نرگس ملک زاده :
من قبل از هر چیزی اجازه میخواهم که فرصت بیشتری در اختیارم قرار دهید. چون ما اینجا آمدهایم که صحبت کنیم. متشکرم. نرگس ملکزاده هستم. معلم و با افتخار مطالبهگر!
بیمقدمه میگویم آقای دکتر پزشکیان !
اگر امروز اینجا جمع شدهایم به دلیل ضرورت حضوری است که احساس کردهایم. اما این حضور، جایش در سبد رأی شما هنوز محکم نشده است. ایجاد حکم برای تغییر به راحتی امکانپذیر نخواهد بود و باید برای دعوت از کسانی که قصد همراهی و شریک شدن در نتیجه صندوق را ندارند دلایلی آورد که لزوم پیوستن را در اوج این گسستن ایجاد کنیم.
آقای پزشکیان !
من از شما هنوز نه دل و نه دلالت برای جمع کردن رای مردم دیدهام. آیا اگر آمدهاید تنور انتخابات را گرم کنید که اگر این گونه باشد ما معلمان هیزم این تنور نخواهیم شد. اگر هدف منتخب نخست شدن این است که با آهسته آهسته راه رفتن، راه به جایی نخواهیم برد. باید بیشتر برای ایران برای بازگشت به زندگی تلاش کنیم.
صحبتهایم را با شما با گلایه آغاز کردم. آقای پزشکیان ما از شما گلایه داریم که چرا تا به امروز تکلیف خود را با مطالبات ما روشن نکردهاید؟ مطالبات معلمان، زندانیِ سیاسی نیستند که اعلام کردید در محدوده قدرت من نیست. اگر شما ریاست جمهور شدید و محدوده قدرت تان این قدر کم و یا نزدیک صفر است که نمیتوانید از خواستههای ما دفاع کنید و حتی قولی برای بهبود دهید تکلیف ما را همین امروز مشخص کنید.
ما از تبعیض، تهدید، احضار، بیعدالتی آموزشی و استخدام فلهای، اولویت نبودن معلم و مدرسه در سپهر حکمرانی ایران خسته شدهایم.
آقای دکتر !
ما عصبانی هستیم. از آنچه باید در آموزش و پرورش باشد و شوربختانه نیست و هر آنچه مربوط نیست پایش در آموزش و پرورش ما دراز است.
میگویند: « نگویید عصبانی هستیم. تشویش اذهان عمومی ست » . آقای پزشکیان سالهاست که اذهان عمومی کشور به دلیل حکمرانیِ بد، مشوش است نه قلم بلکه عملکرد مسئولین ما تشویش اذهان عمومی است.
نگاه حذفی، خالص سازی بدنه آموزش و پرورش، سیاست زده کردن، وجود طرحهای غیر کارشناسی که امروز در قلب آموزش و پرورش رسوخ کرده است . مسجد به مدرسه بردن، مدرسه به مسجد آوردن، آشتی دادن دانش آموز با دین نیست. راهی دیگر و طرحی نو دراندازیم.
اگر آموزش و پرورش را محور توسعه میدانید برایمان بیشتر از تحول بگویید.
آقای پزشکیان !
اگر امروز معلمان را به انتخابات دعوت میکنید شرمنده هستیم و این شرمندگی به جای آنانی است که سُفره ی معلم را زیر خط فقر پهن کردهاند و شعار کیفیت بخشی میدهند. این شرمندگی به جای کسانی است که نه تنها امنیت اقتصادی معلم را ندید گرفتند، بلکه با نگاه امنیتی و حراستی، امنیت روانیِ معلم را هم دچار خدشه کردند.
بد نیست به این آمار اشارهای داشته باشیم؛
در فاصله سال ۱۴۰۱ تا ۱۴۰۲، سی معلم با بازنشستگی اجباری، ۸۰ نفر با محرومیت از رتبهبندی، ۱۳ معلم با اخراج و بازخریدی، ۳۲ معلم با تقلیل گروه و ۶۱ معلم با پرونده قضایی مواجه هستند و این در حالی است که ۱۰ معلم با پابند الکترونیک از زندان آزاد شدهاند و برخی هنوز در زندانند. آیا میتوان با این پذیرایی از معلمان آنها را دعوت کرد به پای صندوقهای رای بیایند؟
زندانی سیاسی در چارچوب محدوده اختیارات شما نیست اما جلوگیری از حذف معلمان و فعالان صنفی از طرف تخلفات اداری و حراستها، در اختیار شماست.
آقای دکتر
ما نه برای خودمان بلکه برای فرزندانمان و دانش آموزانمان اینجا هستیم آنها که دغدغه اجتماعی برایشان اولویت است نه آموزش. شما نه تنها آنها را به مِهر صدا نکردید، با بیتوجهی به حق آموزشی آنها، حتی نگفتید در زیست بوم جدید باید شکل و شمایل آموزش را هم به روز رسانی کنیم.
معلم شجاع، نسل شجاع تربیت میکند و این نسل شجاع، رئیس جمهور شجاع میخواهد.
در پایان جلسه ی امروز توقع داریم خط و نشان شما برای تغییر و تحول آموزشی مشخص و پررنگ باشد. تکلیف معلم، دانش آموز، سیاست گذار، تأکید می کنم سیاست گذار آموزش و پرورش باید در دولت شما مشخص باشد.
فردای انتخابات نام هر شخصی از صندوق رأی بیرون بیاید ما معلمان بر مدار مطالبهگری خود باز خواهیم گشت. چه آن شخص شما باشید چه یک نفر از آن ۵ نفر.
بر پوستر تبلیغاتی همایش به درستی و حقیقت نوشته شده بود که دل و دماغ نداریم اما هوایتان را داریم. هوادارتان هستیم. شما نیز هر کجای سیاست ایرانی ایستادید، قول بدهید بندها را از همکارانمان باز کنید. عدالت آموزشی، امنیت روانی معلم و استقلال را به مدارس ما بازگردانید.
امیرحسین محمودوند :
به نام خداوند آبادی و دانایی.
اول از هر چیز گرامی میدارم یاد و خاطره معلم آزاده و فقید مهدی بهلولی را که امروز میتوانست در این اوج باشد و نیست.
جناب آقای دکتر پزشکیان عزیز
شما دیگر وزیر بهداشت دولت آقای خاتمی نیستید. شما نایب رئیس مجلس نیستید. شما رئیس دانشگاه علوم پزشکی تبریز نیستید. امروز مسعود پزشکیان امید ملت ایران است. جناب آقای دکتر پزشکیان شما به اخلاق و متانت و ادب و احترام معروفید اما سوپر پوششیهای پررو که هرچه به دهانشان میآید را میگویند باید طبق دستور قرآن بر مقابله به مثل، مثل خودشان با آنها در مناظرات صحبت کنید.
جناب آقای دکتر پزشکیان
آقای فولادوند گفتند که: با آقای پزشکیان نمیتوان شعار ساخت . ولی امروز متوجه شدیم که :
« پزشکیان امید فرهنگیان » ؛ « پزشکیان امید فرهنگیان» پس میشود شعار ساخت و طلیعه این شعار هم در بین فرهنگیان آغاز شد.
جناب آقای دکتر پزشکیان
من امروز به نمایندگی از نو معلمانی که خدمت شما سلام رساندند و گفتند جناب آقای دکتر مسعود پزشکیان ما با تمام قوا و قدرت به شما رأی خواهیم داد. اما از ترس گزینش و برخوردهای قهری دانشگاه فرهنگیان و شهید رجایی عذر تقصیر داریم و نمیتوانیم اینجا حاضر شویم.
جناب آقای دکتر پزشکیان
همین جا آقای دکتر رحیم عبادی در دولت آقای روحانی را دعوت کردیم. در دانشگاه فرهنگیان، پردیس چمران به عنوان مناظرهگر با یکی از رقبا حضور پیدا کرد. بدون هیچ مشکلی که برای احدی پیش بیاید. ولی امروز افرادی که میتوانستند در همین تهران با جمعیتی بالای ۵۰۰ نفر در این سالن آن هم از جنس معلمان جوان حاضر شوند از ترس برخوردهای قهری غایبند و انشاالله انتظار دارند که این را در دولت خودتان رفع کنید.
من به نمایندگی از دانش آموزانی که دل و دماغ ندارند ولی هوای شما را دارند همان رأی اولیهایی که در یک سال گذشته اگر یادتان باشد مسموم شدند همان دانش آموزانی که بدون هیچ دلیل و منطقی دچار مسمومیت شدند- چون میفهمند، چون نسل زد هستند، چون آزاده و به روز هستند - شما قول دهید فضای امنیتی را از سر دانشگاهها و به خصوص از سر مدارس بردارید.
اینکه فضای امنیتی به مدارس هم رسیده این در شأن نظام نیست.
جناب آقای دکتر
اکثریت کسانی که میخواهند شما را بزنند میگویند که دکتر پزشکیان قوم گراست و منتسب به قوم ترک است. جدای از حزب اعتدال و توسعه به عنوان کسی که پسوند وند دارم و با اکثریت کسانی که در رکاب شما فعالیت میکنند و پسوند وند دارند با افتخار اعلام میکنم شما نه تنها در استانهای ترک نشین، بلکه در استانهای کرد نشین و لرنشین هم که از نسل آریو برزن و بانو یوتاب هخامنشی هستند رأی اول خواهید بود.
( ادامه دارد )
پیاده سازی و ویرایش : نرگس کارگری
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
انشاا...آقا مسعود بتونه امید را به مدرسه و معلم برگردونه
رأی تو و من چرا سفید است؟
در نا امیدی کسی امید است
نام پدرش حسن، خودش نوید است
سلام و درود و ایثار جان و خواسته حلال بر حضرت صاحب الزمان(عج) که شرط ملاقات در دوران غیبتش و شرط استخدام در دوران حضور علنی در دولت و حکومتش سن و سال و دندان و پرش با نیزه و تجّرد و تأهل و تعداد فرزند و .... نیست.