به گزارش پرتال وزارت آموزش و پرورش ؛ سه شنبه بیست و یکم شهریور ماه با حضور وزيرآموزش و پرورش، آيين نكوداشت مديران روابط عمومي وزارت آموزش وپرورش 4 دهه پس از پيروزي انقلاب اسلامي در ساختمان شهيد رجايي برگزار شد .
مقرر شده بود از خدمات آقايان فرازي، انوار، حاجيان زاده، ميرزايي، آيت اللهي، نيكبخت، جدايي، مرادي، فرهادي و هم چنين خانواده مرحوم زاده حسين مديركل فقيد روابط عمومي وزارت آموزش و پرورش پس از گذشت4 دهه از پيروزي انقلاب اسلامي تجليل و تقدير به عمل آيد.
اما ظاهرا و علی رغم دعوت قبلی ، آقای علیرضا جدایی که 4 سال ریاست روابط عمومی را در دوران وزارت آقایان فانی و دانش آشتیانی بر عهده داشت در این مراسم حضور نیافته بود .
در این جا قصد وارد شدن در جزییات را ندارم اما از مدت ها پیش بین آقایان جدایی و نظری اختلافاتی وجود داشته است و البته روابط عمومی وزارتخانه هم توضیحی در مورد عدم حضور ایشان ارائه نکرده است .
در این نشست بطحایی وزیر آموزش و پرورش گفت :
آموزش و پرورش همواره در مقايسه با ساير بخش هاي اجرايي كشور، مظلوم و مهجور بوده است.
گستردگي وظايف و پراكندگي جامعه مخاطبان آموزش و پرورش، به گونه اي است كه نمي توان اين وظايف و امكانات را با ديگر دستگاه هاي اجرايي كشور مقايسه كرد و از اين بابت بايد بخش اطلاع رساني و ارتباطات را تقويت كنيم تا بتوانيم خدمات يك ميليون معلم و بيش از 13 ميليون دانش آموز كه در پهنه وسيع كشور فعاليت مي كنند، را به جامعه معرفي كنيم.
آموزش و پرورش تأثيرات زيادي برشئونات اجتماعي و مخاطبان جامعه دارد و بايد با استفاده از فناوري هاي نوين و سيستمهاي ارتباطي جديد بتوانيم باعث اعتلاي فرهنگ جامعه از طريق نيل به اهداف كلان آموزش وپرورش شويم.
اگر هم از پاسخ گویی امتناع کرد به مقام بالاتر گزارش شود و در نهایت اگر تشخیص داده شد که مدیری غیرپاسخ گو است کنار گذاشته شود اميدواريم در دوره جديد فعاليت مركز اطلاع رساني و روابط عمومي، با استفاده از تجربيات پيشكسوتان اين حوزه، شاهد موفقيتهاي بزرگ درانجام رسالت هاي اخير امر تعليم وتربيت باشيم ."
معمولا رسم بر این است که وزرای آموزش و پرورش در جایگاه و اهمیت این بخش حرف های زیادی می زنند اما آیا تاکنون یک آسیب شناسی جدی در مورد کارکرد روابط عمومی ها در آموزش و پرورش به عمل آمده است ؟
آیا تاکنون نشستی جدی و به دور از کلیشه اداری و اجرایی معمول برگزار شده است که مشخص شود جایگاه روابط عمومی در آموزش و پرورش کجاست ؟
در خبری که قبلا در صدای معلم منتشر شد ( این جا ) ؛ مشخص شد در چهارمین دوره آیین تقدیر از سرآمدان روابط عمومی های ایران که در مرکز همایش سازمان اسناد و کتابخانه ملی برگزار شد وزارت آموزش و پرورش در جمع 36 سرآمد روابط عمومی های کشور هم حضور نداشت !
در دهمین جشنواره انتشارات روابط عمومی که با حضور بیش از ۱۴۰ روابط عمومی سازمانها و نهادهای مختلف بخش خصوصی و دولتی برگزار شد، روابط عمومی بانک توسعه تعاون در سه بخش حائز رتبه برتر شد و لوح تقدیر و تندیس دریافت کرد و باز هم خبری از آموزش و پرورش نبود ! ( این جا )
حال پرسش این است که در آيين نكوداشت مديران روابط عمومي وزارت آموزش وپرورش 4 دهه پس از پيروزي انقلاب اسلامي دقیقا از چه چیزی تقدیر و تشکر به عمل آمده است ؟
آیا بهتر نبود که دلایل ناکامی و جایگاه نازل روابط عمومی در آموزش و پرورش مورد بررسی و نقادی قرار گیرد ؟
بارها اتفاق افتاده است که در صدای معلم مطلب وی نقدی را در مورد عملکرد یکی از مدیران در یک ناحیه دورافتاده کشور بارگذاری کرده ام .
طولی نکشیده است که سیل کامنت ها زیر پای نوشته ثبت شده است !
اگر واقعا روابط عمومی های آموزش و پرورش به وظایف خود آشنا باشند و اندکی نیز استقلال نظر و عمل ؛ آیا چنین موضوعاتی باز هم رخ خواهد داد ؟اساسا و اکثرا مدیرانی که در آموزش و پرورش مشغول به کار هستند نیازی به پاسخ گویی در خود نمی بینند و یا احساس نمی کنند
جالب است که در گفت و گو با مدیرانی که در مورد آن ها نقد شده است به جای آن که در مورد عملکرد خود پاسخ گو باشند از من می خواهند که کامنت ها ( نظرات ) را مدیریت کنم !
بر اساس آمار و گفته های مسئولان ؛ بیشترین حجم مراجعان و تشکیل پرونده در دیوان عدالت اداری متعلق به معلمان و آموزش و پرورش است .
آیا کسی تاکنون این مساله را آسیب شناسی کرده است ؟
آیا کسی تاکنون ماهیت و عملکرد نهادهای نظارتی در آموزش و پرورش را مورد پرسش های جدی قرار داده است ؟
وزیر آموزش و پرورش در این مراسم گفته است که بايد بخش اطلاع رساني و ارتباطات را تقويت كنيم تا بتوانيم خدمات يك ميليون معلم و بيش از 13 ميليون دانش آموز كه در پهنه وسيع كشور فعاليت مي كنند، را به جامعه معرفي كنيم.
آیا آقای بطحایی و سایر مسئولان تاکنون یک پژوهش جدی و بی طرفانه در مورد جایگاه روابط عمومی در درون آموزش و پرورش و در میان معلمان انجام داده اند که به اکنون به فکر کارکرد بیرونی آن هستند ؟
آیا روابط عمومی در کارکرد درون سازمانی موفق و موثر عمل کرده است که اکنون صحبت از ماموریت های فرابخشی آن می شود ؟
" روابط عمومی " قاعدتا باید پلی میان بدنه و مدیریت باشد و بتواند میان این دو یک تعامل منطقی برقرار کند .
اما آیا واقعا روابط عمومی در آموزش و پرورش چنین کارکردی را ایفا می کند ؟
ناکارآمدی سیستم و نارضایتی بدنه و شکاف عمیق بین اداری و ستادی محصول عملکرد همین مدیران قبلی است در یاددداشت پیشین ( این جا ) نوشتم :
" 3- برقراری ارتباط : توانایی فرستادن پیام به گونه ای که مردم بتوانند به آسانی آن را بفهمند و بپذیرند . "
البته این نویسندگان در مدل ارتباطی خود ، " برقراری ارتباط همراه با همدلی " را پیشنهاد می دهند .
یکی از مباحث کهنه و ریشه دار در آموزش و پرورش فاصله " ستاد و صف " بوده است .
تقریبا هیچ وزیری تاکنون قادر به پر کردن این شکاف و یا ترمیم آن نبوده است .
وزیران آموزش و پرورش نتوانسته اند به یک " زبان مشترک " توام با همدلی برای همراه کردن ذی نفعان سازمان با برنامه های خود دست پیدا کنند و این چرخه معیوب فربه تر شده است .
ارتباط اکثر وزیران آموزش و پرورش غالبا در این مدل ها خلاصه شده است :
1- جمع کردن معلمان در یک سالن و ارائه سخنرانی مانند کارهایی که آقای حاجی بابایی انجام می داد .
2- سرکشی به برخی مدارس به صورت انتخابی و نه تصادفی و نشستن پشت نیمکت دانش آموزان و یا صحبت با برخی معلمان و انعکاس گزینشی این گونه نشست ها در منابع رسمی .
3- ارتباط با مدیران میانی و نهایتا تحتانی و ارائه سخنرانی های کلیشه ای و تکراری .
می توان گفت که همه وزیران آموزش و پرورش فاقد یک " مدل ارتباطی موثر و به روز " برای ارتباط اثربخش با ذی نفعان آموزش و پرورش بوده اند و اکثریت کانال ها و مجاری ارتباطی از نوع " رسمی " بوده اند .
متاسفانه " روابط عمومی " وزارت آموزش و پرورش نیز اکثرا نقش یک " تبلیغاتچی و یا بوقچی " را ایفا کرده اند و نتوانسته اند پل ارتباطی موثری برای تعریف و تبیین یک " ارتباط اثربخش " در سازمان باشند .
به عنوان مثال ؛ وزیر آموزش و پرورش در شورای تقریبا 30 نفره خود 11 معاون دارد .
برخی از بخش ها مانند سازمان آموزش و پرورش استثنایی که فقط 130 هزار دانش آموز را در سراسر کشور پوشش می دهد و یا بخش " مدارس غیردولتی " که حدود 10 تا 15 درصد مدارس کل کشور را پوشش می دهند در چارت سازمانی در سطح " معاونت " تعریف شده اند اما بخش روابط عمومی که با یک میلیون معلم ، 13 میلیون دانش آموز و در نهایت حداقل با 40 میلیون مخاطی در کشور تماس مستقیم دارد در حد یک " اداره کل " تعریف شده است .
طبیعی است که به لحاظ اقتدار سازمانی برخی بخش ها به آن ترتیب اثر چندانی ندهند و به آن پاسخ گو نباشند .
البته فردی که در راس روابط عمومی قرار می گیرد نیز باید واجد صفات و ویژگی های یک مدیر روابط عمومی تمانم عیار باشد و فرصت و انگیزه کافی برای پرداختن به وظایف سازمانی خویش را داشته باشد .
از نظر نگارنده ، وزارت آموزش و پرورش تاکنون یک مدیر روابط عمومی به معنای درست ، کامل و علمی نداشته است ... "
واقعیت آن است که در آموزش و پرورش فرهنگ پاسخ گویی وجود ندارد .
بنده به عنوان مدیر این رسانه و فردی که نزدیک به دو دهه است فعالیت رسانه ای دارم ؛ شهادت می دهم که اساسا و اکثرا مدیرانی که در آموزش و پرورش مشغول به کار هستند نیازی به پاسخ گویی در خود نمی بینند و یا احساس نمی کنند .
ممکن است پرسش شود چرا چنین است ؟
محتمل ترین فرضیه این است که از آن ها خواسته نمی شود !
دیگر این که خود وزیر آموزش و پرورش علی رغم سخنان زیبا و عوام پسند اعتقاد و یا باوری به این آموزه ها نداشته باشد .
زمانی که وزیر آموزش و پرورش خود فاقد " اقتدار سازمانی " باشد و وزارتخانه به مجمع الجزایر پراکنده و متضاد و متعارض تبدیل شوند طبیعی است که هر کسی ساز خود را خواهد زد و البته در این مجموعه " غیرپاسخ گویی " یک ارزش و فرهنگ سازمانی خواهد بود !
روال منطقی باید این باشد که وقتی نقد و یا تحلیل و یا مطلبی در مورد عملکرد یک مدیر منتشر می شود وظیفه روابط عمومی باید این باشد که عین مطلب در اختیار مدیر مربوطه گذاشته شده و از او پاسخ خواسته شود .
اگر هم از پاسخ گویی امتناع کرد به مقام بالاتر گزارش شود و در نهایت اگر تشخیص داده شد که مدیری غیرپاسخ گو است کنار گذاشته شود .
اما آیا واقعا چنین است ؟
مدیران باید موظف باشند که به افکار عمومی پاسخ گو باشند .
با این که اصل " پاسخ گویی " در " منشور حقوق شهروندی " هم مورد تاکید قرار گرفته است .
علی رغم آن که مواد 19 ، 20 ، 21 ، 22 ، 23 و 24 از بخش ث " منشور حقوق شهروندی " که با عنوان " حق اداره شایسته و حسن تدبیر " در « منشور حقوق شهروندی » آمده است بهترین معرف و راهنما برای عملکرد مدیران حداقل در حوزه آموزش و پرورش است اما گویا این منشور نیز بیشتر جنبه نمایشی و یا فرمایشی پیدا کرده است .
دستگاه و یا قوه ای که نمی تواند مدیران زیرمجموعه اش را وادار به تمکین در مورد اجرای مواد " منشور حقوق شهروندی " نماید چگونه از سایر قوه ها انتظار دارد که به مفاد آن عمل نمایند ؟
مسئولان باید بدانند زمانی که نقد و یا مساله ای مطرح می شود باید به آن پاسخ داده شود .
حتی اگر نقد نادرست و یا غیراصولی هم باشد باید با آن برخورد منطقی و ملایم شود .
بی محلی کردن و نادیده گرفتن انتقادات در نهایت نتیجه ای جز رادیکال کردن فضا و ایجاد فضای خشونت و پرخاشگری را نخواهد داشت و البته این موضوعی خطرناک است و نباید اجازه داد تا با بی اعتنایی مسئولان ، جامعه به " نقطه جوش " برسد ...
این وضعیت به نفع هیچ کس نخواهد بود !
اگر قرار بر " اعتماد سازی " و ترمیم و کاهش فاصله میان " صف " و " ستاد " در آموزش و پرورش است باید تعارفات را کنار بگذاریم .
این که در نشست آیین نکوداشت فقط تربیون " باشگاه خبرنگاران جوان " در برابر وزیر آموزش و پرورش خودنمایی می کند و از رسانه های مستقل و پرسشگر خبری نیست ؛ علامت مثبت و مهم تر از آن " امید بخشی " بیرون نمی آید !
این که بسیاری از مدیران وزارت آموزش و پرورش با برخی رسانه ها به جهت " حفظ آینده شغلی " و " ایجاد مصونیت " ارتباط برقرار می کنند نشان از یک اگر قرار است " جوان گرایی " تجربه ای موفق در دولت دوم تدبیر و امید باشد و منجر به پیامدهای ناخواسته آتی نگردد نخستین ، مهم ترین و زیربنایی ترین اقدام همانا نهادینه کردن فرهنگ پاسخ گویی در وزارت آموزش و پرورش استبیماری مزمن دارد ...
این که در هفته معلم و روز معلم ، معلم " تیتر یک " رسانه ها و روزنامه ها نمی شود علامت خوبی نیست ..
بنا بر آن چه گفته شد و نیز تجارب 40 ساله پس از انقلاب نشان می دهند که عملکرد روابط عمومی در آموزش و پرورش محل تردید ، ابهام و پرسش های جدی است .
شاید در این مورد همان پیشنهاد آقای شیرزاد عبداللهی کار ساز باشد .
در وزارتخانه ای که " خدمات آموزشی " برون سپاری می شود چرا نباید قابل تعمیم در مورد امور اداری باشد ؟
شاید انجام این کار موجب بازتعریف در رویکرد و یا کارکردهای روابط عمومی شود .
به نظر می رسد برای بهبود این جایگاه این تجربه نیز در محک آزمون قرار گیرد .
توصیه ای به رئیس جدید :
آقای نظري در این مراسم گفته است که برگزاري اين نشست مي تواند گسست مديران جديد و قديم ستادي را كاهش دهد .
عصاره و وزن همین یک جمله می تواند گواهی بر " روحیه اداری " و " نگاه از بالا به پایین " ایشان داشته باشد .
ناکارآمدی سیستم و نارضایتی بدنه و شکاف عمیق بین اداری و ستادی محصول عملکرد همین مدیران قبلی است .
به نظر می رسد رئیس جدید به جای آن که به فکر ایجاد چنین ارتباطاتی باشد که البته نفع چندانی هم ندارد به مساله اصلی بیندیشد که همان " اعتماد سازی " در جریان آموزش و پرورش است .
اگر قرار است " جوان گرایی " تجربه ای موفق در دولت دوم تدبیر و امید باشد و منجر به پیامدهای ناخواسته آتی نگردد نخستین ، مهم ترین و زیربنایی ترین اقدام همانا نهادینه کردن فرهنگ پاسخ گویی در وزارت آموزش و پرورش است .