نقد افاضات علی پورسلیمان
«معلمان ،مطالبه گری و تناقض قانون گرایی»
در واقع خلاصه مطلب مطول ایشان حمله به میزان نقدپذیری و عدم داشتن تفکر انتقادی معلمان به طور عام است.
با یک نگاه دقیق می توان دید که بیشتر مطالبی از این دست نه تنها از هر نوع نقد علمی خالی است، بلکه بیشتر بیان عوامانه تصورات و ذهنیات و حمله به یک تفکر یا اندیشه است.
نقل جملاتی از اندیشمندان، فلاسفه و بزرگان در یک نوشته لزوما به منزله اندیشمند بودن نقال نیست.
جای امیدواری است که مخالفان نیز اذعان دارند استناد معلمان به اصول مصرح قانون اساسی است. اجرای اصول ۲۶و ۲۷و ۳۰ از خواسته های معلمان است.
وی تلاش دارد با کنار هم گذاشتن عبارت های «حقوق ملت» و «مطالبات فرهنگیان» و «حق آموزش» این گونه القا کند که معلمان صرفا به مطالبات خود تاکید دارند و از حقوق ملت و حق آموزش غافل هستند! آیا تاکید بر آموزش رایگان از حق آموزش و حقوق ملت جداست؟ معلمان خواهان اجرای کامل تمام اصول قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران هستند!
با سیاهنمایی و به حاشیه بردن مطالبات فرهنگیان چه پروژه ای را دنبال می کنید؟
در جایی بیان داشته است، قانون رسیدگی به تخلفات اداری متناسب با شرایط حال حاضر نیست! گویا وی خواهان تغییر این قانون در جهت برخورد شدیدتر با معلمان فعال در عرصه صنفی می باشد.
ایشان سخنان معلمان را سفسطه و مغلطه می داند! اما مغالطه آنجاست که وی می گوید باید مطالبات را از راه های مدنی پیگیری کرد! اما نمی گوید کدام کنش مدنی وی و امثال ایشان منتج به نتایج مطلوب شده است!! در بخشی از این متن سراسر اتهام، ادعا کرده که میزان اعتماد جامعه به فرهنگیان پایین است و ذهنیت غالب جامعه در مورد معلمان منفی است. این قبیل فرض ها را با حدس و گمان و تصورات مغشوش نمی شود سنجید.
آیا به نظر ایشان تمام آحاد جامعه باید همپای فعالان صنفی به خیابان بیایند تا میزان اعتماد جامعه به معلمان را ثابت کنند؟
وقتی که معلمان به طور واضح مطالبات خود را در بیان می کنند (بیانیه ها)! چگونه ایشان برمبنای تخیلات خود دو عنوان معیشت و استخدام!! را مطالبه اصلی معلمان می داند؟
به نظر می رسد ایشان از مشکلات تامین هزینه های تحصیلی غالب خانوادههای ایرانی بی خبر است.
در یک ادعای مضحک آورده است که ؛
«دیده است بسیاری از معلمان (بر خلاف سایر اقشار) به قوانین اجتماعی از جمله قوانین راهنمایی و رانندگی بی اعتنا هستند و بر پایه این فرض کودکانه معلمان را قضاوت کرده است! واقعا باید پرسید: چگونه با مشاهده افراد خاطی در رانندگی یا در جاهای دیگر به هویت اجتماعی وشغل آنها پی برده است؟!! چگونه بر اساس یک فرضیه غلط یک حکم کلی صادر کرده و آن را به یک جامعه تعمیم می دهید؟!!
وی ادعا کرده است که «معلمان در قانونگرایی، احترام به حقوق مدنی و شهروندی،رعایت حریم خصوصی و حفظ محیطزیست، تنزل یافته اند! در یک جمله مدعی است «معلمان صداقت ندارند و دچار خودفریبی و دیگر فریبی سازمان یافته شده اند»!!!
وقتی معلمان مطالبه خود را در عرصه عمومی طرح می کنند!به این معنی است که به انتقاد و تفکر انتقادی باور دارند.
جمع شدن این حجم از اعتماد به نفس بالا در کنار سوءظن به فعالان صنفی و قانونگریز دانستن همه و ساده لوحی در یک نفر خروجی مثبتی نخواهد داشت.
واقعا صداقت و قانونمندی راه خروج از بن بست های موجود است!!!
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید