چاپ کردن این صفحه

نگاهی بر برنامه گزینه پیشنهادی ابراهیم رئیسی رئیس دولت سیزدهم برای وزارت آموزش و پرورش ؛

آقای نوری ! چگونه و با چه نقشه راهی می خواهید آموزش و پرورش مردمی را با امر حاکمیتی جمع کنید ؟!

علی پورسلیمان/ مدیر صدای معلم

نقدی بر برنامه یوسف نوری وزیر پیشنهادی آموزش و پرورش

پس از عدم رای اعتماد به دو گزینه پیشنهادی ابراهیم رئیسی برای تصدی وزارت آموزش و پرورش سرانجام قرعه به نام « یوسف نوری » افتاد .

هر چند تاثیر مطالبه گری و پرسش گری برخی معلمان در فضای رسانه ای و شبکه های اجتماعی در رد اعتبار دو گزینه پیشین را نمی توان نادیده گرفت اما واقعیت آن است که فضای داخلی این مجلس انقلابی خیلی وام دار جامعه و فشار افکار عمومی نیست . ساده ترین دلیل برای این مدعا را می توان در بحث «طرح صیانت از حقوق کاربران در فضای مجازی» و اصرار طراحان و اکثریت در مجلس بر صواب بودن آن علی رغم نظر منفی و مخالف اکثریت جامعه ارزیابی کرد .

در پرانتزی باید تاکید و تصریح کنم که بر حسب قاعده  نهادهایی مانند مجلس و در مجموع پارلمانتیسم برگرفته از مفهوم « دموکراسی » به عنوان کارکردی برای به ثمر نشستن نظر و نظارت عمومی باید تعریف و تبیین شوند و این در حالی است که به علت فقدان فرهنگ دموکراسی و فقدان رسوب تفکر انتقادی و تضارب و پالایش ایده ها در بستر کشوری چون ایران ، کارکرد این گونه نهادها در برخی و شاید بسیاری از موارد به ضد خود تبدیل شده و حتی ممکن است بر ضد دموکراسی و نظارت عمومی با رویکرد توجیه وضعیت موجود عمل کنند .

در واقع ، این نهادها به کارتونی از مفاهیم تشکیل دهنده و اصلی خود تبدیل شده اند .

نقدی بر برنامه یوسف نوری وزیر پیشنهادی آموزش و پرورش

شواهد و ارزیابی ها نشان می دهند که در ماجرای رد اعتبار دو گزینه قبلی ، حضور و لابی گری حمیدرضا حاجی بابایی رئیس فراکسیون فرهنگیان مجلس بی تاثیر نبوده است و در روند جاری ، احتمال رای آوری یوسف نوری با توجه به  حمایت سریع و فوری حاجی بابایی بلافاصله پس از معرفی رسمی ایشان به مجلس امری دور از انتظار نخواهد بود .

پیش تر و در گزارشی که در صدای معلم منتشر شد ( این جا ) ؛ پیشنهاد موکد این رسانه برای برون رفت از این چرخه بی حاصل که قرینه ی آن در چهار دهه اخیر به کرات تکرار شده است و ثمری برای برون رفت نظام آموزشی از چرخه ناکارآمدی و فلاکت نداشته همانا ورود شورای عالی آموزش و پرورش به عنوان یک نهاد قانونی و عالی ترین مرجع تصمیم گیری و سیاست گذاری برای تعیین و تبیین شاخص های انتخاب وزیر آموزش و پرورش با توجه به الزامات علمی و تطبیقی خواهد بود و این بستگی تام به مطالبه عمومی و مطالبه گری در حوزه عمومی آموزش و پرورش خواهد داشت .

نقدی بر برنامه یوسف نوری وزیر پیشنهادی آموزش و پرورش

آن چه در نگاه نخست نظر و البته تاسف مرا نسبت به برنامه پیشنهادی یوسف نوری گزینه پیشنهادی وزارت آموزش و پرورش برانگیخت کثرت فاحش غلط های املایی و نگارشی ایشان برای ارائه به مجلس شورای اسلامی بود .

نخستین و ساده ترین پرسشی که در یک ذهن منتقد و پرسشگر شکل می گیرد آن است که آیا به لحاظ منطقی و عقلی می توان انتظار داشت فردی که توانایی نگارش یک متن 20 صفحه ای عاری از چنین اشتباهاتی را ندارد خواهد توانست اشتباهات و کژی های نظام آموزشی را رصد و عیب یابی کرده و در پی رفع آن ها باشد ؟

نقدی بر برنامه یوسف نوری وزیر پیشنهادی آموزش و پرورش

( بخشی از متن برنامه یوسف نوری که توسط یعقوب رمضان زاده غلط گیری شده است )

***

البته ممکن است برای بسیاری از جمله خود نمایندگان مجلس و حتا معلمان این چنین مساله ای حائز اهمیت نباشد چرا که آنان خود نیز ممکن است دچار چنین مشکلاتی باشند و به آن خو گرفته و عادی سازی شده باشد و یا فرضا برای معلمان انتظار نهایی چنین باشد که وزیر جدید بتواند چندر غازی بر حقوق آنان بیفزاید اما آن چه بر باد می رود آبرو و محتوای آموزش و تاثیر آن بر تربیت عمومی و تراز آگاهی در جامعه است .

واقعا چه ضرورتی دارد که 12 صفحه از برنامه 20 صفحه ای گزینه پیشنهادی وزارت آموزش و پرورش به موضوعاتی مانند ارائه عکس ، سوابق ، تحصیلات ، توفیقات و توانایی ها و... اختصاص یابد ؟

نقدی بر برنامه یوسف نوری وزیر پیشنهادی آموزش و پرورش

یک بار و زمانی که به نقد برنامه سیدمحمد بطحایی در زمان ارائه به مجلس پرداختم  بر این نکته تصریح نمودم که بیان مطوّل و خسته کننده سوابق و پیشینه در حالی که نظام آموزشی از ناکارآمدی و بی خاصیتی مزمن رنج می برد نه تنها نمی تواند امتیاز و نکته مثبتی محسوب شود بلکه این پرسش در ذهن یک فرد منتقد و مطالبه گر شکل می گیرد که پس سهم این فرد مسئول در تولید ناکارآمدی و فلاکت وضعیت مستقر به چه میزان بوده و آیا اساسا نمی توان این شخص را شریک جرم و یا حداقل دست اندرکار تولید چنین وضعیتی به حساب آورد ؟

واقعا در سیستمی که ناکارآمدی و درهم تنیدگی مشکلات و بحران ها بالاست و سطح نارضایتی عمومی از عملکرد و رویکرد نهادهای عمومی مستقر در حال فزونی است ، برجسته کردن سوابق و پیشینه در چنین حالت افراط گونه ای در جهت جلب اعتماد عمومی و ایجاد پایگاه و مشروعیت در جامعه ی ما صورت می گیرد ؟

بارها و بارها بر این نقطه و گرانیگاه مهم پای فشرده ام که این گونه تعریف از خودها و اغراق گویی ها در افراد مختلف در قامت کاندیدای وزارت گره ای از مساله نمی گشاید .

آن چه مهم است زاویه ای است که فرد از طریق آن به تحولات پیرامونی می نگرد و نیز میزان درک و مطالعه ای است که از جهان مدرن و توسعه یافته برای اعمال تحولات متناسب با نیازها در حوزه آموزش دارد .

مخلص کلام آن که وزیر باید در حوزه آموزش حرفی برای گفتن داشته و شهامت حرف زدن و ایستادن داشته باشد . در کشورهای توسعه یافته ، مدارس آخرین جایی بودند که به خاطر کرونا تعطیل شدند درست بر عکس ما که مدارس نخستین جایی بودند که تعطیل شدند و هنوز هم این وضعیت بلاتکلیفی و هرج و مرج جریان دارد .

در بخش « رویکردهای آموزش و پرورش دولت مردمی ایران قوی » آقای نوری از عبارت « مدرسه صالح » بهره جسته است .

آیا این یک ترمینولوژی جدید در حوزه آموزش و ادبیات مدرسه است ؟

تعریف مدرسه صالح چیست ؟ و آیا با استقرار مدرسه صالح با هویتی گمنام و یا ناشناخته در ادبیات جهان مدرن ، رتبه نازل دانش آموزان ایرانی در آزمون های بین المللی اصلاح خواهد شد ؟

ایشان در برنامه ی خود چالش اول را  ناکارآمدی نظام حکمرانی آموزشی کشور عنوان و راهبرد ۱ را مردمی سازی نظام حکمرانی آموزش و پرورش بر شمرده است . اما در ابتدای برنامه خویش و در بخش رویکردهای آموزش و آموزش و پرورش دولت مردمی ایران قوی در بند یک چنین آورده است :

« ارتقاء امر حاکمیتی آموزش و پرورش در تراز نظام جمهوری اسلامی ایران » .

 تعریف آموزش و پرورش مردمی چیست و نسبت به آن با آموزش و پرورش حاکمیتی چه می تواند باشد ؟

آیا اساسا این دو قابل جمع هستند ؟

در نظام آموزشی که انجمن اولیا و مربیان که علی القاعده باید تجسم مردمی بودن آموزش و پرورش باشد در کجای نظام تصمیم گیری و معادلات درونی و بیرونی آن قرار گرفته است ؟ آیا این نهاد حتا در امور جاری و روزمره آموزش به بازی گرفته می شود ؟

نقدی بر برنامه یوسف نوری وزیر پیشنهادی آموزش و پرورش

در اساسنامه انجمن مرکزی اولیاء و مربیان جمهوری اسلامی ایران چنین آمده است :

« انجمن موسسه ای است که زیر نظر مدیریتی منصوب ازجانب وزیر آموزش و پرورش با عنوان قائم مقام وزیر (نماینده تام الاختیار وزیر) در این زمینه و با بهره مندی از مشارکت و همیاری همه جانبه مردم به گردآوری ،سازماندهی و عرضه خدمات تربیتی به شرح مندرج در این اساسنامه اقدام می کند . »

زمانی که حتا رئیس انجمن اولیا و مربیان کشور توسط یک مقام دولتی تعیین می شود ، مطرح کردن چنین مسائلی ، آیا فراتر از جوک و طنز خواهد بود ؟

در برنامه آقای نوری مانند برنامه گزینه های پیشین این موضوع تکرار شده است :

« چشم انداز نظام آموزش و پرورش جمهوری اسلامی ایران در افق 1404 هجری شمسی

در سند چشم انداز؛ جمهوری اسلامی ایران در افق 1404 هجری شمسی، جایگاه اول اقتصادی، علمی و فناوری در سطح منطقه، با هویت اسلامی و انقلابی، الهام بخش در جهان اسلام و دارای تعامل سازنده و مؤثر در روابط بین الملل را ترسیم شده است. سند تحول بنیادین؛ نظام آموزش و پرورش را مبتني بر آرمان هاي بلند نظام اسلامي و معطوف به چشم اندازي كه در افق روشن 01404 ترسيم گر ايراني توسعه يافته با جايگاه اول اقتصادي، علمي و فناوري در سطح منطقه با هويتي اسلامي انقلابي، الهام بخش جهان اسلام همراه با تعاملي سازنده و مؤثر در عرصه روابط بين المللي ترسیم نموده است »

فارغ از جمله بندی های غلط این پاراگراف که پیش تر به آن اشاره شد ؛ من هم به عنوان یک ایرانی به جد خواهان چنین رتبه و شانی برای کشورمان هستم اما آیا نگاه غالب در میان حاکمیت و مهم تر از آن در میان جامعه که آموزش و پرورش در اولویت نبوده و نیست ، می توان به آن چشم انداز توسعه یافت و یا امیدی به آن داشت ؟ در بسیاری کشورها برای تنویر و تفهیم افکار عمومی و در این گونه موارد نشست هایی با رسانه ها و خبرنگاران می گذارند اما به نظر می رسد این موضوع در ایران هنوز به یک فرهنگ عمومی و رویه تبدیل نشده است .

در اثبات این مدعا می توان به تعطیلی دو ساله مدارس اشاره کرد .

شاید از ابتدای شیوع کرونا تنها جایی که اصلا تعطیل نشده ، « بانک ها » و « موسسات اقتصادی » هستند .

در حال حاضر می توان گفت که همه جا باز بوده و به فعالیت مشغولند جز مدارس و دانشگاه ها .

ممکن است برخی بر عادت مالوف و به ویژه معلمان معترض ، دوباره زبان به انتقاد و اعتراض بگشایند که نه خیر ! آقا ! این حرف شما توهین به معلمان و فعالیت های بی وقفه آن هاست . اما کیست که نداند و نفهمد آن چه به عنوان آموزش مجازی و به ویژه در مدارس عادی دولتی در جریان هستند ، در تعریف جهانی و استاندارد از آموزش و تربیت نمی گنجند و به گونه ای حالت « رفع تکلیف » و از سر باز کردن پیدا کرده است .

شما این وضعیت را می توانید حتا در فیزیک و نمای ساختمان های این گونه مراکز مانند بانک ها ، کلانتری ها ، قوه قضائیه و.. هم مشاهده نمایید .

پیش تر گفته و باز تاکید و تصریح می کنم در کشورهای توسعه یافته ، مدارس آخرین جایی بودند که به خاطر کرونا تعطیل شدند درست بر عکس ما که مدارس نخستین جایی بودند که تعطیل شدند و هنوز هم این وضعیت بلاتکلیفی و هرج و مرج جریان دارد .

در حالی که « بازگشایی مدارس و حضوری شدن آموزش ها » به عنوان برنامه اولویت دار در برنامه مسعود فیاضی ذکر و به آن پرداخته شده بود اما در برنامه یوسف نوری اثری از آن مشاهده نمی شود .

نقدی بر برنامه یوسف نوری وزیر پیشنهادی آموزش و پرورش

از این ها که بگذریم ؛ پرسش اساسی که در ذهن من شکل گرفته این است که یوسف نوری حدود یک دهه است که آموزش و پرورش را ترک کرده و به دستگاه های دیگر رفته در حالی که می توانسته همین جا ادامه خدمت دهد .

تا جایی که جست و جو و کنکاش کردم ؛ از ایشان نقد و نظری هم در حوزه آموزش حداقل در یک دهه ی اخیر مشاهده نمی شود در حالی که برخی چهره ها مانند فانی ، بطحایی ، فرشیدی ، حاجی بابایی و... هنوز ارتباط خود را قطع نکرده و به نقد وضعیت موجود می پردازند .

آقای نوری در حال حاضر چه حرفی برای گفتن دارد ؟

چرا رفت و اکنون برای چه آمده است ؟

به این بخش از برنامه یوسف نوری دقت کنید :

«چالش اول: ناکارآمدی نظام حکمرانی آموزشی کشور

عامل 2 : تمرکزگرایی شدید وزارت آموزش و پرورش

راهبرد ۱ : مردمی سازی نظام حکمرانی آموزش و پرورش

راهکارها:

۱ .متناسب سازی تدریجی ساختار مدارس دولتی و غیردولتی با الگوی »هیئت امنایی غیرانتفاعی « با امکان سنجی الزم متناسب با سیاست ها و اسناد کلان و تأکید بر اعمال نظارت حاکمیتی در چارچوب آموزش رایگان و مدیریت شورایی مرکب از معلمان، نمایندگان اولیا، نمایندگان مدیریت محلی، نمایندگان نهادهای فعال مذهبی و انقلابی بدون سودبری شخصی ذی ربطان برای پیاده سازی الگوهای متنوع و بهینه مدیریتی و آموزشی و تربیتی با فراهم کردن شرایط نما نام سازی مدارس به صورت مجتمعی یا شعبه ای و مدیریت یکپارچه و حمایت از آنها با بهره گیری از ظرفیت نذر و وقف و خیریه و خدمات و کمک های داوطلبانه و امکان واگذاری و بهره برداری از کالبد و امکانات مدارس دولتی با اولویت مناطق حاشیه شهر و محروم در عین حفظ مالکیت و راهبری و نظارت دولت از طریق اصاح قانون تأسیس و اداره مدارس و مراکز آموزشی و پرورشی غیردولتی و آیین نامه توسعه مشارکت های مردمی به شیوه مدیریت هیات امنایی( میان مدت - وزارت آموزش و پرورش، شورای عالی آموزش و پرورش ) . »

( عین مطلب بدون اصلاح نقل شده است )

آقای نوری توضیح دهد قرینه این مدل اداره مدارس کجاست و آیا این مدل سند پژوهشی داشته و یا به صورت پایلوت پیش تر اجرا شده است ؟ زمانی که حتا رئیس انجمن اولیا و مربیان کشور توسط یک مقام دولتی تعیین می شود ، مطرح کردن چنین مسائلی ، آیا فراتر از جوک و طنز خواهد بود ؟

نقدی بر برنامه یوسف نوری وزیر پیشنهادی آموزش و پرورش

آیا الگوی هیات امنای غیرانتفاعی با اصل سه و سی قانون اساسی هم خوانی دارد ؟

آیا در کشورهای موفق ، مدارس را با بهره جستن از ظرفیت نذر و وقف و خیریه و... اداره می کنند ؟

آیا این مدل اداره مدارس جایی برای استقلال حرفه ای مدرسه و معلمان و سایر ارکان آموزش خواهد گذاشت ؟

در بسیاری کشورها برای تنویر و تفهیم افکار عمومی و در این گونه موارد نشست هایی با رسانه ها و خبرنگاران می گذارند اما به نظر می رسد این موضوع در ایران هنوز به یک فرهنگ عمومی و رویه تبدیل نشده است .

در نهایت ممکن است مانند مسعود فیاضی یک دورهمی با برخی رسانه های همفکر و هم سو بگذارد و نامش را هم بگذارند :

« نشست صمیمانه با اهل رسانه » .

شنبه, 28 آبان 1400 16:11 خوانده شده: 1154 دفعه

در همین زمینه بخوانید: