امروز با کلی امید و آرزو بعد سی سال خدمت رفتم اداره شهرستان که حکم بازنشستگی بگیرم .
پیش خودم فکر می کردم با این همه سال تدریس در مدارس مختلف و مخصوصا سالها تدریس در مدارس خاص حتما حکم بازنشستگی روی برگه های روغنی و چیزی شبیه تشویقی هست که باید برویم از رییس اداره بگیریم .
با این وجود برای اینکه اطمینان پیدا کنم سراغ کارگزینی رفتم و بادی به غبغب انداخته و گفتم ببخشید حکم بازنشستگی رو باید از کجا بگیرم؟
خانمی که پشت میز نشسته بود گفت باید اونجا باشه و اشاره کرد به میزی که پر بود از برگه های در هم برهم و یک سری برگه که پانچ شده بودن به هم !
با ناباوری پرسیدم ببخشید من نمیدونم کجا رو می فرمایید ؟
گفت همون برگه های پانچ شده رو نگاه کنید حکمتون اونجاس ....
واقعا نمی توانستم باور کنم به این زیبایی از معلمی که سی سال خدمت کرده تجلیل می شود !
بغضی که در گلویم آمده بود را قورت دادم و بین برگه ها دنبال اسمم گشتم که از بدشانسی جزو برگه های آخر بودم !
این وسط حکم دو تا از دوستان نزدیکم را هم دیدم و برداشتم که آن ها مثل من تو ذوقشان نخوره !
همان طور که بین برگه ها می گشتم یادم آمد از ارزشیابی ماهانه و سالانه و ضمن خدمت هایی که با هزار سختی گذراندم مخصوصا کلاس هایی که با وجود داشتن بچه ی کوچک مجبور شدم برای دوره پیش دانشگاهی در مشهد بگذرانم ....
طرح درس هایی که حتما باید همراه دفتر نمره داشتم و ارزیابی هایی که مجبور بودم با وجود وقت کم از دانش آموزان داشته باشم و چون ساعت زبان در مدرسه کم بود همیشه برگه های این کوییزها را باید در وقت منزل تصحیح می کردم .
یاد روزهایی افتادم که باید به دو تا مدرسه می رفتم و به خاطر همین مجبور بودم بعد از خوردن زنگ تفریح بدو بدو خودم را با آژانس به مدرسه ی دوم برسانم و به همین خاطر حتی فرصت نوشیدن چای هم پیدا نمی کردم ....
و یادم آمد از بعضی همکاران که به لطف داشتن پارتی های کلفت و گاهی به بهانه ی درس نرسیدن به آن ها ساعتها کار دفتری داشتند و شاید در دلشان به منی که با عجله می دویدم تا به مدرسه ی بعدی بروم می خندید !
به هر حال هر چه بود گذشت ....
دوندگی ها و کار کردن ها و نکردن ها .
و همه آن کاغذبازی های ارزشیابی آخر سال !
ولی مساله ای که واقعا من را ناراحت کرد همین نحوه ی دریافت حکم بازنشستگی بود بعد از آن همه سال خدمت .
می بینم این روزها همکاران به دنبال گذراندن ضمن خدمت اینترنتی هستند.
برای همه ی همکاران آرزوی موفقیت دارم و نصیحت شان می کنم که زیاد این مسایل را جدی نگیرند !
جا دارد که از زحمات مدیر کل محترم جناب حاتمی به خاطر این همه احترام به همکاران تازه بازنشست شده تشکر کنم !
* با سابقه تدریس در دبیرستاهای سمیه - عصمت- 15 خرداد - فرزانگان-شاهد نجابت- نمونه نرجس- پیش دانشگاهی حضرت زینب ( س )
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
مطلب تامل برانگیز و صادقانه شما را که نشان از خدمت خالصانه و تلاش برای بهبود کیفیت و حسن انجام وظیفه است را شایسته قدردانی میدانم و بد سلیقگی عوامل ستادی را درخور نکوهش میدانم آنچه مسلم است و از مطلبتان دریافتم تربیت انسانهایی است که در آینده در پیرامون خود خواهید دید و این از هر تقدریرنامهای که در طول خدمت دریافت کرده آید شیرین تر است بازنشسته شدنتان را از صمیم قلب تبریک میگویم و آرزوی صحت و سلامتی را از خدای متعال خواستارم.
بانهایت احترام وادب وتکریم حضرتعالی بخاطر 30سال خدمت صادقانه وخالصانه وباکسب اجازه ازشما نکات ذیل رااعلام مینمایم.
1- مگرنمیدانیدتنهاچیزی که درسیستم تعلیم وتربیت اهمیت نداردقدردانی وتکریم واحترام است.
2-مگرنمیدانیدمسئولین سیستم تعلیم وتربیت بخاطرسهم خواهی های جناحی وسیاسی برسرکارندوچیزی که برای این مدیران فاقداهمیت است اخلاق مداری وکرامات انسانی است.
3-خدارابایدشاکرباشیدکه بعداز30سال خدمت بسلامت ازاین گردونه خارج میشویدوگرنه داریم همکارانی راکه باسابقه 28سال ونزدیک به 30سال آنچنان بخاطربرخوردهای بدباصطلاح مدیرومدیرکل دچاربحران های روحی گردیدندکه حاضرندبخشی ازحقوق خودرابدهندتازودترازاین سیستم فشل خارج شوند.
4-آموزش وپرورش بعضابدست کسانی اداره میشودکه الفبای برخورد،آداب معاشرت،رعایت حقوق معلم ،اصول گفتمان وامثالهم رابلدنیستند.
چه برسه به وزارت
من هم یک بازنشسته جدید هستم.انشاء ا... قسمت همه آرزومندان بشه.چنان در آرامش فکری هستم بخدا که تا بحال هرگز نبودم.
راستی بانکها هر سال برای حساب هامون تولدمونو تبریک میگن ولی سازمانی که 30 سال عمرمون را گرفت ....!!!!!!.....
اللهم عجل لولیک الفرج
افتضاحانه همکاران را بازنشست می کنند. نگران نباشید بنده نیز از تبریز بازنشست شدم و روز وهفته بازنشستگی ام بدترین خاطره زندگی ام است. به نحوی که جزو خاطرات بد در مغزم مدفون کردم و از یادآوری آن بیزارم. همکاران شاغل به صف حرمت و منزلت.........!!!!!!!!!!!!!!!
خدا رو شکر کنید که دیگر با این وزارتخانه کاری ندارید.
وقتی مدیر احمقی ارزشیابیت را کمتر از همه میدهد و میگوید شما در مدرسه با موبایل صحبت میکنید.دیگر چه انتظاری میتوان داشت.معلمان هم شده اند چاپلوس مدیر و مسئول برای نمره ارزشیابی و تقدیرنامه و ... وقتی اعتراض میکنی سایر معلمان ان هم مرد میگویند خوب یا با هندزفری حرف بزن یا تلفنت را خاموش کن.
تازه این مدیر خود را خیلی فنی و کارآمد میداند دیگر وای بر بقیه
انسان باید خودش به خودش ارزش بزاره خودش را ارزان نفروشه
معلمی که در انتخابات زیر دست دهیار محل کار می کند
دیگر چه انتظاری دارید!
خسته نباشید از سالها تدریس و تلاش !
در یک نهاد که تمام بخش ها از ضعف های شدید مدیریتی ، رنج می برد ، برای کارهای ساده ای چون تقدیم حکم بازنشستگی به بازنشستگان برنامه ریزی درستی صورت نمی گیرد .
آن وقت ما انتظار داریم این مدیریت ها در حل مشکلات مهمی چون محتوای کتابهای درسی ، تربیت معلمان و ارزشیابی ها و کیفیت آموزش گام های مثبتی بردارند !!
همکار عزیز تلاش تان در این سالها قابل تقدیرست. بی شک نوجوانانی در محضر شما علم آموخته اند ، قدردان زحمات شما هستند .
سراپا اگر زرد و پژمرده ایم //
ولی دل به پاییز نسپرده ایم //
حقوق هم مثل اضافه کار میشه؟؟؟؟!!
در این خراب شده آنچه ارزش و قیمت ندارد معلم و آموزش و پرورش است.!
همکاران گرامی وقتی این سیستم بهمون پول جیبی هم نمیده چه برسه به حقوق ، پس تو رو خدا مواظب سلامتی جسم و روحمون باشیم.
کلاس و تدریس یکی از آسیب زا ترین مشاغل دنیاست.
پس فریب شعار معلم فداکار یا زحمت کش یا معلم عاشق و... نخوریم و قبل از هر چیزی به سلامت خودمون برسیم
درود به شما و تبریک فراوان به خاطر بازنشستگی تون
فرمایش حضرتعالی دقیقا در مورد حقیر هم هنگام دریافت حکم بازنشستگی ام رخ داد.
گذشت.ولی هرگز فراموش نمیشود آنچه با ما کردند.
بعد از این را لطفا زندگی کنیم...
دلتان خوش و جیب تان پرپول باد.
مدیر از نگاه اداره مبصر است
معاون مدرسه از نگا مدیر مبصر است
معلم از نگاه معاون مدرسه یک دانش آموز بزرگ سال و مبصر کلاس
معلم از نگاه دانش اموز مبصر و نگهبان
احترام به معلم یک شعار کهنه و پوسیده است که دیگر حتی کسی به آن فکر هم نمیکند.
......
درود بر همه معلمان باشرف
شما همکار عزیز فراموش کردید که ابدارچی و مستخدم رو به خدمت اموزشی گرفته اند ..
شما فراموش کرده اید که تو هنرستان فنی دبیر ادبیات بکار گرفته شده که از ای سی و و دیود هیچ چی سرش نمی شه .
شما فراموش کرده اید ثبات اموزشی پایدار نداشته و نداریم و سلیقه و میل افراد در خارج از وزارت خانه و شخص وزیر حاکم بر همه هست و قانون سلیقه اقایان شده و سیستم سه ...سه چهار رو دوس ندارم ......از فردا هشت سه چهار در کل کشور اعمال میکنم و دستور میدم کتاب عوض بشه و ...
شما فراموش کرده اید این جا تا سیصد سال دیگه جهان سومی هستیم
این رو داشتم فراموش میکردم من از وقتی که بازنشسته شدم با تهدید و ارعاب وادار کردن که حتما باید مسافرت خارجه برم ....مترو و اتوبوس مجانی سوار میشم ...و...و ..
همکارم : به جای توجه به این و آن، بیائیم فقط وظیفه خود را با وجدان انجام دهیم؛ تا با آرامش این دوران را هم سپری کنیم ....
هر چندکه برخی وجدان ما را خواب آلود و خسته کردند، بیا با هم خستکی آن را با بیداری وجدان دانش آموزانمان جبران کنیم...
سربلند دوران باشید و محتاج خلق نباشید