به نام خدا
حوِل حالنا الی احسن الحال . آمین یا رب العالمین.
صبح دم، مرغ سحربا گل نو خاسته گفت / ناز کم کن که در این باغ بسی چون تو شکفت .
گل بخندید که از راست نرنجیم ولی / هیچ عاشق سخن سخت به معشوق نگفت.
درد دل و ناله های بازنشستگان و سایر اقشار دردمند !
در آستانه حلول سال نو و نوروزی دیگر، اراده ای و متولی ای برای گره گشایی مشکلات اقتصادی کارکنان دولت، بازنشستگان و کارگران زحمت کش دیده نمی شود! انگار نه انگار که مردم مشکلی دارند!
حداقلِ حقوق بایستی با سبد هزینه خانوارها سازگاری داشته باشد.
براساس گزارشاتی که هر از گاهی به نام مرکز آمار ایران در جرائد به چشم می خورد، هیچ رابطه ای بین درآمدها و هزینه های آحاد جامعه دیده نمی شود. شرم دارم سایر اقشار نیازمند جامعه را عنوان کنم، چه بسیارند جوانانی که تحصیلات عالی را گذرانده و بیکارند، به نظر می رسد ضرورت تکدی گری باید شایع گردد! و یا پناه بر خدا دزدی و سایر روش های غیر معمول باید در انتظار جامعه باشد.
از آمار معتادین یا بزه کاران اطلاعی ندارم ولی چه بسا بسیاری از گروه بیکاران سر از زندان ها به در آورده باشند و یا اگر زمان زندان آنها سپری شده، باز به علت بزه کاری مجدد! به زندان باز گشته باشند! کسی نمی خواهد به خاطر خدا هم که شده، به حرف دل این مردم که زیر بارِ فشار های اقتصادی له و لورده شده اند گوش فرا دهد؟
ترسم از روزی است که طاقتِ دردمندان طاق شود . انتظار از آقای ریس جمهور و دولت تدبیر و امید با آن کادر امید بخشش این بود که به موازات گام های بلندی که برداشته اند، عرق فشار اقتصادی را از جبین این مردم بزدایند و به آنها فرصت نفس کشیدن بدهند که نفس ها در سینه ها مانده و فرصت بازگشت را نیافته اند. صرف نظر از گزارشات تبعیض آمیز که گاه دل ها را به درد می آورد، در آخرین آنها دیدم کسانی که در سال ماضی امکان یک سفر کوتاه هم نیافته اند نزدیک پنجاه درصد افراد جامعه بوده است.
ضروروت ندارد سوگند یاد کنم، کسانی را می شناسم که بیش از بیست سال است که جز چند خیابان حول و حوش محل سکونت شان، تغییرات خیابان های اصلی محله شان را هم ندیده اند و کماکان با سیلی روی خود شان را سرخ کرده اند و چشمِِِ انتظارشان معطوف حداقل هایی است که گاه و بیگاه فراهم می شود و به آنهم دل خوشند! و همین ها بیشترین شاکرین نعمت های الهی اند و دل شان معطوف برکات، مواهب و نعمات حضرتِ حق است و هرگز دلِ نیازشان را بر روی کسی باز نمی کنند. این همه گزارش از دست درازی هایی که به بیت المال می شود در کجای تاریخ و کدام جامعه دیده می شود؟ همه گزارشِ خلاف که همه روزه در صفحات جراید به چشم می خورد میتواند درست باشد؟ کلّه آدم سوت می کشد . گاهی ارقام اختلاس به قدری نجومی است که تعداد صفرهایش فقط برای ریاضی دانان معلوم است .
راستی نظارتی بر دخل ها و خرج های کلی جامعه وجود ندارد ؟
من به عنوان فردی که سال های طولانی به خدمت در جامعه مشغول بوده ام و در نهایت، امانت داری را نصب العین خود نموده ام نه در گذشته فرصت اندوختنی داشتم، نه امروز حقوقم پاسخ گوی ده روز زندگی ام است. در آخرِ هر ماه به قطره چکانی می افتم !
این عاقبت دانشگاه دیده ایست که بیش از نیم قرن به حقوق دولت دل خوش بوده. گاهی فکر می کنم حتما کسانی که امروز و در زمان بازنشستگی احساس فشار نمی کنند لابد در دوران خدمت، آینده نگری و تدبیر شاید هم خلاف هایی داشته و توانسته اند اندوخته در خوری برای امروز پس انداز کنند و گرنه اگر تحصیلاتِ عالی ملاک بود که بیش از پنجاه سال قبل از دانشگاه دریافت کردیم.
اگر خدمت صادقانه و عالمانه بود که به تایید بندگان مخلص خدا از پاکی برخوردار بودیم . اگر لیاقت و کارایی بود به حمد الله داشتیم.
پس چرا امروز این چنین گرفتار شدیم که راه پس و پیش نداریم؟ آیا این مشکلات جامعه از دیدِ متولیان مخفی است؟ چرا به موقع در نظر گرفته نمی شوند! آیا چشم مردم بایستی در انتظار امداد های غیبی باشد ؟ شرم آور است اگر بگویم انسان هایی آبرومند، با شرف و زحمت کش را می شناسم که سال هاست توان حتی خرید یک جفت کفش معمولی را ندارند و با یک دست لباس به سر می برند!
آنها در گذشته چنین فلاکت بار نزیسته اند، درس خوانده اند، زحمت کشیده اند، خدمت صادقانه کرده اند ولی فکر نمی کردند عاقبتِ کارشان این باشد!
آیا انعکاسِ این قبیل نیاز های جامعه را در وسائل ارتباط جمعی ، روزنامه ها و سایت ها نمی بینند؟ مگر می شود در برابر نانِ مورد درخواست مردم گفت نداریم! خوب مردم چه بکنند؟ دزدی که ناپاکی است، عاقبت چه می شود و تا کی این نابه سامانی ها می خواهند ادامه یابند؟ عواقب این فشارها چه خواهد بود!
بیشترِ جوانانی که جرات ازدواج می یابند زیر بار حداقل های زندگی ، اجاره و غیره مانده اند. از فرزند آوری رو گردانند، نه تامینی برای هزینه پوشاک و شیر بچه دارند، نه توان تامین هزینه های سرسام آور مدرسه ؟ راستی حقوقی که برای روز اولِ کارِ یک فارغ التحصیل دانشگاه در جامعه در نظر گرفته شده چقدر است با آن چکار می توانند بکنند؟ آیا از او انتظار کدام مسئولیت را داریم؟ آیا او فرصت استقلال در زیست را می آید؟ آیا او می تواند به فکر همسر یابی و ازدواج باشد ؟ چرا این آمارها در سطح جامعه تقلیل یافته و دیگر از شوق و ذوق این افکار خبری نمی بینم؟ چرا آمار طلاق ها زیاد شده ؟ چرا دختران و پسران شایسته جامعه به ازدواج رو نمی آورند ؟ چرا فقدان فرزند و یا تک فرزندی در جامعه زیاد دیده می شود ؟ آیا علت همه این نقصان ها عدم برابری درآمدها و هزینه ها نیست؟
"بر احوالِ آن بنده باید گریست، که دخلش بود نوزده و خرج بیست."
این فقرِعمومیِ خاموش، جامعه را به زانو در خواهد آورد .
بر ذمه مسئولان دلسوز فرض است قبل از از پا افتادن جامعه و از دست دادن توشه و توانِ ایستادگی اجازه ندهند این ناله ها به فریاد تبدیل شود که عواقب شوم آن گریبان گیر همه خواهد بود.
والسلام
نظرات بینندگان
-زنان سرپرست خانوار وغیره می شود آیا برای رسیدگی به معیشتمان حتما باید بیماری یا مشکل صعب العلاج داشته باشیم این چه عدالتی است ؟
راستی انقلاب پابرهنگان امام از یادها رفته است و سیستم سرمایه داری غرب که باآن مبارزه می شد رونق گرفته است؟
چرا شکاف طبقاتی تا این حد بوجود آمده است؟همه را که نمی توان به گردن تحریم انداخت.نمی توان خارجی ها را مقصر دید.
چه کسی می خواهدفسادی که الان منتسب به انقلاب کرده هاست را توجیه کند؟
چرا مسئولین به خود اجازه می دهند از جیب مردم کم کنند و به بودجه خود بیفزایند تا بی تدبیری ها و بی کفایتی ها دیده نشود؟
اگر یک روزی نفت بودجه را پرمی کرد چرا دوباره می خواهند با یارانه که جیب مردم است این بودجه را پر کنند؟
چرا نمی توانند آنهایی را که از دادن مالیات فرار می کنند به پای قانون بکشانند؟
و خیلی از چراهای دیگر...
استاد گرامي " يک همدرد " بحثي که جناب آقاي طبيب استاد بزرگوار و گرامي مطرح کرده اند مغايرتي با رسيدگي به زنان سرپرست خانوار و يا رسيدگي به بيماران صعب العلاج ندارد . مسلم است که استاد طبيب همانند همه فرهنگيان فرهيخته از حمايت هاي دولت تدبير و اميد از بيماران و بيمه همگاني و زنان سرپرست خانوار و ديگر اقدامات مفيد و موثر حمايت مي کنند .قطعأ تدبير دولت يازدهم که تورم حدود 40 درصد را نصف نموده و رشد منفي اقتصادي را به صفر نزديک نموده است و بحران رکود تورمي را مديريت نموده است وطي اين دو سال هيج تحريمي به تحريم هاي گذشته اضافه نشده است ، ملت را اميدوار مي کند که اثرات بي تدبيري گذشته بتدريج اصلاح مي گردد . خراب کردن بسيار آسان است ولي ساختن ، ترميم ، تصحيح و...نياز به نقشه راه دارد ، ابتدا زيرسازي لازم است . سپس ساختمان بالا مي آيد . فعلأ زلزله اي 8 ريشتري اقتصاد و زير بناهاي آنرا ويران کرده است . ادامه دارد
پس بايد از اقدامات ارزشمند حمايت از زنان سرپرست خانوار و بيماري صعب العلاج و ... دولت تدبير و اميد قدراني کرد و اميدوارانه به سمت تحقق خواسته هاي ديگر پيش رفت .
با تقديم احترامات شايسته ارادتمند شما شهسوارزاده
که از دستشان دست ها بر خداست ..؟
که از دستشان دست ها بر خداست ..؟
لطفا کتاب سازگاری ایرانی نوشته شادروان بازرگان را (که در همین سایت هم قرار داده شده است)بخوانیم.اینکه چرا ما. که باید ما. میشدیم در طول زمان من. شدیم
با فرمايش استاد گرانقدر جناب آقاي عبدالله کاملأ موافق هستم .
با تقديم احترامات شايسه ارادتمند شما شهسوارزاده
...
استاد گرانقدر جناب آقاي ناشناس ضرورت وجود تشکل هاي مدني و صد ضرورت حضور فرهيختگاني چون حضرتعالي و ديگر همکاران گرامي در تشکل هاي مدني فعال در آموزش و پرورش ، فرهنگيان را به اختر هاي فروزاني تبديل مي کند که هم جامعه را روشني مي بخشد و هم گرما بخش پيکره عظيم آموزش و پرورش مي شود . در غير اينصورت خاموشي گناه ماست !!!
استاد گرانقدر جناب آقاي ناشناس ضرورت وجود تشکل هاي مدني و صد ضرورت حضور فرهيختگاني چون حضرتعالي و ديگر همکاران گرامي در تشکل هاي مدني فعال در آموزش و پرورش ، فرهنگيان را به اختر هاي فروزاني تبديل مي کند که هم جامعه را روشني مي بخشد و هم گرما بخش پيکره عظيم آموزش و پرورش مي شوند . در غير اينصورت خاموشي گناه ماست !!!
با تقديم شايسته ترين احترامات اراتمند شما شهسوارزاده
این است منزلت قشر بازنشسته وشاغل در آموزش وپرورش .
لطفا به شعارها جامه ی عمل بپوشانید وحقوق بازنشستگان را همتراز اعضا هیئت علکمی دانشگاه کنید .(لطفا از مدرک فوق دیپلم به بالا مشمول طرح شود -دوره ضمن خدمت در ارتقا موثر باشد ).
هیچگاه اقدام ریشه ای وموثری برای رفع معضلات معیشتی فرهنگیان (شاغل وبازنشسته ) نشده است ...
این تبدیل به یک رسم دیرین شده است وبه همه جا میرسن وبرای همه جا بودجه دارند الا معلم .
-طرح مسئله با من .قضاوت با شما .
چگونه من بازنشسته با حقوق ماهی 1/450/000تومانی کرایه خانه بدهم*قسط بدهم*مخارج یومیه بدهم *مریض داری بکنم *عروس داری بکنم *و کلی خرج دیگه که به این مقال نمی گنجد .
گاهی وقتها از زور خجالت وشرمندگی چون خیلی کارها را نتوانستم برای خانواده ام انجام دهم آرزو می کنم زمین دهن باز کند ومن را با خود ببلعد .تا آسوده شوم.
با این اوصاف
صحیح ترین وبهترین گزینه را انتخاب کنید .
همتراز وهمردیف بنده در شرکت برق از قرار ماهی 3/700/000تومان حقوق بازنشستگی میگیرد .
حالا وضعیت حقوق بازنشستگی من در آموزش وپرورش :
1- در هرماه بالاتر از 5/000/000تومان
2-در هرماه بالاتر از 3/500/00تومان
3-زیز زیر زیر خط فقر
12-4ماه حقوق بازنشسته آموزش وپرورش=3ماه حقوق بازنشسته شرکت برق.
5-گزینه 3و4 صحیح است.
نخندید !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
گریه داره !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
ای که دستت می رسد کاری بکن پیش از آنکه نیاید از تو هیچ کار .
(درخصوص رتبه بندی معلمان برای بازنشستگان برنامه ای نداریم )
واقعا ممنونیم -لطف کردید !
به کجا میرویم ...
1- بازگو کردن مشکلات و کمبودهای جامعه به مسئولین مملکتی نتیجه بخش است 2- احساس می کنم افرادی مثل من قادر به بهبود وضعیت خود نیستند 3 - فکر می کنم افرادی مثل من در تعیین بسیاری از رخدادهای زندگی خود نقشی ندارند.4- افرادی چون من دستمان به جایی بند نیست و حرفمان به گوش مسئولان نمی رسد 5- شهروند عادی هم می تواند بر تصمیمات دولت تأثیر بگذارد 6- در برخورد با تحولات کشور احساس ناتوانی می کنم. 7 - فکر می کنم مقامات و مسئولین کشوری به نظرات افرادی مثل من احتیاجی ندارند. 8- رأی دادن تنها راهی است که افرادی مثل من از طریق آن می توانند نظر خود را درباره چگونگی اداره امور توسط حکومت بیان کنند. 9- آن قدر در زندگی خود گرفتارم که نمی توانم به سیاست فکر کنم.
اگر حالتی خاص موجب شود که هزار نفر،هر کدام یک ریال ضرر کنند امّا یک نفر هزار ریال نفع ببرد، این فرد انرژی فراوانی صرف حفظ این حالت خواهد کرد، امّا هر یک از آن هزار نفر زیان دیده، از خود فقط دفاعی ناچیز خواهند کرد و در نهایت نیز به احتمال زیاد، آنکه با علاقه و پی جویانه برای حفظ منافع هزار ریالی خویش اقدام کرده است، پیروز خواهد شد.