گروه گزارش/
پرتال اداره کل آموزش و پرورش استان مازندران نوشت : ( این جا )
« معاون پژوهش، برنامه ریزی و توسعه منابع آموزش و پرورش مازندران با توجه به بحران به وجود آمده از ویروس کرونا گفت: در زمان بحران نمی توان با برنامه ریزی های متعارف پیش رفت.
به گزارش اداره اطلاع رسانی و روابط عمومی آموزش و پرورش مازندران؛ "علی سهرابی" در جلسه شورای معاونین سوادکوه که با حضور رییس اداره سوادکوه و چند رییس اداره از اداره کل برگزار شد، افزود: امروز در شرایطی با ویروس کرونا روبه رو هستیم که تمام برنامه های متعارف ما باید تغییر کند و دیگر نمی توان به شیوه دوران پیش از کرونا برنامه ریزی کرد.
وی با بیان اینکه کرونا شکل زندگی اجتماعی را تغییر داده، تصریح کرد: مدیریت امروز ما مدیریت بحران است و نمی توان با شیوه های متعارف گذشته مسائل امروز را مدیریت کرد. در شرایط بحران باید نسخه های مخصوص شرایط بحران را طراحی کرده و مشکلات احتمالی را برطرف کنیم. بنابراین شناخت شرایط و تسلط بر مشکلات حوزه مدیریتی مهم ترین گام در جهت موفقیت است تا شاهد آموزش و تربیت کیفی در مدرسه ها باشیم.
این مقام مسئول با بیان اینکه شرایط حساسی به وجود آمده که باید مدیریت بحران داشته باشیم، ابراز کرد: ما نمی دانیم در آینده چه اتفاقی خواهد افتاد. بحران کرونا یک بیماری دراز مدت است که زمان بروز، انباشت و کاهش و پایانی ندارد. ما نمی دانیم که پایان آن چه زمانی خواهد بود، اگر با برنامه های متعارف پیش برویم، مسلما با شکست مواجه خواهیم بود، پس باید به روز باشیم و با به کارگیری همه عوامل درون سازمانی و برون سازمانی به اهداف ترسیم شده در آموزش و پرورش برسیم. »
پیش از آن که وارد نقد سخنان این مسئول آموزش و پرورش شویم ؛ « صدای معلم » این پرسش اساسی را مطرح می کند که با توجه به سمت اداری این مقام مسئول ، چه نسبتی می توان میان مسائل مالی و پشتیبانی آموزش و پرورش و مقوله مهم " پژوهش " پیدا کرد ؟
« صدای معلم » نخستین رسانه ای بود که با انتشار گزارش نسبت به حذف معاونت پژوهشی و ادغام آن در معاونت برنامه ریزی و توسعه منابع انتقاد کرد.( این جا )
این رسانه در نخستین نشست رسانه ای « حسن ملکی » رئیس جدید سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی به تاریخ 19 خرداد 1399 این مساله را مطرح و خواهان پی گیری آن توسط مسئولان شد . ( این جا )
آیا آقای سهرابی با مفهوم پژوهش ، الزامات و کارکردهای این مفهوم مهم آشنایی دارد و در صورت آشنایی توان کاربست آن را در محیط کاری و حوزه تعریف شده دارد ؟
آیا یکی از ریشه های مهم ایجاد و گسترش « بحران » در این خلاصه نمی شود که افراد به تناسب تخصص و سواد خود در جایگاه مربوطه قرار نگرفته اند ؟
طبق تعریف ؛ « برنامه » پیش بینی اقداماتی است که برای دست یابی به هدف خاصی انجام می گیرد. ( این جا )
« محمد جلال زاده » می نویسد : ( این جا )
« برنامه شامل چند تصميم مشخص است، وقتى اين تصميم ها زياد بوده و در زمينه هاى گوناگون باشد، بايد آنها را در قالب یك سند تهيه و تنظيم كرد كه به آن برنامه می گويند. به عبارت ديگر، برنامه را می توان نشان دهنده يك مجموعه از فعاليت ها در يك دوره زمانى مشخص نيز تعريف كرد.
برنامه ریزی به عنوان وسیله در حقیقت نوعی استراتژی است که از طریق فراهم کردن امکانات و منابع به روش علمی و منظم در راستای اهداف معین تدوین گشته است و در این صورت هدف عمده آن استفاده بهتر از امکانات موجود خواهد بود. در صورتی که برنامه ریزی به عنوان یک "فرایند" نگریسته شود مفاهیم زیر در تعریف آن مستتر است:
- برنامه ریزی یک جریان مداوم، مستتر و دائمی است که نقطه پایانی ندارد بدین معنی که نمی توان در هیچ مرحله ای آن را پایان یافته تلقی کرد.
- برنامه ریزی مبتنی بر اولویت ها است، بنابر این جریان مستمر و حساب شده است. زیرا به دلیل محدودیت منابع و امکانات سعي می کند از میان نیازها و خواسته های گوناگونی که مطرح شده است فقط برخی از خواسته ها و نیازها را برآورده سازد.
- برنامه ریزی فرایندی است که مستلزم آینده نگری می باشد.
- برنامه ریزی فرایندی است که استعدادها، توانایی ها، امکانات و فعالیت های جمعی را جهت رسیدن به هدف های تعیین شده هدایت می کند.
- برنامه ریزی فرایندی است که بین کلیه ابزارها و وسایل و امکانات مادی و انسانی هماهنگی ایجاد می کند تا ایجاد هدف های برنامه تسهیل شود.
برنامه ریزی فرایندی است مداوم و مستمر که علاوه بر تعیین هدف ها، روش تحقق یافتن آن را نیز مورد توجه قرار داده و بهترین روش را از میان راهبردهای مختلف انتخاب می نماید.
اصول برنامه ريزي:
اصول برنامه ریزی از نظر ماندر عبارتند از :
1- برنامه ریزی بر اساس تجزیه و تحلیل دقیق از واقعیات موجود باشد.
2- برنامه، هماهنگ با شرایط موجود اقتصادی، اجتماعی و فنی هر منطقه باشد.
3- برنامه باید جامع باشد و شامل فعالیت های مورد علاقه تمامی گروه های اقتصادی و اجتماعی یک جامعه باشد.
4- برنامه باید آموزشی و در جهت ایجاد تحولات لازم به منظور توانایی بخشیدن به مردم برای درک و حل مسایل فردی و اجتماعی شان باشد.
5- دستیابی به اهداف برنامه باید آزادمنشانه و از طریق مشارکت فعال رهبران محلی و کارکنان باشد .
6- برنامه باید انعطاف پذیر باشد.
7- انتخاب مشکلات برای حل باید پاسخی به نیازهای مشخص جامعه باشد.
8- نتایج برنامه باید قابل ارزشیابی باشد. »
پرسش این است که آیا اصولا در ادبیات مدیریتی مسئولان آموزش و پرورش این اصول جایی دارند و یا امور بر اساس " روزمرگی " اجرا می شوند ؟
معنای " برنامه ریزی های متعارف " چیست و تفاوت آن با روزمرگی چیست ؟
شاخص های مهم مدیریت اثربخش و کارا در زمان پیش از کرونا و پس از آن در این اداره کل چه تغییری داشته اند ؟
از تعطیلی مدارس به دلیل شیوع کرونا ، حدود 8 ماه می گذرد .
دستاورد عملکرد مدیریتی اداره کل آموزش و پرورش استان مازندران علی رغم تاکید وزیر آموزش و پرورش بر اولویت داشتن " آموزش حضوری " ؛ حضور 14 درصدی دانش آموزان در مدارس بوده است . ( این جا )
آیا معنای « مدیریت بحران » این است که بر خلاف تجارب جهانی دانش آموزان از آموزش حضوری محروم باشند و سلامت روان و پرورش مهارت های زندگی آنان به حاشیه برود و یا تعطیل شود ؟
اقدامات آن اداره کل در زمینه " بهداشت مدارس " چه بوده است ؟
آیا اگر اقدامات انجام شده در این زمینه کافی بود اعتماد بیشتری برای ترغیب حضور دانش آموزان در مدرسه ایجا نمی شد ؟
به نظر می رسد ساده ترین ، راحت ترین و کوتاه ترین راه برای مدیریت بحران در جامعه ما همان تعطیلی مدارس باشد .
پایان گزارش/
نظرات بینندگان