«برای از بین بردن این گونه موهومات هیچ چیز بهتر از آن نیست که چاپ بشود تا از اهمیت و اعتبار آن کاسته ، سستی آن را واضح و آشکار بنماید .
مخصوصا می بایستی هر کدام جداگانه تحقیق بشود زیرا نباید اشتباه کرد که این افکار پوسیده هیچ وقت خود به خود نابود نمی شوند » .
صادق هدایت
تاکنون سرپرست جدید وزارت آموزش و پرورش برنامه ی مشخصی را در حوزه عمومی منتشر نکرده تا بتوان به نقد آن پرداخت هر چند در این کشور با وجود تدوین برنامه های کوتاه مدت و دراز مدت و اسناد و چشم اندازهای رنگارنگ و گوناگون باز هم گرفتار بحران ها و چالش های روز افزون هستیم و برخی اوقات امید به داشتن آینده ای بهتر متاسفانه رنگ می بازد .
مجلس شورای اسلامی ظاهرا برنامه ها را می بیند اما آن چه برای آنان مهم و تعیین کننده است همانا حرف شنوی وزیر آموزش و پرروش در عزل و نصب مدیرانی است که آن نمایندگان مد نظر دارند و بسیاری مواقع فلسفه وجودی معاون پارلمانی وزیر آموزش و پرورش هم برای همین گونه مسائل است که جریان ها مطابق نظر این نمایندگان پیش برود .
نمایندگانی که همیشه و همه جا ؛ آموزش و پرورش را به منزله « سازمان رای » نگریسته و البته بسیاری از معلمان هم با بر اساس اصل « تطابق منافع » این توقعات را به خوبی برطرف ساخته اند .
در قضیه کنار رفتن « یوسف نوری » هم با وجود خط و نشان کشیدن های برخی از این نمایندگان کار خاصی انجام ندادند تا این که وزیر خودش استعفا کرد .
برخی هم می گویند که به یوسف نوری گفته شده باید استعفا کند . این دوستان خبره علم « سواد رسانه » از کجا و با استناد به کدامین سند و فرآیند شفاف متوجه شده اند که فرهنگیان از این اقدام رئیس جمهور استقبال کرده اند ؟
در بحث مربوط به رضا مراد صحرایی که به عنوان سرپرست وزارت آموزش و پرورش معرفی شده چند نکته قابل توجه هستند .
« ایرنا » خبرگزاری جمهوری اسلامی در خبری به تاریخ 17 فروردین این گونه می نویسد : ( این جا )
« روابط عمومی دانشگاه فرهنگیان در اطلاعیه ای به منظور آگاه بخشی صحیح و مقابله با جریانات دروغ پرداز و فتنه انگیز؛ به برخی شبههها و پرسشها در خصوص رضا مراد صحرایی، رییس دانشگاه فرهنگیان و سرپرست وزارت آموزش و پرورش پاسخ داد . »
به پرتال دانشگاه فرهنگیان مراجعه کردم تا بلکه این اطلاعیه را ببینم اما چیزی نیافتم . اما اگر فلسفه روابط عمومی یک سازمان و یا دستگاه ، « آگاه بخشی » باشد دیگر استفاده از ادبیاتی مانند مقابله با جریانات دروغ پرداز و فتنه برانگیز دیگر به چه معناست ؟
آیا این طرز سخن گفتن و نوشتن قرار است مخاطبان را اقناع کند ؟
ایرنا در ادامه چنین می نویسد :
« در این روزها حتی پیش از استعفای وزیر آموزش و پرورش، معلمان در شبکههای اجتماعی انتظارات خود از وزیر آینده این وزارتخانه را عنوان کردند، بیشتر آنها خواستار فردی جوان، باسواد و باتجربه معلمی هستند تا با شناخت نسبت به این شغل پیگیر مطالبات آنها باشد، بنابراین در این روزها شاهد استقبال فرهنگیان از این اقدام رئیس جمهور بودیم که در این میان برخی سودجویان و شبکههای معاند در این خصوص شایعه پراکنی کردند که دانشگاه فرهنگیان در ادامه به این شایعات پاسخ داده است . »
این دوستان خبره علم « سواد رسانه » از کجا و با استناد به کدامین سند و فرآیند شفاف متوجه شده اند که فرهنگیان از این اقدام رئیس جمهور استقبال کرده اند ؟
درست است که هنوز جامعه ما در کلیت خود دچار « سندرم هیجان تغییر » است و کنار گذاشتن یوسف نوری هم در راستای مهندسی افکار عمومی و یا بهتر بگوییم فریب افکار عمومی پیاده شد اما پیچیدگی و گستردگی شبکه های اجتماعی و حرکت تدریجی به سوی شیشه ای شدن اتاق های تصمیم گیری می طلبد که دولتمردان از افکار و ذهنیت های کلیشه ای قدیمی خود فاصله بگیرند و با جامعه گفت و شنود کنند .
پیش تر هم « صدای معلم » در گزارش های خود نوشت که یوسف نوری در وزارت خود نمره قبولی نمی گیرد و ضعیف عمل کرده است اما از کجا معلوم که گزینه بعدی مانند « رضا مراد صحرایی » که اکثریت معلمان شناخت چندانی از او ندارند و به ویژه آن کلیپ صوتی بیش از آن که معرف وجه تعلیم و تربیتی وی باشد بیش تر او را در نقش یک « سردار نظامی » و با نگرش پادگانی معرفی می کند ؛ عملکرد و کارنامه بهتری داشته باشد ؟
( صحرایی در مقام رئیس دانشگاه فرهنگیان در گفت و گو با دانشجو معلمان سعی می کند که شان و جایگاه این دانشگاه را بسیار فراتر از دانشگاه های دیگر نشان دهد . اما آیا واقعا چنین است ؟ دانشگاهی که در حال حاضر تنها جذابیت آن برای برخی داوطلبان کنکور وجه اشتغال آن نه سطح علمی و حرفه ای آن . واقعا دانشگاهی که هنوز دستش در جیب دانشجو معلمان است و بودجه آن با اما و اگرهای بسیاری رو به روست ؛ چنین ادعاهایی پذیرفتنی است ؟ )
در ادامه چنین می خوانیم : وزیر شدن صحرایی و امثال او تحول خاصی را در گره فرو بسته تعلیم و تربیت ایران ایجاد نخواهد کرد جز آن که بر بی اعتمادی بیشتر معلمان بیفزاید و فضای امنیتی حال آن را بیش از پیش تشدید کند .
« برخی شایعه کردهاند که سرپرست جدید آموزش و پرورش، قبلا نیروی حراست دانشگاه علامه بوده است، براین اساس در پاسخ باید گفت رضا مراد صحرایی، هیچگاه نیروی حراست نبوده و عمده مسئولیت های وی، طبق رزومه اش معلمی و آموزشی بوده است. مسئول حراست دانشگاه علامه، فرامرز صحرایی بوده که هیچ نسبتی با رضامراد صحرایی ندارد . »
این که یک خبرگزاری رسمی حکومتی و روابط عمومی یک سازمان دولتی از « حراستی بودن » یک مقام تبری می جویند خود حامل پیام مهمی است و این که این نهاد یعنی حراست مورد اعتماد و مقبول بدنه ی آموزش و پرورش یعنی معلمان نیست .و متصف شدن فردی به همکاری با این نهاد ضمن آن که با ایفای نقش های آموزشی و تربیتی تعارض و تزاحم پیدا می کند یک نکته ی منفی در ارزیابی کارنامه ی یک فرد در افکار عمومی به شمار می آید .
در فرهنگ سازمانی ایرانی برای ارزیابی هویت فردی و محتوای فکری آدم ها باید به انتخاب شان نگریست .
معمولا در هر سازمانی ، مسئول روابط عمومی توسط رئیس آن سازمان مشخص می شود .
روابط عمومی که منتقدان و مخالفان را دروغ پرداز و فتنه برانگیز می خواند همان چیزی است که در ذهنیت رئیس دستگاه ساری و جاری است .
روابط عمومی که در طول مدت یک ساله ریاست دانشگاه فرهنگیان دو نشست خبری برگزار می کند و از مواجهه با رسانه های مستقل و منتقد هراس دارد و این که مبادا پرسشی توسط آن رسانه و معلم خبرنگار مطرح شود که فرد دارای مدرک دکتری زبانشناسی همگانی از دانشگاه علامه طباطبایی، رتبه اول کنکور و فارغالتحصیل رتبه اول با معدل ۱۹.۴۸، مدرک کارشناسی ارشد زبانشناسی همگانی از دانشگاه علامه طباطبایی، رتبه ۳ کنکور سراسری و فارغالتحصیل با رتبه اول و معدل ۱۹.۱۰ و مدرک کارشناسی آموزشی زبان انگلیسی از دانشگاه رازی کرمانشاه، رتبه ۳۴ کنکور سراسری و فارغالتحصیل رتبه اول با معدل ۱۸.۷۴ است همچنین مولف ده ها کتاب و مقاله و دارای 15 سال سابقه ی تدریس و معلمی ؛ توانایی و یا شهامت پاسخ به آن را نداشته باشد باید که در صداقت و کارآمدی آن مقام شاغل شک کرد .
پیش تر هم در گزارش صدای معلم بیان شد که نه یوسف نوری و نه صحرایی و ... در این وزارتخانه تصمیم گیر نیستند . ( این جا )
اتاق فکر و تصمیم گیر جای دیگری است .
کسی که به دنبال پیاده کردن « تربیت دینی » تمام عیار در حوزه آموزش و پرورش است و دغدغه اش مبارزه بی امان با جریان سکولاریسم است که البته پیش تر در صدای معلم به آن پرداخته شد . ( 1 )
وزیر شدن صحرایی و امثال او تحول خاصی را در گره فرو بسته تعلیم و تربیت ایران ایجاد نخواهد کرد جز آن که بر بی اعتمادی بیشتر معلمان بیفزاید و فضای امنیتی حال آن را بیش از پیش تشدید کند .
( 1 )
* پرسش های مدیر صدای معلم از پژوهشگر اسلامی در تعلیم و تربیت: تربیت دینی و یا تربیت بر اساس آموزه های فلسفه صدرایی با فلسفه دیوئی چه نسبتی دارد ؟ آیا فکر نمی کنید یکی از دلایل ناکامی تربیت دینی در نظام آموزشی ایران همین ایرادی است که شما به جهان بینی علمی وارد کرده اید و آن نگرش سیستمی است ... علم الهدی : فلسفه تعلیم و تربیت ما هنوز دینی نشده است ، موزائیکی است از فلسفه سکولار با رفتارهای دینی ؛ دنیا تشنه است که تجربه های موفق در ایران را بشنود ( این جا )
* دکتر جمیله علم الهدی " در نشست تخصصی " نقش آموزه های فلسفه صدرایی در فرآیند تربیت و یادگیری " : برویم غربی بشویم بهتر است ! اما به روز باشیم ، آپدیت باشیم ؛ واقعا در گفت و گوهای جهانی می توانیم دست برتر را داشته باشیم ( این جا )
* دکتر جمیله علم الهدی " در نشست تخصصی " نقش آموزه های فلسفه صدرایی در فرآیند تربیت و یادگیری " : از انقلاب اسلامی به بعد که چهلمین سال آن را می گذرانیم سکولاریسم نه تنها ادامه پیدا کرد بلکه بسیار پیچیده تر ادامه پیدا کرد ! ( این جا )
آخرین پرسش صدای معلم خطاب به این پژوهشگر ایرانی در حوزه تعلیم و تربیت این بود :
" من معلم هستم و شما خود را پژوهشگر معرفی کردید .
یکی از خصوصیات مهم پژوهشگر ، نظم و در واقع دقیق بودن است .
شما حدود نیم ساعت با تاخیر در این نشست حضور پیدا کردید .
دلیل آن را توضیح دهید .
علم الهدی گفت علت این که دیر آمدم به خاطر این بود که رئیس سازمان پژوهش گفتند برویم خدمت شان و من مقصر نبودم .
صدای معلم در پاسخ گفت که شما هم مانند دیگران فرافکنی می کنید .
این استاد دانشگاه بابت تاخیراش از حاضران عذرخواهی هم نکرد .
در پایان این نشست ، صدای معلم از خانم علم الهدی با توجه به تاکیدی که در مورد موضوع " گفت و گو " در خلال بحث داشت درخواست کرد تا وقتی را برای گفت و گو با این رسانه اختصاص دهد اما ایشان این درخواست را رد کرد .