گروه رسانه/
وزارت معارف (آموزش و پرورش) طالبان، پرداخت حقوق ماهوار آموزگاران زن را در افغانستان به دلیل واضح نبودن فرمان رهبر این گروه در مورد مبلغ این حقوق متوقف کرد. در نامه وزارت معارف طالبان با امضای مولوی حبیبالله آغا، وزیر معارف این گروه آمده است که «حقوق تمامی کارکنان زن تا هدایت بعدی معطل قرار داده شود.»
ملا هبتالله آخندزاده، رهبر طالبان حدود یک ماه پیش در فرمانی دستور داد که حقوق ماهوار تمامی کارکنان زن که در دولت پیشین افغانستان به کار گماشته شده اند پنج هزار افغانی (معادل ۷۰ دلار آمریکایی) شود. نهادهای رژیم طالبان براساس این فرمان، حقوق تمامی کارکنان زن را در مدارس و بیمارستانها به پنج هزار افغانی کاهش داد. پیش از این، زنان پزشک تا ۵۰ هزار افغانی در ماه حقوق میگرفتند و آموزگاران زن در مدارس خصوصی و دولتی از ۸ هزار افغانی تا ۲۰ هزار افغانی حقوق دریافت میکردند.
با این حال، مولوی حبیبالله آغا، وزیر معارف (آموزش و پرورش) طالبان، از دفتر رهبر طالبان خواسته است در مورد پرداخت پنج هزار افغانی حقوق ماهانه به آموزگاران زن خانهنشینشده بیشتر توضیح دهد.
نامه صادرشده توسط وزارت معارف طالبان نشان میدهد که پرداخت حقوق ماهانه آموزگاران زن متوقف شده است-ایندیپندنت فارسی
در نامه مولوی حبیبالله آغا استدلال شده که پرداخت حقوق در وزارت معارف به شکل «خودکار» و بر اساس سیستم حضور و غیاب محاسبه و انجام میشود و درخواست تخصیص پنج هزار افغانی حقوق به آموزگاران زن که سرکار نمیروند و اطلاعات آنها در سیستم ثبت نمیشود، تا هنگام درج اطلاعات که فرایندی زمانبر است، طول خواهد کشید.
در این نامه آمده است که درخواست پرداخت حقوق به آموزگاران زن از «ریاست عمومی خزائن» به وزارت معارف رسیده است و «تمام کارکنان زن که در حکومت پیشین به کار گمارده شده بودند، اینک امارت اسلامی حقوق آنها را میپردازد. دستمزد تمام این زنان پنج هزار افغانی تعیین شده و یکسان است».
با روی کار آمدن رژیم طالبان دختران در افغانستان تنها اجازه دارند تا پایان مقطع دبستان تحصیل کنند. این باعث شده است کارکنان اداری، خدماتی و آموزگاران زن مقاطع بالاتر از کلاس ششم بیکار و خانهنشین شوند و این فرمان ممنوعیت تحصیل دختران به گسترش فقر در میان آموزگاران زن انجامیده است.
فرشته ۳۵ سال دارد و آموزگار مدرسهای در استان هرات در غرب افغانستان است. او به ایندیپندنت فارسی گفت که حقوق پنج هزار افغانی در ماه برای آموزگاران محروم از تدریس «بسیار کم» است و به تامین نیازهای زندگی آنان کمک چندانی نمیکند. او گفت: «در افغانستان گرانی است و این پنج هزار افغانی حقوق در ماه برای مصارف خانه ما کافی نیست. من چهار فرزند دارم و کرایه خانه من هر ماه هفت هزار افغانی است. من امیدوارم که حقوق بیشتری برای زنان تعیین شود.»
ممنوعیت تحصیل و کار زنان و دختران با موجی از انتقاد مردم افغانستان و جامعه جهانی مواجه شد، اما طالبان برای لغو این ممنوعیت هیچ تصمیمی ندارند. آنها تحصیل و کار زنان را مسائل داخلی افغانستان میدانند و از کشورهای منطقه و غربی میخواهند که در این مورد دخالت نکنند.
سهیل شاهین، مسئول دفتر سیاسی طالبان در قطر، هنگام ورود به سومین دور نشست دوحه، ادعا کرد که حقوق زنان در افغانستان بر اساس «اصول اسلام» تعیین شده است، اما در مورد ممنوعیت تحصیل زنان و دختران سکوت کرد.
دو سال پایانی خدمتم را به عنوان معلم و معاون آموزشی در مدرسه ایرانیان مسقط در خدمت دانش آموزان و خانواده های گرانقدر ایرانیِ ساکن مسقط بودم. تجربه های ارزشمند و پرباری در این دوسال کسب نمودم. از ابتدای روز تا عصرها در مدرسه و بعد از آن اوقات بیکاری را به روزنوشت وقایع و رویدادهای آموزشی مدرسه گذراندم. از اتفاقات روزمره، گفت و گوها، رفتارها، تصمیمات، نگرش های مدیران، والدین، دانش آموزان، معلمان همکار و مسئولین و ... خلاصه دل مشغولی ام نوشتن بود .
حقیقت امر آن که نزدیکی فرهنگی بین ما و اهالی عمان سبب می شود که خیلی احساس غربت نکنیم شاید به همین دلیل است که عمان خیلی هم خارج محسوب نمی شود و شما با داشتن یک پاسپورت و یک بلیط به راحتی می توانید دو هفته در این کشور گران قیمت بمانید. به هر جهت دو سال اقامت در عمان را به عنوان یک فرصت مغتنم مطالعاتی در نظر گرفتم .
عصرها هر زمان فرصتی بود به دانشگاه سلطان قابوس می رفتم و در کلاس ها حاضر می شدم. اما یکی از دغدغه هایم به عنوان معلم، آشنایی با نظام آموزشی سلطنت عمان و انواع مدارس موجود در این کشور و به ویژه شهر مسقط بود. آشنایی با نظام آموزشی عمان یکی از فرصت های گرانقدری بود که نصیبم شد و زمینه تفکر بیشتر را فراهم کرد.
لازم است گفته شود که بیان این تجربه به معنای شیفتگی و جذب نیست ، بلکه بیان یک روند درست و هدف مند است.
برای طرح موضوع از اولین چالش در روزهای اول حضورمان در عمان بگویم:
هفته اول ورودمان به عمان، با سوال عجیبی روبه رو شدیم. زمانی که صاحبخانه مان، از پسر کلاس پنجمی ما به زبان انگلیسی پرسید: ایران چطور کشوری است؟ کدام شهر ایران زندگی می کنید؟ کلاس چندم هستید؟ و ... و او ساکت ماند و بعد از مدتی فکر کردن، دست و پا شکسته پاسخ داد. صاحبخانه به ما اعتراض کرد و پرسید چرا فرزندتان را مدرسه نفرستاده اید؟ تعجب کردیم. به ایشان گفتیم که فرزندمان مدرسه می رود و کلاس پنجم است. ایشان بیشتر تعجب کرد و گفت پس چرا نمی تواند صحبت کند؟ مگر در مدرسه آموزش نمی بیند؟ شاید در مدرسه مشکلی وجود دارد؟ چرا با معلم های او صحبت نکرده اید؟ این سوالات برای خانواده ما عجیب بود و تعجب بیشتر برای صاحبخانه! که مگر می شود؟!
کمی بعد که در کوچه و خیابان های شهر مسقط (حتی در محله های قدیمی شهر) با کودکانی مواجه شدیم که به دو زبان عربی و انگلیسی ماهرانه سخن می گفتند. در فوتبال بازی کردن واژه ها و اصطلاحات انگلیسی را همچون زبان مادری شان روان به کار می بردند، متوجه منظور صاحبخانه مان شدیم. بعد از مطالعه، گفت و گو و پرس و جو، متوجه شدیم زبان دوم از ابتدا در نظام آموزشی عمان، مورد توجه هست. در مدارس اینترنشنال اصراری هم بر نوع خاصی از زبان نیست.( هر زبانی به تناسب نظام آموزشی مدرسه)
نکته نه این که آموزش زبان دوم باشد بلکه در این بود که سیاست گذار ارتباط با دنیای معاصر را از ابتدا در تربیت و تعلیم دانش آموزان عمانی مدنظر قرار داده و اهداف مهم تری را در نظر داشته است.
بعد از اندکی مطالعه متوجه شدم در اسناد بالادستی عمان، نظام آموزشی موظف شده است تا نسل آینده را برای مأموریتی بزرگ آماده کند. مثلاً جوان عمانی باید بتواند با دنیا تعامل داشته باشد و گفت و گو کند.
در واقع نظام آموزشی عمان، موتور محرک توسعه قلمداد شده و تربیت نیروی انسانی ماهر و توانمند برای آینده را عهده دار است. به طور مثال همین تجربه موفق آموزش زبان و نحوه انجام آن در مدارس عمان یکی از شاخص ها در این زمینه است. در مطالعات بیشتر و بررسی شاخص ها و اقدامات انجام شده و نتایج موجود ، متوجه شدم که باید تصور گذشته خودم را از مقولۀ آموزش در عمان (به ویژه شهرهای بزرگ) اصلاح کنم که :
نهاد آموزش در عمان تلاش دارد ضمن آگاهی از شاخص های جهانی و تجربه های موفق دنیا، روند توسعه را طی نماید.
اگر آغاز فرایند توسعه عمان و به ویژه نظام آموزشی عمان را از آغاز سلطنت مرحوم سلطان قابوس در سال 1970 در نظر بگیریم، بدون شک « سند چشم انداز 2040 عمان » را باید گام دوم و تثبیت توسعه پایدار عمان دانست. کشور سلطنتی عمان بر مبنای منافع ملی خود این سند را ترسیم نموده است. در این افق دید، عمان « سرزمین صلح و دوستی و سرمایه گذاری امید بخش » نام دارد و تمام تصمیمات و امور کشور در همین راستا برنامه ریزی می شود. در این چشم انداز تلاش برای ایجاد تحولات کیفی در همه عرصه های زندگی تعریف شده است و پادشاه جدید « سلطان هیثم بن طارق » موفقیت این چشم انداز را بدون استثنا بر عهده همه مردم سرزمین می داند:
« فرزندان این کشور عزیز هر کدام در جایگاه خود و در حدود توانایی و مسئولیت » در این مسیر مسئول هستند.
در این چشم انداز آموزش و یادگیری و تحقیقات علمی در اولویت است و جایگاه ویژه و استراتژیک دارد.
« شعار وزارت تربیت و تعلیم؛ ارایه آموزش با کیفیت بالا، بر مبنای فن آوری است » .
این آموزش؛ نیروی انسانی نوآور و کارآفرین تربیت می کند و مهارت آموزی را گسترش می دهد. نقش وزارت تربیت و تعلیم تسهیل کنندۀ ارائه آموزش با کیفیت، عادلانه و فراگیر برای همه است و به دنبال آن است که آموزش با بالاترین استانداردهای حکمرانی و رقابتی و در راستای چشم انداز 2040 عمان و اهداف توسعه پایدار باشد. نظام آموزش کشور 6-3-3 است و دانش آموزان عمانی در سه نوع مدرسه حکومتی، خاصه و اینترنشنال آموزش می بینند. این مدارس تلاش دارند تا دانش آموزان عمانی را در راستای تحقق اهداف سند 2040 تربیت نمایند. خروجی این مدارس و نظام آموزشی دانش آموختگانی با دانش و آگاهی روزآمد و دارای مهارت و شایستگی های اجتماعی لازم هستند. این نیروهای انسانی توانمند، زمینه ساز دست یابی به رشد اقتصادی و رفاه اجتماعی کشور خواهند بود و جایگاه برتر و قابل رقابت عمان را در بین کشورهای منطقه افزایش خواهند داد. مطابق این چشم انداز گسترش فن آوری و توسعه آموزش فنی و حرفه ای در دوره متوسطه ، در دستور کار جدی وزارت تربیت و تعلیم قرار دارد. این وزارت در حال بررسی و شناسایی نیازهای جامعه، شناسایی تجربه های موفق منطقه ای و بین المللی است و با برگزاری جلسات مختلف، تدوین برنامه های آموزشی و نظارتی دقیق را در دستور کار خود دارد. به هر جهت این تجربه عمان است در نظام آموزشی.
نظام آموزشی ما هم برنامه ها و اسناد بالادستی موفقی دارد. همان موضوعاتی که نیاز امروز وزارت تربیت و تعلیم عمان است. مثلاً مهارت آموزی، موضوعی که ما در کشورمان تجربه موفقی داشته ایم؛ مهارت آموزی از سال ها قبل در مدارس کار و دانش و فنی و حرفه ای کشورمان آغاز شده است و صاحب تجربه هستیم یا مدارس استعدادهای درخشان، تجربه موفق کشورمان محسوب می شود یا پژوهش سراها و ... همه اینها می تواند زمینه انتقال تجربه باشد.
اکنون با توجه به اینکه کشور عزیزمان و سلطنت عمان از تاریخ مشترک، فرهنگ مشترک، دین مشترک و همچنین حسن مناسبات همجواری برخوردارند و سلطنت عمان در اسناد بالادستی نیازمند استفاده از تجارب سایر ملل می باشد، به نظر می رسد همکاری های دو جانبه مناسبی می تواند بین وزارت آموزش و پرورش جمهوری اسلامی ایران و وزارت تربیت و تعلیم عمان شکل بگیرد. انتقال تجارب و حمایت های علمی و معنوی در حوزه مدارس استعدادهای درخشان؛ مدارس فنی و حرفه ای و کار و دانش، پژوهش سراهای دانش آموزی، تبادل تورهای مطالعاتی و فناوری و ... از جمله این موارد است که به شکل جدی و پایدار می تواند همکارهای ارزشمندی را ایجاد نماید.
بدون شک هرگونه همکاری که بتواند به پیشرفت برنامه 2040 عمان کمک کند، مورد استقبال قرار می گیرد. در این راستا رایزنی علمی با وزارت تربیت عمان و بیان تجارب موفق و برنامه ریزی و دعوت از خانم دکتر مدیحه بنت احمد الشیبانیه وزیر تربیت و تعلیم سلطنت عمان و مشاهده دستاوردها، امکانات و پیشرفتهای کشورمان در زمینه های آموزشی و فن آوری و تحقیقاتی دانش آموزی به ویژه موارد پیشنهاد شده، می تواند فرصت های ارزشمند همکاری علمی و آموزشی دو کشور را تسهیل نماید به شرط آن که پیشنهادات هدف مند و با پشتوانه اجرایی و البته دقیق برای طرف مقابل ارایه شود.
کارگزار آموزشی توانمند اگر دیپلماسی فرهنگی قوی داشته باشد می تواند بر پایه همین ظرفیت ها و موفقیت های داخل کشور، زمینه تقویت آموزشی را فراهم نماید. از جمله دستاوردهای این دیپلماسی فرهنگی می تواند کاهش مشکلات مدرسه ایرانی در شهر مسقط و بازگشایی افق های مثبت برای این مجتمع آموزشی باشد.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
چهاردهم خرداد برابر با سوم ژوئن، روزی است که به پیشنهاد یک کشور مسلمان همسایه، ترکمنستان به عنوان روز جهانی دوچرخه در تقویم رسمی سازمان ملل متحد ثبت شده است.
چقدر دوست داشتم ایران برخوردار از مدیران خردمندتری بود که مانند پنجاه و چهار سال پیش که افتخار ثبت نخستین کنوانسیون محیط زیستی جهان را به نام ایران در رامسر ثبت کردند، چنین کرده و در حمل و نقل پاک هم پیشگامانه و تحولخواه حرکت میکردند ... اما نهتنها آن گونه نشد که حالا در پایتختش شهرداری چون علیرضا زاکانی دارد که آشکارا میگوید: روز تاریک است و در برابر ترویج دوچرخهسواری ایستاده است ... بدتر آن که عزم خود را جزم کرده که ایران را تهران کند!
اما ما یادش میاندازیم: بزرگ که باشی، مترسکها لو میروند! مترسک، هرقدر هم که پرهیبت، عظیم و باوقار به نظر رسد، عاقبت در پیشگاهِ آن که ترس را کناری نهاده و او را لمس کند، چوبِ خشکی بیش نیست!
بسیاری از مشکلات آدمزمینیها از همین دریچه قابل تحلیل است؛ اینکه اگر میخواهی از شر تابوهای نفسگیری که همهی سالهای زندگی عذابت داده است، رها شوی؛ به جای آنکه بکوشی تا آنها را حذف کرده یا نبینی، باهاشون چشم در چشم شو.
شکسپیر میگوید: « وقتی میتوانستم صحبت کنم، گفتند: گوش کن؛ وقتی میتوانستم بازی کنم، مرا کارکردن آموختند؛ وقتی کاری پیدا کردم، ازدواج کردم؛ وقتی ازدواج کردم، بچهها آمدند؛ وقتی آنها را درک کردم، مرا ترک کردند؛ و سرانجام وقتی یاد گرفتم چگونه زندگی کنم، زندگی تمام شد! » .
در طول یک دهه اخیر، هزاران هموطن برایم پیام دادهاند که چه فایده دارد از ترویج دوچرخهسواری سخن میگویید، وقتی عملاً نیمی از جمعیت کشور را محروم از این حق کردهاند؟ و پاسخم همواره این بوده که مگر نمیبینید زنان اهل رکاب را در شهر؟ فرق آنها با شما این است که از پیله درآمده و مترسک را لمس کرده و پوشالیبودنِ قدرتش را درک کردهاند! نکردهاند؟
به قول حسین صفا: « مفصلاند زمستانها و برف، نسخهی خوبی نیست برای سرفهی گلدانها؛ گلی نمانده، خودت گلباش ... تو را بکار و شکوفاشو، تو را بچین و تو را بو کن ... » ما خود میتوانیم دلیل حالِ خوبِ خود باشیم!
( کانال سخنرانی ها )
قضاوت دربارۀ ارزش های تمدن و فرهنگ ملتی دیرین که میراثش در طی هزاره ها پا فراتر از مرزهای سیاسی خود نهاده و آثار آن را بر فرهنگ و تمدن جهانی نمی توان نادیده گرفت، بسیار دشوار است.
مردمی که در گسترۀ مرزهای فرهنگی ایران بزرگ زیسته اند و امروز می زیند، خداوندگاران فرهنگ و تمدن ایرانشهر هستند.
روزگاران درازی، زبان و ادب پارسی به ویژه در سلوک شعر به سان سرو و گل و لاله (2) از یک سوی تا بنگال و آسیای میانه و از سوی دیگر در قلمرو عثمانی گسترده شده بود. گرچه امروز بخشهایی از این مردم دیگر در گسترۀ مرزهای سیاسی ایران نیستند، در گسترۀ آیین و فرهنگ هزاران سالۀ و تأثیر گذار بر فرهنگ جهان می زیند. ماندگاری و پایداری مردمی هزاران ساله که گوهر و ریشه دارند و زندگی خود را به آرمانی گره زده اند، با ساخته ها و آفریده هایش در گسترۀ فرهنگی ایران با تاریخ مشترک هزاران ساله و زبان و ادب پارسی به عنوان زبان علم و هنر و فرهنگ ایران (فراتر از زبان رسمی) و جشن های ملی شکل گرفته و اسطورۀ تیر آرش مشخص کننده و پاسدار مرزهای این گسترۀ فرهنگی است.
مردمی که در گسترۀ فرهنگی ایران بزرگ زندگی می کنند با ادبیات بیش از دوازده سدۀ خود ارتباط مستقیم و تنگاتنگ دارند و در بخش هایی بیرون از مرزهای سیاسی، این ارتباط به طور غیر مستقیم به وسیلۀ آداب و رسوم و افسانه ها و تصنیف های عامیانه زنده و پابرجا است.
ما مهاجران افغانستانی را در ایران امروز به فال نیک گرفته و هم رأی با بیشینۀ آنها بر ماست که مسئولیت خود را در جلوگیری از انشقاق در تاریخ و فرهنگ مشترک هزاران سالۀ ایران فرهنگی انجام دهیم و به دولت گوشزد کرده و هشدار می دهیم که حفظ امنیت کشور به عهده اوست و موظف است وظایف و مسئولیت خود را در برابر مهاجران به درستی انجام دهد.
این وظایف عبارتند از :
1) حفظ مرزهای سیاسی و فرهنگی کشور و تخریب دیوار مرزی که سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به علت بی درایتی و نادانی، در خاک ایران کشیده و بر طالبان آدم خوار مشتبه شده که بخشهایی از خاک ایران متعلق به افغانستان است.
2) برقراری امنیت مرزهای شرقی توسط ارتش ایران؛
3 ) التزام عملی به بنیادهای فرهنگی ایران چه در میان ایرانیان و چه در میان مهاجران؛
4 ) مراقبت از التزام عملی مهاجران به قوانین ایران؛
5 )رعایت حقوق مادی و معنوی مهاجران بر طبق قوانین کشور و کنوانسیون های جهانی؛
6 ) حمایت از برگزاری جشن ها و آداب و رسوم مشترک؛
7 )جلوگیری از گسترش اوهام پوچ و خرافی طالبان و داعش با ارزش گذاری و گسترش فرهنگ دیرین و غنی مشترک؛
8 ) محاکمه و اخراج مهاجران در صورت فعالیت خشونت آمیز و قانون گریز و شرکت در اجرای اهداف آدم خوران طالبان و داعش؛
9 ) جلوگیری از نفاق و تفرقه اندازی با ارزش گذاری و گسترش فرهنگ دیرین و غنی مشترک؛
10 ) فراهم کردن و تسهیل امکان تحصیل کودکان افغانستانی؛
11 ) عدم استفاده از مهاجران در شاخه های نظامی و ماجراجویی های برون مرزی؛
12 ) به رسمیت شناختن مقاومت مردم شریف افغانستان و حمایت از مقاومت آنها در برابر حاکمیت متحجران؛
13 ) ساماندهی افغانستانی ها برای کار و کوشش؛
14 ) حق داشتن حساب مالی؛
15 ) ایجاد و تسهیل امکانات برای تاجران ایران و افغانستان؛
1- مصرعی از شاعر نامدار افغانستان نجیب باور
2- ساقی حدیث سرو و گل و لاله میرود/ وین بحث با ثلاثه غسّاله میرود (حافظ)
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه رسانه/
خبرگزاری آنادولو نوشت : ( این جا )
« دهها کودک فلسطینی با تجمع در مقابل بیمارستان شهدای اقصی در شهر دیرالبلح واقع در مرکز غزه اظهار داشتند که می خواهند دوباره به مدرسه بروند و در آرامش زندگی کنند.
کودکان فلسطینی که به دلیل حملات اسرائیل از حق تحصیل خود محروم شدهاند، در مقابل بیمارستان شهدای اقصی تجمع کردند.
کودکان حاضر در این تجمع که توسط یک گروه جوان برگزار شد، پلاکاردهایی با مضامین : «تحصیل حق ماست، درخواست دیدن آموزش داریم» و «میخواهیم در صلح و امنیت زندگی کنیم» حمل کردند.
دختربچه 9 ساله به نام ایمان نیز طی سختانی در این جمع گفت: ما میخواهیم مانند سایر کودکان جهان در صلح و امنیت زندگی کنیم و به خانهها و مدارس خود بازگردیم. چرا زندگی ما را خراب کردند؟ آیا ما شایسته زندگی در صلح نیستیم؟
ایمان با بیان اینکه اسرائیل کودکان بی گناه را میکشد، از کشورهای جهان خواست که جنگ غزه را متوقف کنند تا کودکان بتوانند به زندگی خوب گذشته خود، خانههای خود بازگردند و مانند سایر کودکان آزادی خود را به دست آورند » .
پیش تر ؛ « صدای معلم » در گزارش خود با عنوان : « گزارشگران سازمان ملل متحد: بیش از 5 هزار و 479 دانش آموز، 261 معلم و 95 استاد در حمله 6 ماهه اسرائیل به غزه کشته شدند » نوشت : ( این جا )
« گزارشگران سازمان ملل متحد در بیانیهای گزارش دادند که بیش از 80 درصد از مدارس غزه که تحت حملات شدید اسرائیل قرار دارد، تخریب شده یا آسیب دیدهاند.
در این اطلاعیه تصریح شد که سیستم آموزشی فلسطین به طور سیستماتیک ویران شده است.
گزارشگران سازمان ملل متحد، در مورد حملات به مدارس، دانشگاه ها، معلمان و دانش آموزان در نوار غزه به شدت ابراز نگرانی کردند.
در این اطلاعیه حملات اسرائیل به عنوان « قتل عام آموزشی » توصیف شده و خاطرنشان شده است که آموزش به طور سیستماتیک از طریق دستگیری، بازداشت یا کشتن معلمان، دانش آموزان و کارکنان و همچنین تخریب زیرساختهای آموزشی تخریب شده است.
در این اطلاعیه همچنین آمده است: بیش از 5 هزار و 479 دانش آموز، 261 معلم و 95 استاد در حمله 6 ماهه اسرائیل به غزه کشته شدند و بیش از 7 هزار و 819 دانش آموز و 756 معلم مجروح شدند که این تعداد روز به روز در حال افزایش است.» .
در همین حال ؛ آندرهآ دی دومنیکو، رئیس دفتر امور بشردوستانه سازمان ملل متحد برای غزه و کرانه باختری، به خبرنگاران گفت که برای بازگرداندن این خدمات و دستیابی به حداقل استانداردها، «عملیات گسترده» مورد نیاز است و این کار در حین عملیات نظامی امکانپذیر نیست.
او به تخریب بیمارستانها، تأسیسات آب و فاضلاب، خانهها، جادهها و مدارس اشاره کرد و افزود: «حتی یک دانشگاه در غزه سرپا باقی نمانده است».
این رسانه ی مستقل و منتقد در « حوزه ی عمومی آموزش ایران » تاکید کرده بود :
حملات اسرائیل به فضاهای آموزشی در تضاد کامل با « ماده ۲۶ اعلامیه جهانی حقوق بشر » در زمینه ی « حق آموزش » و ابتدایی ترین حقوق شهروندی و انسانی است .
پایان گزارش/
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه رسانه/
استفاده از روبنده در مدارس هامبورگ از این پس رسما ممنوع خواهد شد. طرح این ممنوعیت از سوی فراکسیون حزب سبزها و سوسیال دمکراتها (احزاب دولت ائتلافی) به پارلمان هامبورگ ارائه شد. این پیشنهاد روز چهارشنبه ۱۵ مه (۲۶ اردیبهشت) با اکثریت آراء، از جمله با رای مثبت نمایندگان احزاب دموکرات مسیحی و آلترناتیو برای آلمان به تصویب رسید. فراکسیون چپها به آن رای منفی داد.
نیلز هانسن، کارشناس آموزشی از گروه پارلمانی سوسیال دموکرات در توضیح ضرورت این قانون، ضمن تاکید بر این که « مدرسه و پوشاندن صورت با یکدیگر همخوانی ندارند» و باید « امکان خواندن چهره طرف مقابل برای برقراری ارتباط » وجود داشته باشد، خاطرنشان کرد که عدم استفاده ازروبنده پیش از این قانون نیز در مدارس هامبورگ رایج بود، اما "مدارس نیاز به ضمانت قانونی دارند ».
ضرورت چنین تغییری در قانون به این دلیل است که در سال ۲۰۲۰ دادگاه هامبورگ در رابطه پوشش یک دانش آموز مسلمان ۱۶ ساله حکم داد که مدرسه نمیتواند مانع از پوشیدن روبنده شود زیرا هیچ مبنای قانونی برای این کار وجود ندارد.
ضرورت ممنوعیت قانونی علیرغم موارد کم
در حال حاضر تنها حدود ۱۰ مورد در شهر هامبورگ شناسایی شده است که در آن دختران با روبنده در کلاس درس شرکت کردهاند. هانسن میگوید اگرچه اینها موارد کمی هستنند، اما نیاز به قانونی برای ممنوعیت روبنده را منتفی نمیکنند. استفاده از روسری و ماسکهای محافظ در مقابل عفونت همچنان بدون مانع است.
پوشش حجاب در مدارس آلمان همواره بحث برانگیز بوده است. از آنجا که ایالتها هرکدام خود مسئول مقررات آموزشی هستند، با این مسئله نیز به شکل یکسان برخورد نمیشود. به عنوان مثال در ایالتهای بایرن و نیدرزاکسن از سال ۲۰۱۷ پوشش صورت ممنوع شده است.
تصمیم دادگاه عالی اداری هامبورگ در سال ۲۰۲۰ بحث درباره نبود مبنای قانونی برای ممنوعیت روبنده، موضوع حجاب را همان زمان در چندین ایالت دیگر آلمان نیز دامن زد.
ایالتهای بادن-وورتمبرگ و شلسویگ-هولشتاین در آن سال قوانین سخت گیرانهتری را در مدارس به اجرا گذاشتند. ایالت راینلند-فالتس نیز قانون مدارس خود را اصلاح کرد تا به گفته وزارت آموزش این ایالت « از نظر قانونی ممنوعیت پوشاندن صورت را تضمین کند » .
برخی ایالتهای آلمان مانند نوردراین-وستفالن و برمن در گذشته استدلال کردهاند که نمیخواهند تک مورد در این زمینه را بزرگ نمایی کنند. به گفته آنها حجاب کامل در مدارس مطلوب نیست، اما دلیلی برای تشدید قوانین مدارس وجود ندارد.
( دویچه وله )
گروه رسانه/
یک مدیر دبیرستان روز سهشنبه هفتم مه در استانبول به ضرب گلوله یک دانشآموز سابق این دبیرستان کشته شد. بهدنبال این قتل هزاران معلم در سراسر ترکیه دست به اعتراض و اعتصاب عمومی زدند. همزمان مهاجربودن این دانشآموز به گفتار نژادپرستانه و مهاجرستیزی دامن زده است.
گروه رسانه/
در سال ۲۰۲۴ کشور فنلاند برای هفتمین سال متوالی به عنوان شادترین کشور جهان در رتبهبندی سازمانهای بینالمللی قرار گرفت.
گروه اخبار/
"۱۲۰ ساعت" آموزش آلمانی معادل " ۸۰ جلسه" کلاس یک و نیم ساعته, برای "سطح مقدماتی A1"
قیمت واقعی دوره ۴ میلیون تومان است ولی ...
( می توانید با واریز هر مبلغی به دلخواه خودتون از ۲۰۰ هزار تومان تا ۴ میلیون تومان، با توجه به شرایط مالی خودتان) این آموزشهای بینظیر را به صورت کامل دریافت کنید.
( لطفاً بعد از واریز مبلغ مورد نظر بین ۲۰۰ هزار تا ۴ میلیون به کارت شماره ۶۰۳۷۹۹۷۴۵۶۳۱۸۹۳۱ به نام محمد تنها/ نزد بانک ملی فیش واریزی را به این شماره ۰۰۹۸۹۱۲۸۴۱۰۹۴۲ در واتس اپ ارسال کنید)
« محمد تنها » هستم. کارشناسی و کارشناسی ارشد را در رشته مترجمی زبان آلمانی در دانشگاه به اتمام رساندم و مدیریت آموزشی هم رشته تحصیلی من در مقطع دکتری میباشد.
insta. : @cafe.deutsch.erwachsene
WhatsApp: 09128410942
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
جستارگشایی:
به گواهی تاریخ ، واقعه مهم اخراج پرتغالیها از تنگه هرمز توسط شاهعباس کبیر، بهانه نامگذاری دهم اردیبهشت به نام « روز ملی خلیجفارس » در ایران است.
این که دولت و ملت ایران به حفظ نام خلیج فارس حساس بوده و مانع از تغییر و قلب ماهیتش شوند کاری شایسته، بایسته و البته ناکافی است.چرا که منابع سرشار و مشترک بستر خلیجفارس در سالیان متمادی به دلیل سرمایه گذاری ناکافی ایران و ضعف تکنولوژیکی معطوف به تحریمها، توسط شیخنشینها فرصتطلبانه و یکطرفه غارت میشود و ما در این سونامی غارت یک طرفه ثروت عمدتا به حفظ نام خلیجفارس مشغول شدهایم و دگر هیچ.
از منظر روابط بینالملل افزایش اقتدار و چربش هژمونی ، ایران قوی بدون دخالت نظامی هم میتواند در نگهداشت این نام زیبا و تاریخی موثر افتد.
« بعد از صنعت ملی شدن نفت ایران و کوتاه شدن دست انگلیسی ها از منابع نفت ایران از سال 1950 نماینده سیاسی انگلیسی مقیم بحرین عبارت ساحل عربی را برای منطقهٔ جغرافیایی بخش جنوبی خلیج فارس که متعلق به عربهای تحتالحمایه انگلیس بود مرسوم ساخت و سپس به مرور کلمه خلیج عربی را جایگزین آن ساخت و سپس این نام را به کل خلیج فارس تعمیم داد.
با این وجود تا اوایل دهه 1960 هیچ گونه بحث و جدلی بر سر اسم خلیج فارس نبود و در تمام منابع اروپایی و آسیایی و امریکایی، دانشنامهها و نقشه های جغرافیایی این کشورها نام از خلیج فارس در تمام زبانها به همین نام یاد شده است » .
از خزر تا مازندران
در درازنای تاریخ حداقل ده نام مختلف برای دریای خزر از طرف ملتها و دولتهای مختلف جهان مورد استفاده بوده است . دریای خزر، دریای مازندران، دریای گرگان (جرجان)، دریای هیرکان، دریای کاسپین،دریای قزوین، بحر خوارزم و...بخشی از نامهایی است که به فراخور زمان و مکان از طرف اقوام پیرامونی و بعضا غیرهمجوار نصیب دریای خزر شده است.
از بین این نامها خزر،کاسپین و مازندران مصطلحتر بوده و هرکدام فلسفه وجودی خود را دارا هستند. مازندران نامی است که بعضا در ایران مورد استفاده بوده و اشاره به بهترین و سرسبزترین کنارههای این دریای در حال دریاچه شدن است. خزر نامی است تاریخی و معطوف به ترکان یهودی تبار خزر و کاسپین عنوانی است که شمول جهانی داشته و بیشتر غربیها برای دریای خزر از آن استفاده میکنند.
ما همان قدر که به خود حق و اجازه میدهیم که برای دریای خزر در داخل نام دریای مازندران را انتخاب کنیم به همین سیاق کشورهای عربی حوزه خلیج فارس این حقانیت را به خود قائل میشوند که کنارههای خود را سواحل عرب بنامند و از این منظر شاید بر آنها حرجی نباشد.
مشغول شدن با نام خلیجفارس؟!
دکتر توکل غنیلو دانشآموخته تجارت بینالملل در جایی مینویسد:
« ...قضیه حتی فاجعه بارتر از آن است که آقای مولوی توصیف میکنند. چون کسر قابل توجهی از مبلغی که ایشان به عنوان عدم النفع یاد میکنند عملاً زیان است نه عدم النفع.
مصداق بارز این زیان را در میدان مشترک گازی ی بین ایران و قطر (پارس جنوبی/ گنبد شمالی) شاهد هستیم. این میدان واقع در خلیج فارس، فارغ از ۵۰ میلیارد بشکه میعانات گازی، با حدود ۵۱ تریلیون متر مکعب ذخایر گازی اثبات شده در جا ( in-statu) بزرگترین میدان گازی جهان است.
عظمت و اهمیت این میدان وقتی مشخص میشود که بدانیم کل ذخایر گازی اثبات شده در جهان حدود ۱۸۸ تریلیون متر مکعب و مجموع ذخایر گازی روسیه به عنوان دارنده بزرگترین منابع گازی جهان ۳۷.۴ تریلیون متر مکعب است.
حدود دو دهه است که ایران به جهت تحریمها، عدم سرمایهگذاری و نیز فقدان تکنولوژی لازم نتوانسته است از این منبع عظیم متناسب با سهم حدود ۳۸ درصدی خود از میدان (۳۷۰۰ کیلومتر مربع از مجموع ۹۷۰۰ کیلومتر مربع)، بهره برداری کند.
در همین دوره زمانی، قطر با سیاستهای سرمایهگذاری مناسب اسب استخراج و صادرات گازی خود را چهارپا تاخته و با بهرهگیری از آن رفاه حداکثری برای شهروندان خود فراهم کرده است. صرفاً در سال گذشته ۱۳۲ میلیارد دلار درآمد از صادرات گاز داشته است. قطر در صادرات LPG در صدر جدول قرار دارد.
با لحاظ اینکه اکثریت گاز صادراتی قطر از میدان مشترک مذکور استخراج میشود محاسبه میزان ضرر و زیان ایران از عدم سرمایهگذاری لازم برای استخراج متناسب گاز از این میدان، کار صعب و سختی نیست. این دیگر عدم النفع نیست بلکه زیان مطلق و از دست دادن ثروت طبیعی است » .
خلیج فارس؛ قلب تپنده خاورمیانه
علاوه بر ذخایر بی نظیر نفت و گاز خلیج فارس به وسعت بیش از دو میلیون و سیصد کیلومتر مربع نباید از موقعیت استراتژیک، ژئواستراتژیک و دیگر مواهب خدادای خلیج فارس غافل شد.
بخشی از اهمیت خلیجفارس را لیست میکنیم :
- دارا بودن بیش از پنجاه بندر ماهیگیری مهم جهان
- زیستگاه بیش از ۲۰۰ گونه متنوع از آبزیان
- مهمترین آبراه خاورمیانه
- زیباترین سواحل مرجانی و نقرهای جهان
- بیش از ۱۳۰ جزیره مسکونی و غیرمسکونی
- صیدگاه مرغوبترین مروارید جهان
- سومین خلیج بزرگ جهان
- بزرگترین انبار و ترمینال نفتی جهان
- بیش از ۲۰۰ چشمه آب شیرین در دل آبهای شور
- مهمترین منطقه راهبردی و سیاسی جهان
حرف آخر اینکه ؛
به قول دکتر غنیلو "جالب اینجاست که جامعه روشنفکری کشور هم به جای توجه به عمق این فاجعه و زیان صدها میلیارد دلاری، خود را مشغول به دفاع از نام خلیج فارس کرده که عملاً نه پایهی مستحکم حقوقی و زبان شناسی دارد و نه انتفاع اقتصادی.
این هم رابطه بین فرهنگ و توسعه » .
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید