وزارت آموزش و پرورش از زمانی که رده شغلی "دبیران پرورشی " را در مدارس ما به وجود آوردند، به چند چیز اعتراف کردند:
1) شمای معلم سواد مذهبی ندارید و پاسخگوی آن نمی توانید باشید.
2) ما نظام سیاسی به شما معلمین در آموزش مسایل مذهبی اعتماد نداریم.
3) تنها وظیفه معلم ، آموزش سواد و دانش است و حیطه پرورش برای خود مدعیانی دارد.
و از اینجا بود که معلمین گفتند: به ما چه مدرسه دبیر پرورشی دارد و حقوق می گیرد بروید از او بپرسید خدا کیست و کجاست و چرا و چرا ؟
پس معلم دیگر فقط به آموزش خشک و بی روح مفاهیم کتب پرداخت و معلمان از اینجا نفوذ معنوی و عاطفی خودشان را بر روی دانش آموزان از دست دادند.
در حالی که به وقت گفت و گوی صمیمانه معلم با دانش آموزانش بود که نگاه ها به هم گره می خورد و عواطف و احساسات معنوی دانش آموزان تحریک می شد و دانش آموز احساس آرامش می کرد و اعتمادش به معلم فزونی می گرفت و در نهایت مفاهیم درسی را به نیکویی یاد می گرفت.
شکاف به وجود آمده از تقسیم وظیفه "تعلیم" و " تربیت" یا "آموزش" و "پرورش " ، پل ارتباطی بین معلمان و دانش آموزان را از بین برده است.
اگر دبیران علوم زیاد فرصت بحث آزاد یا پاسخگویی به سئوالات دانش آموزان را نداشتند و ندارند، معلمان علوم اجتماعی ، ادبیات و علوم دینی، این فرصت را به خوبی داشتند.این تفکیک نه فقط دانش آموزان را بلکه معلمان را نیز به این باور رسانده است که معلم فقط سر و کارش با کتاب پیش رویش است.
بهتر است که نام دبیران پرورشی معلمین "فعالیت های جانبی تعلیم و تربیت" باشد(چون تهیه مقاله یا نوشتارهای روزهای خاص، برگزاری مسابقات هنری و مذهبی و ...) و اجازه بدهید ترکیب عنوان وزارتخانه "هویت اصلی و اساسی معلمان را تشکیل بدهد و آن را ناقص نکنید که شغل معلمی ناقص می شود و اثرگذاری معلم بر دانش آموز کاهش می یابد ؛ یعنی "آموزش و پرورش".
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید