روشنفکری، گاهی پیش آمده که حس سرودن شعر را هم نداشته است؛ اما با شنیدن موسیقی، قریحه سرایش شعر او بهجوش آمده است.
یزدان سلحشور ادیب و داستان نویس درباره سبک ادبی احمدرضا احمدی نوشته است: شاید اگر بخواهم منصف باشم، بشود احمدرضا احمدی را دارای همان عملکردی در شعر پارسی دانست که فرانسوا تروفو پیش از او در سینمای موج نو فرانسه، به آن اندیشیده بود: نشان دادن هر آنچه غیرقابل فهم اما با احساسی عمیق؛ البته تروفو، در دهههای پایانی فیلمسازی خود، دستاورد خود را به شکلی حداکثری، با ادبیات درآمیخت و انسجام روایی را هم به آن افزود، راهی که احمدرضا احمدی باوجود اندرزهای فروغ فرخزاد بر خود هموار نکرد با این همه، در پیش گرفتن راه تروفو [راهی که در سالهای آغازین نقدنویسی و همچنین فیلمسازی او، بسیار تأثیرگذار به نظر میرسید] این امکان را به احمدی داد که برابر مخاطبان عام، موفقتر از شاعرانی جلوه کند که در موج نو، هم استحکام شعریشان بیش از او بود و هم دانش و تسلط شان بر ادبیات غرب؛ به گمانم در این قیاس، بیژن الهی مثال خوبی است؛ شاعری که حتی مورد بیمهری منتقد بزرگی چون حقوقی قرار گرفت و احمدرضا احمدی، جایش را در «شعر نو از آغاز تا امروز» پُر کرد.
به عبارتی دیگر اگر بنا باشد که شاعران جوان از موفقیت یک شاعر مشهور، درسی نادرست بگیرند که بدون احاطه داشتن بر دانش ادبی شعر هزارساله و ادبیات مدرن جهان هم میشود، محبوب و موفق بود، آن شاعر احمدرضا احمدی است! حتی اگر به نامههای فروغ هم تکیه نکنیم و ضعف تألیف مشهود شعرهای احمدی را در دفترهای نخستیناش نادیده بگیریم، احاطه نداشتن او بر وزن، حتی در خواندن شعر موزون نیمایی باوجود صدای منحصر به فرد و حسبرانگیز او در آلبومهایش مشهود است. پس این تغییر و تحول ناگهانی تاریخی برای چیست؟ استعداد احمدی چنان درخشان بود و هست که اگر به توصیههای فروغ عمل میکرد به تأثیرگذارترین شاعر ایران، پس از سبک هندی بدل میشد؛ اما چنین نشد! بنابراین می بایست او را با همین موفقیت خیرهکنندهاش در جذب مخاطبان عام و بهعنوان شاعری آوانگارد بپذیریم و بیهوده به جعل تاریخ نپردازیم.
مسعود کیمیایی (کارگردان و نویسنده) در مورد وی می گوید : احمدی از همان ابتدای راه یک «آرتیست» و «دیوانه» بود. پریشانی دوست داشتنی و غیر قابل مهاری داشت و نگاهی به شاعران اطراف خودش نداشت هرچند آنها را میخواند؛ اما جای دیگری اسبش را میتاخت. احمدی اصلاً با واژه کار دیگری داشت، او شاعر سیاسی هست؛ اما شاعر ایدئولوژیکی نیست. او فاعل فردی را به فاعل فوق فردی و اجتماعی تبدیل کرد.
صدای معلم، صدای شما
با ارائه نظرات، فرهنگ گفتوگو و تفکر نقادی را نهادینه کنیم.