حسین فرزانه معاون توسعه و پشتیبانی وزارت آموزش و پرورش اعلام کردند که معوقات فرهنگیان به شرط تامین اعتبار تا پایان ماه جاری یا اواسط شهریورماه پرداخت می شود . ایشان معوقه حق التدریس شاغلان را سه ماه اعلام کردند . ( جراید کشور .8مرداد )
دوست دارم فضای روحی و روانی یک غم از هزاران غم یک فرهنگی را برای مسئولان ترسیم کنم تا لحظاتی خود را در قالب یک معلم احساس کنند و آنگاه در خلوت خود لختی بیندیشند.
کثیری از معلمان در وزارت آموزش و پرورش به دلیل نیازهای ضروری اولیه و رنج مشقت در شغل معلمی که همواره با فقر اقتصادی دست و پنجه نرم می کنند ، با پذیرفتن کلاس های حق التدریس و فدا کردن آسایش خود و خانواده و فرزندان خود، به امید دریافت دستمزدی از قبل تدریس مازاد ، ساعت ها یا روزهایی را در طول سال تحصیلی به این کلاس ها اختصاص داده اند ، بدین امید که شاید بتوانند اندکی از رنج جانکاه فشار اقتصادی بر خود و خانواده بکاهند و دردی از دردهای خود را درمان کنند .
با این کار در عین حال که خواسته اند با وارد کردن سختی و رنج بر خود خدمتی به خانواده کرده باشند ، باری هم از دوش وزارت آموزش و پرورش برداشته اند و این وزارتخانه بدون اینکه نیاز به استخدام نیرو با کلیه ی ملزومات و تسهیلات آن باشد به اهداف خود رسیده است .
وقتی یک فرهنگی چنین رنجی را از سر درد و به نوعی استیصال می پذیرد ، کمترین انتظار او این است که لااقل دستمزد او نه به محض پایان کار ماهانه و قبل از خشک شدن عرق جبین که حدالمقدور با پایان دو یا سه ماه از سال و سپری شدن یک فصل سال و یا تا پایان همان سال مزد او پرداخت شود . فارغ از اینکه به دلیل همین معین نبودن زمان پرداخت دستمزد معلم ، او هیچ گاه نمی تواند برای این حقوق حق التدیس خود برنامه ریزی کند و اصولا نه می تواند بابت آن به کسی قولی دهد یا حتی چکی امضا کند .
سال 95 به پایان رسید و عید نوروز آمد و از حقوق حق التدریس همکاران خبری نشد .
همه به امید هفته معلم و آمدن اردیبهشت ماه و اطمینان اینکه قطعا کاری انجام خواهد شد نشستند ولی انتظار فرهنگیان باز به دربسته ی نا امیدی خورد .
تنها در پایان اردیبهشت ماه چندروز قبل از روز انتخابات " دوماه" از حق التدریس سال تحصیلی 95- 96 پرداخت شد . خرداد آمد و سال تحصیلی به پایان رسید از مزد همکاران خبری نشد . اعتراضات همکاران باعث شد جناب نوبخت در مصاحبه ای بفرمایند که : فرهنگیان با عدم تصحیح اوراق امتحانی [ که حق الزحمه آن عزیزان نیز سوگ مندانه پرداخت نشده است ] گروکشی می کنند !
تیر ماه آمد و رفت و در حال سپری کردن مردادماه هستیم و یک ماه و نیم دیگر سال تحصیلی جدید شروع می شود و معلم مظلوم این دیار هنوز دستمزد سال قبل را نگرفته و در خبری شگفت آور معاون محترم وزیر می فرمایند فقط سه ماه از حق التدریس شاغلین باقی مانده است !!!
اینها همه در حالیست که فرهنگیان علی رغم این مشقات و رنج و آلام بی پایان ، در انتخابات ریاست جمهوری که پشت سرگذاشتیم بیشترین همکاری ،همدلی ، همراهی ، ازخودگذشتگی و همسویی با دولت دکتر روحانی را داشتند و در پیروزی آقای روحانی ، اگر نگوییم بیشترین سهم ، لااقل سهمی تعیین کننده داشتند و همگان نیز بدان معترف هستند .
داستان وقتی دردناک می شود که همین فرهنگی که از آسایش و خانواده اش ، به علت عدم پشتیبانی وزارت آموزش و پرورش از آسودگی زیست او برای خدمت به نونهالان این سرزمین ، خویش را محروم کرده است به جای آن که مورد تشویق و قدردانی قرار گیرد به شکلی سوزناک مورد مجازات قرار می گیرد ؛ یعنی دستمزد او پس از 9 ماه پرداخت نمی شود تا به زخمی از زخمهایش بزند و یا لااقل در تابستان برای فرزند و خانواده اش سفری کوتاه در کشورش تدارک ببیند و از آن کاری تر اینکه پس از این 9 ماه که هیچ سودی بابت عدم پرداخت به موقع حقوق او تعلق نگرفته بلکه با وجود تورم و کاهش ارزش پول دریافتی و کسر مالیات از او به شدت مورد تنبیه هم قرار می گیرد .
حال از مسئولان تصمیم گیر می خواهم تا لحظاتی خود را در لباس یک فرهنگی با این شرایط بگذارند و ببینند که چه فشار روحی و روانی و جسمی بر آن معلم و خانواده اش وارد می شود .
آیا چنین معلمی تاب و توان و ذوق و شوقی برای آغاز سال تحصیلی و رفتن به سر کلاس دارد ؟
آیا در چنین شرایطی می توان از انگیزه ی معلمان و کیفیت تدریس و روش های نوین تدریس برای معلم سخنی گفت ؟
حیرت انگیزتر اینکه امسال که معلمان باحضور ملی و مسئولانه خود حماسه ای بزرگ به همراه سایر مردم عزیز ایران به ویژه استان های مظلوم مرزی کشور در جلوگیری از توطئه ی یک دوره ای شدن دولت دکتر روحانی ، خلق کردند ، این چنین مورد بی مهری و فراموشی واقع شده اند و این در حالیست که قرار هست امید رای دهندگان برای تثبیت و ادامه راه اعتدال و توسعه تا سال 1400 استمرار یابد و راه پیموده شده متوقف نشود و به یاس و نا امیدی و سرخوردگی نینجامد .
درد جانکاه فرهنگیان و تحقیر سیستماتیک و مداوم آنان با برنامه دادن و سخنرانی و انشا خوانی این وزیر یا آن کاندیدای وزارت حل نمی شود ، مسئولان تصمیم گیر دولت و نظام باید بدانند و البته قطعا می دانند تا زمانی که فرهنگ و آموزش به طور اعم و وزارت آموزش و پرورش به طور اخص روی پیشخوان کالبدشکافی بابت جراحی و درمان بیماری مزمن و سرطانی کسر بودجه و حفظ شان و جایگاه حرفه ای و شخصیتی ، معلم قرار نگیرد ، آمد و رفت وزیران هیچ دردی را دوا نخواهد کرد ؛ چرا که بحران و آسیب در آموزش و پرورش فرا بخشی و ملی می باشد و در سطوح بالاتری از وزارت آموزش و پرورش باید تصمیمات کلان و موثر و راه گشا گرفته شود .
امید که چنین باد .
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید