خاطرۀ اولین کلاس دانشگاهی خود را در چهارم بهمن ۱۳۵۵، نه تنها به یاد دارم بلکه با آن زندگی میکنم. ۸ صبح بود و استاد کامپیوتر وارد کلاس شد و بلافاصله سه واژه روی تخته نوشت: داده ها، پردازش و ستانده ها یا ورودی ها، پردازش و خروجی ها.
او گفت: کامپیوتر بر اساس این سه واژه بنیان نهاده شده است. اما استاد کامپیوتر با نکته مهمتری ادامه داد: کل زندگی بر اساس این سه واژه ساخته می شود.
اگر بیمار می شویم (خروجی) به خاطر نوع رژیم غذایی و ساختاری است که در آن زندگی می کنیم (ورودیها). جسم انسان، این ورودی ها را پردازش می کند. اگر کسی شنا کردن میداند ممکن است به خاطر این باشد که پدر و مادر در شش سالگی، او را در کلاس شنا ثبت نام کردند.
کلاس شنا، این مهارت را به او آموخت.
اگر هوای تهران آلوده است به خاطر سیاست های غلط شهری و اقتصادی طی نیم قرن گذشته است. جغرافیای تهران و اطراف، محل اجرای این سیاست ها و تصمیم گیریهای غلط بوده است. اگر کسی مؤدب نیست در مجموع به خاطر این است که خانواده، مدرسه و فرهنگ عمومی، از این نوع تربیت شخصی غفلت کرده اند.
در فقدان تربیت، روح و روان و فکر فرد، بی ادبی را طبیعی قلمداد می کند. اگر کسی حداقل انتظارات از دیگران را دارد عمدتاً به خاطر تربیتی است که در خانواده شده، اعتماد به نفس پیدا کرده و توانایی به دست آورده که متکی به آنهاست. قدرت فکر و تجزیه و تحلیل و زحمت کشیدن مداوم فرد، این خصلت بسیار مثبت را فراهم آورده است.
انتقادات زیاد است چون ما انتظارات غیر واقعی داریم. هیچ خروجی بدون دلیل نیست. در پایتخت دانمارک، ۵۰ درصد مردم با دوچرخه تردد می کنند. ۴۰۰ کیلومتر خطوط دوچرخه سواری ساخته شده است و ۶۳ درصد نمایندگان مجلس با دوچرخه به پارلمان میروند.
تعداد دوچرخه در پایتخت ( 560000) از جمعیت شهر (520000) بیشتر است. ۲۵ درصد از مردم با دوچرخه باری، فرزندان خود را به مدرسه برده و یا خرید هفتگی خود را انجام میدهند. مردم پایتخت دانمارک در سال ۲/۱ میلیون کیلومتر سفر دوچرخه ای میکنند. استفاده به مراتب کمتر از انرژیهای فسیلی، محیط زیست سالم، کم نیازی به اتوموبیل و شهرهای خلوتتر و زیباتر، نتایج این عملکرد هستند. اقدام و تداوم جدیت عامه مردم و مسئولین دانمارکی برای تصمیمی که چهل سال پیش گرفتند، این خروجیها را به ارمغان آورده است.
به نظر میرسد بسیاری از ما، خروجیهای بدون زحمت و مجانی میخواهیم. آیا میتوان بدون ورودی، انتظار خروجی داشت؟ رقابت نمیکنیم ولی کارآمدی میخواهیم. هر آنچه میخواهیم به دیگر کشورها میگوییم و انتظار داریم آنها به ما احترام بگذارند و هیچ نگویند. در خفا پشت سر افراد هر کار منفی انجام میدهیم و بعد به همان افراد تبریک عید نوروز میفرستیم و میگوییم ارادتمند شما هستیم.
به همسایه توهین میکنیم و بعد میگوییم چرا مدتی است ما را محل نمیگذارد! از اتوموبیل تا میتوانیم زباله پرتاب میکنیم بعد میگوییم چرا شهر ما تمیز نیست. دوستان خود را به کار میگماریم بعدی میگوییم تصمیمگیریها در کشور، تخصصی نیست.
بعد از شامی که ساعت ۱۰ یا ۱۱ شب میخوریم کلی میوه و شیرینی میخوریم، بعد بیمار میشویم در CCU میگوییم قسمت ما این بوده است. با گفتن حرفهای نسنجیده، انجام کارهای بدون فکر قبلی و نسبت دادنهای غلط به افراد، آنها را ناراحت میکنیم و دوستیها را نابود میکنیم بعدی میگوییم دست خارجی در کار است.
ورودیهای ما خیلی ایراد دارد. فکر، مشورت، سؤال، آیندهنگری، هماهنگی، همکاری، حمایت و خویشتنداری در ورودیهای ما ضعیف است. در شلیک کردن به خود هنرمندیم.
هزاران مجوز برای چاه عمیق در اطراف دریاچه ارومیه طی چندین دهه صادر کردیم تا دریاچه در کنار عوامل دیگر خشک شد. چه تصمیم گیرندگان و چه جامعه مدنی متوجه پیآمدهای دراز مدت نشدند.
بنابراین، اگر از منظر ورودی-پردازش-خروجی به مسایل کشور نگاه کنیم، وضع بسیار طبیعی داریم و خروجیهای ما حالت عادی دارند مانند فردی که ۳۵ سال سیگار بکشد طبعاً باید در انتظار انواع بیماریها به عنوان خروجی در جسم خود باشد.
کاری را بدون فکر پیش بردن، حتماً پیآمد دارد. وقتی وزارت خارجه کشور، زبان حقوقی رایج جهانی و زبان مؤدب سنتی ایرانی را کنار میگذارد و کشور دیگری را فاسد خطاب میکند باید در انتظار تعدد کنفرانسها و اقدامات ضد ایرانی همان کشور در نیویورک بنشیند.
ممکن است در پاسخ این نکته گفته شود آنها شروع کردند. پاسخ مجدد این است: در هر نوع نزاعی باید زبان حقوقی داشت؛ خشم را فروبست و ورودیهای منطقی، عقلی و مؤدبانه به کار گرفت. نزاع و تقابل جزء مهمی از زندگی بشری است.
اگر مجموع نویسندگان و علاقه مندان به کشور و آیندۀ آن بخواهند کارهای مثبت ماندنی انجام دهند چه بسا باید بر ورودیها تأکید کنند و آنها را منطقیتر نمایند تا در پردازش منطقی، خروجیها به نفع جامعه و کشور باشد.
هر عملی، عکسالعملی دارد. هرکنشی، واکنشی دارد. روابط میان افراد، همسایهها، شهروندان، دولت و ملت، روابط میان سازمانها و درنهایت کشورها، تابع این قاعده هستند. انسان هر بدی به دیگری کرد، باید به طور بالقوه و شاید بالفعل در انتظار واکنش باشد و هر خوبی کرد شاید هم خوبی ببیند.
در این جهان مجازی، حواس اکثریت جمع است. اگر انتقاد میکنیم به ورودیها هم توجه کنیم. مجانی در انتظار خروجیها نمیتوان نشست. بسیار مفید و سازنده خواهد بود اگر ایرانیان روان پزشک مطالعه کنند چرا بسیاری از ما تصور میکنیم دیگران چه در داخل و چه در سطح جهانی نباید به کارهایی که ما انجام میدهیم واکنش نشان دهند.
به عنوان یک فرضیه اولیه، ظاهراً خود را خیلی حق به جانب قلمداد میکنیم. بحث ورودی-خروجی به تاریخ ۱۷۰ سالۀ اخیر ما نیز مربوط میشود زیرا یکی پس از دیگری، نهضتهای اجتماعی و اصلاحی شکل گرفته تا جامعه به طرف آزادی، عدالت، استقلال، توسعه، رفاه، پیشرفت، اخلاقمداری، احترام بین المللی و در یک کلام به طرف سعادت پیش برود اما کمتر بر کیفیت و کمیت ورودیها توجه کردهایم و یک منحنی سینوسی را تجربه کردهایم.
اگر تمدن حداقل تکنیکی جهان معاصر چند ستون داشته باشد، یکی از آنها، خودانتقادی و اصلاح از داخل است. بدون خودانتقادی و تغییر ورودیها، خروجیها متحول نمیشوند. ورودیها نیز از خود شروع میشوند. هر فرد و جامعهای، مسؤول ورودیهای خودش است چه ورودیهای مثبت و چه منفی. هر فردی و کشوری باید وضع خود را به تناسب عقلانیت، تصمیمگیریهای منطقی درازمدت، خلوص، احترام، پرکاری، دقت، مشورت، همکاری بسنجد.
خاطرم هست در ۱۷ خرداد ۱۳۸۵ به صورت تصادفی با استاد محترم دانشگاه تهران، آقای دکتر جمشید ممتاز همسفر بودم. هنگام صرف چای به من گفت:
معیاری در ارزیابی افراد دارم: گله و شکایت نمیکنند، انتظاری هم از دیگران ندارند و متمرکز بر فعالیتهای خود هستند.
دکتر ممتاز یکی از بهترین ورودیهای فکری در زندگی را به من هدیه داد. مولانا می فرماید:
از مکافات عمل غافل مشو
گندم از گندم بروید جو ز جو
نظرات بینندگان
مردم نجیب ما سختترین روزهای دفاع مقدس را با نجابت تحمل کردند چون ان زمان مدیران نجومی نداشتند،دولتمردان دروغگو و فریب کار نبودند ،اقا زادهها پورشه سوار نبودند ،من خودم شاهد بودم فرمانده لشکر با بچه ها ی بسیجی امکانات یکسانی داشتند،دکتر بهشتی دندان جلو دهانش شکسته بود و با همان وضع در مجامع ظاهر میشد لباس شهید رجایی و مقامات دولتی مثل بقیه مردم بود،خلاصه مردم از فرق درد میکشند و همه خوبیها دستخوش همین فرق شده است.
حقوق ناچیز معلمان رو نگفتید
امروز متوجه شدم کارمند موقت دارایی با ده سال سابقه ۴ و نیم میلیون میگیره دوبرابر من با بیست سال و رسمی
بگوئیم که :
یک راننده تاکسی که از ۵ صبح تا ۱۲ شب باید در این خیابانها
بدود تا هزینه ۳ بچه دانشجویش را درآورد، سر چهارراه از او
میپرسند که نظر شما درباره برنامه هستهای و مذاکرات ژنو
چیست؟ او چه دانشی دارد که یک واکنش منطقی به این سوال
بدهد؟فقط من که تو آمریکا کالج رفتم باید نظر بدهم!؟
(عکس العمل:تجمع اعتراضی رانندگان تاکسی...! )
یا اگر در اجلاس داووس کراوات بزنم و با صهیونیست ها دیزی
دو نفره بزنم تو رگ! عکس العمل آن رواج خوش تیپی در جامعه
خواهد بود!
یا اگر تئوریسین اقتدار گرایی باشم و ادای اصلاح طلبی در بیاورم
معنی آن زدن نقد منصفانه با چوب "نق زدن" است!
دوست عزیز
اتفاقا بر خلاف نظر شما ، این مقاله به نوعی تایید آخرین مطلب من با عنوان " روز جهانی معلم و اصل کوزه " است !
دکتر سریع القلم :
" ....اگر تمدن حداقل تکنیکی جهان معاصر چند ستون داشته باشد، یکی از آنها، خودانتقادی و اصلاح از داخل است. بدون خودانتقادی و تغییر ورودیها، خروجیها متحول نمیشوند. ورودیها نیز از خود شروع میشوند. هر فرد و جامعهای، مسؤول ورودیهای خودش است چه ورودیهای مثبت و چه منفی. هر فردی و کشوری باید وضع خود را به تناسب عقلانیت، تصمیمگیریهای منطقی درازمدت، خلوص، احترام، پرکاری، دقت، مشورت، همکاری بسنجد....
دکتر ممتاز یکی از بهترین ورودیهای فکری در زندگی را به من هدیه داد. مولانا می فرماید:
از مکافات عمل غافل مشو
گندم از گندم بروید جو ز جو "
پورسلیمان :
" .... در واقع می توان گفت با وجود فرهنگ " نق زدن " در سازمان آموزش و پرورش نسبت به فرآیند متمرکز و دستوری ، آن ها هیچ گاه خلاقیت و یا حرکتی از خود در موضوع " تحول " نشان نمی دهند ....
به عنوان مثال ؛ بسیاری از معلمان ، فانی را متهم می کنند که توان ، تاثیر و جنگندگی لازم را برای دفاع از حقوق فرهنگیان و معلمان در مجموعه دولت و حاکمیت ندارد و در هیات وزیران از آنان و مطالبات شان سخن نمی گوید و ... اما همین معلمان در محیط مدرسه و در جلسات شورای معلمان و... رفتار متفاوت و یا بهتری نسبت به وزیرشان ندارند !
در یادداشت قبلی به تفصیل در مورد کارکرد شورای معلمان و نماینده معلمان و نیز به ابتذال و روزمرگی مبتلی به آن پرداختم . ( این جا )
زمانی که معلمان در مورد این رفتارها مورد پرسش قرار می گیرند ؛ حرف غالب آن ها معمولا چنین است :
" آقا ! ول کن بابا !
خانه از پای بست ویران است و.... "
بیان این وضعیت به بهترین شکل توسط شیخ بهایی بیان شده است :
آن كس كه بَدم گفت، بدى سيرت اوست
و آنكس كه نکو گفت مرا، خود نيكوست
حال متكلم از كلامش پيداست
از كوزه همان برون تراود كه در اوست "
از یادآوری شما سپاسگزارم .
ضمنا نام این رسانه مدت هاست که تغییر پیدا کرده است .
پایدار باشید .
تصور بنده این است که با توجه به مقالات و یادداشت های جنابعالی
و شهرت جناب سریع القلم به عنوان تئوریسین اقتدار گرایی! طرز
تفکر شما دو جناب، 180 درجه با هم توفیر دارد!
جنابعالی معتقد به نقد منصفانه و جناب سریع القلم معتقد به نقد درونی
(حس گناهکاری درونی و همیشگی ) در نتیجه زوال اعتماد و عزت
نفس و پذیرش مطلق شرایط موجود و حصول اقتدارگرایی می باشد!
جناب محمود خان نخبه گرایی قهار است که بنده، شما و امثال ما
(رانندگان تاکسی ) را فاقد حق اظهار نظر در تمام زمینه ها ی
موجود در جامعه و سیاست(مذاکرات ژنو ) می داند!
به گونه ای رفتار می کنند که حقوق ما را این افراد می دهند
اگر اجازه گردن زدن هم داشتند این کار را هم انجام می دادند
مدیران و معونین اداره ای چون با سفارش نمایندگان مجلس این سمت را گرفته اند به طور سلیقه ای و به صورت بی احترامی و توهین کردن به معلمین انجام وظیفه می کنند
در حالی که این افراد همه از سر کلاس رفتن فراری هستند و عرضه تدریس در کلاس را ندارند
حالا این افراد برای ما خط و مش می کشند و اعصاب معلمین را خورد می کنند
بحث اساسي و مهم استاد سريع القلم سه محور اساسي دارد . ( 1. ورودي هاي کنوني جامعه ايران ضعيف است . 2.تصميم گيران و جامعه مدني هردو مقصرند. 3. راه حل ازخود شروع کردن در سطح فردي و ملي مي باشد! )
وي مي فرمايد :
1. " انتقادات زیاد است چون ما انتظارات غیر واقعی داریم. "
اين استاد فرهيخته خود تلاش مي کند تا طرح سياست هاي غلط شهري و اقتصادي ، خانواده، مدرسه و فرهنگ عمومی ،بي احترامي به همسايه ، پرت کردن زباله از اتومبيل ،گفتن حرف نسنجيده ،نسبت دادن غلط به افراد،نابود کردن دوستي ها ، وقتی وزارت خارجه کشور، زبان حقوقی رایج جهانی و زبان مؤدب سنتی ایرانی را کنار میگذارد و کشور دیگری را فاسد خطاب میکند ، ورودي هاي رايج در جامعه را نمايان سازد !
وي به زيبايي مي فرمايند :
" اگر از منظر ورودی-پردازش-خروجی به مسایل کشور نگاه کنیم، وضع بسیار طبیعی داریم و خروجیهای ما حالت عادی دارند" !
نظر ادامه دارد.
" به عنوان یک فرضیه اولیه، ظاهراً خود را خیلی حق به جانب قلمداد میکنیم. بحث ورودی-خروجی به تاریخ ۱۷۰ سالۀ اخیر ما نیز مربوط میشود زیرا یکی پس از دیگری، نهضتهای اجتماعی و اصلاحی شکل گرفته تا جامعه به طرف آزادی، عدالت، استقلال، توسعه، رفاه، پیشرفت، اخلاقمداری، احترام بین المللی و در یک کلام به طرف سعادت پیش برود اما کمتر بر کیفیت و کمیت ورودیها توجه کردهایم و یک منحنی سینوسی را تجربه کردهایم. "
" ورودیهای ما خیلی ایراد دارد. فکر، مشورت، سؤال، آیندهنگری، هماهنگی، همکاری، حمایت و خویشتنداری در ورودیهای ما ضعیف است "
2. سئوالي که پيش مي آيد اين است :
آيا از نظر دکتر سريع القلم تجربه يک منحني سينوسي در 170 سال اخير ناشي ازتصميم گيران است يا جامعه مدني ؟
پاسخ دکتر سريع القلم ،صريح و روشن است :
چه تصمیم گیرندگان و چه جامعه مدنی متوجه پیآمدهای دراز مدت نشدند.
نظر ادمه دارد.
3. اين استاد کنشگر اجتماعي راه حل را چنين ترسيم مي فرمايند :
" اگر مجموع نویسندگان و علاقه مندان به کشور و آیندۀ آن بخواهند کارهای مثبت ماندنی انجام دهند
چه بسا باید بر ورودیها تأکید کنند و آنها را منطقیتر نمایند
تا در پردازش منطقی، خروجیها به نفع جامعه و کشور باشد. "
اگر تمدن حداقل تکنیکی جهان معاصر چند ستون داشته باشد، یکی از آنها،
خودانتقادی و اصلاح از داخلاست. بدون خودانتقادی و تغییر ورودیها، خروجیها متحول نمیشوند.
ورودیها نیز از خود شروع میشوند.
هر فرد و جامعهای، مسؤول ورودیهای خودش است چه ورودیهای مثبت و چه منفی. هر فردی و کشوری باید وضع خود را به تناسب عقلانیت، تصمیمگیریهای منطقی درازمدت، خلوص، احترام، پرکاری، دقت، مشورت، همکاری بسنجد.
نظر ادامه دارد .
خاطرم هست در ۱۷ خرداد ۱۳۸۵ به صورت تصادفی با استاد محترم دانشگاه تهران، آقای دکتر جمشید ممتاز همسفر بودم. هنگام صرف چای به من گفت:
معیاری در ارزیابی افراد دارم: گله و شکایت نمیکنند، انتظاری هم از دیگران ندارند و متمرکز بر فعالیتهای خود هستند.
دکتر ممتاز یکی از بهترین ورودیهای فکری در زندگی را به من هدیه داد. مولانا می فرماید:
از مکافات عمل غافل مشو
گندم از گندم بروید جو ز جو
نظر ادامه دارد.
حال اين راه حل اصلاح ورودي ها (از خود شروع کردن)
با اشاره به اختلاس گران ،ريزگرد هاي خوزستان ، حقوق ناچيز معلمان ،راننده تاکسي و مذاکرات هسته اي ،بازار مکاره ،شرايط اقتصادي سياسي موجود همراه مي شود ! بگونه اي که وقتي سريع القلم اين نظريات را بخواند مجبور مي شود بگويد :
معیاری در ارزیابی افراد دارم: گله و شکایت نمیکنند، انتظاری هم از دیگران ندارند و متمرکز بر فعالیتهای خود هستند.
دکتر ممتاز یکی از بهترین ورودیهای فکری در زندگی را به من هدیه داد. مولانا می فرماید:
از مکافات عمل غافل مشو
گندم از گندم بروید جو ز جو
با تقديم شايسته ترين احترامات اردتمند شما شهسوارزاده
نظریه "اقتدارگرایی" جناب محمود خان را در اداره مملکت چطور
ارزیابی می فرمایید؟ ... از طرفی وقتی ایشان و همفکرانشان با
ایده های مخالف مواجه می شوند افراد را با چوب "بیسوادی"!
می نوازند! ایضا علاقه خاصی هم به شرکت در کنفرانس های مشکوک
آن هم با به گردن انداختن "افسار تمدن"! (کراوات) دارند!
به نظر جنابعالی آیا "اقتدارگرایی" و "اصلاح طلبی" با هم سنخیتی
دارند؟ یا نه !؟