چاپ کردن این صفحه

علی پورسلیمان/ مدیر گروه صدای معلم

درآمدی بر منطق عزل و نصب مدیران در وزارت آموزش و پرورش ... در حاشیه عزل مودبانه مهدی فیض معاون پرورشی و فرهنگی سابق !

شاید احتمال می دادند که برخی مسائل پشت درهای بسته گفته شود بهتر باشد/ نخستین توصیه من به وزیر آموزش و پرورش آن است که روال قبلی خویش مبنی بر تعامل با اصحاب رسانه را ادامه  دهد و اشتباهات استراتژیک دانش  آشتیانی را تکرار نکند/ این گونه تغییرات از منطق خاصی پیروی نمی کنند و بیشتر مبتنی بر توازن نیروها ، میزان حرف شنوی و مطیع بودن و هماهنگ بودن ، مناسبات قبیله ای و طایفه ای و... هستند/ در وزارت آموزش و پرورش معیار مشخصی برای تغییر مدیران وجود ندارد و البته این منحصر به فرد و یا جریان خاصی نیست / معمولا نشست های تودیع و معارفه به تعربف و تعارف و صحبت های کلیشه ای  و لبخندها و عکس گرفتن های تصنعی و ژست های نمایشی می گذرد اما واقعا کسی توضیح نمی دهد و روشن نمی کند که چرا آن  " نه " و  این " آری "/ در این گونه عزل و نصب ها ، اراده  های بیرونی مانند نمایندگان مجلس ، استاتداران و... هم نقشی اساسی ایفا می کنند/ در پشت پرده خیلی از امضاها برای استیضاح وزیر آموزش و پرورش علی رغم مزین بودن به تابلوی معلم پسندانه " مطالبات معلمان " همین یارگیری ها و لابی گری ها نهفته  است/ " وزیر ستیزی " در آموزش و پرورش یک فرهنگ است و چون اساسا فرهنگ " مطالبه گری " و " پرسشگری " در آموزش و پرورش و حتی جامعه تعریف و تببین نشده است و اکثریت معلمان ، وزیر را در قامت یک " قهرمان " ورانداز می کنند پس از مدتی وزیر آموزش و پرورش به " دشمن معلمان " مبدل می شود و بر همین اساس اقدام نمایندگان مجلس مستقیم و یا ضمنی مورد تایید و حمایت جمعیت قابل توجهی از معلمان قرار می گیرد/ اگر قرار بود وزیر آموزش و پرورش فعلی بر مبنای " عملکرد " اقدام به تغییر مدیران کند اولویت نخست باید مدیر کل آموزش و پرورش آذربایجان شرقی بود/ مدیری که علی رغم اراده جدی در دولت تدبیر و امید برای تحمل نقادی و فرهنگ پرسشگری به راحتی " معلمان منتقد " را به مراجع قضایی می کشاند/ این مدیر محترم به جای آن که به رسانه و افکار عمومی پاسخ گو باشد به دنبال منتقدان و نویسندگان گشته و از آنان شکایت می کند/ خنیفر هم تاکنون جز یک سری حرف های کلی هیچ برنامه مدونی برای حل چالش های این دانشگاه اعلام نکرده است/ بطحایی حتی به خود اجازه نداد از شورای عالی انقلاب فرهنگی دلیل این وضعیت و عدم تایید را پرسش کند/ در مقایسه با سایر معاونت ها » رضوان حکیم زاده »  را " کارآمد " می دانم و به او " نمره قبولی " می دهم . حداقل منتقدان خود را " بی سواد " نمی خواند ، آن ها را تحقیر نمی کند ، مدرک جعلی ندارد ، تفکر ایدئولوژیک اش کم رنگ تر است ، با مافیای کنکور و ثروت نیامیخته است / زمانی مهم ترین عملکرد و دستاورد دولت تدبیر و امید را صیانت از " حقوق شهروندی " و " فضای نقد و نقادی " معرفی می شد  و آن مهم ترین وجه تمایز آن از دولت های نهم و دهم  بود/ وزیر آموزش و پرورش باید به این وضعیت خاتمه داده و پاسخ گو باشد/ قبلا گفته ام و اکنون با صدای " بلندتر " می گویم : " مدیر و مسئولی که پاسخ گو نیست و خود را از مردم و افکار عمومی طلبکار می داند شایستگی و استحقاق مدیریت در هیچ سطحی را ندارد . "/ مهدی فیض غیر از همان عذرخواهی زبانی اقدام دیگری در جهت مطالبات مجلس دانش آموزی انجام نداد و هیچ یک از مسئولان دانش آموزی بازخواست نشدند . حتی کسی که در مجلس دانش آموزی آن توهین را نسبت به من در حضور دانش آموزان انجام داده بود کماکان به کار خویش ادامه داد/ آیا کسی که ردای ارزش ها و دفاع از آن را بر تن کرده است و در برابر ده ها نماینده دانش آموزان از سراسر کشور دروغ می گوید و خلف وعده می کند آیا انتظار دارد تا همان دانش آموزان و معلمان حرف های او را باور کنند/ آن موقع در مجلس دانش آموزی و تربیون های عمومی با سخنرانی های کسل کننده می خواهیم که به دانش آموزان درس " اخلاق " داده و  " اعتماد " آن ها را جلب کنبم...

 

منطق تغییر مدیران در وزارت آموزش و پرورش و عملکرد معاونت پرورشی و فرهنگی

روز چهارشنبه مراسم تودیع « مهدی فیض » معاون پرورشی و فرهنگی وزارت آموزش و پرورش و معارفه « علیرضا کاظمی » در ساختمان مرکزی وزارت آموزش و پرورش ( علاقمندان ) برگزار گردید .

علی رغم  دعوت رسانه ای از خبرنگاران برای حضور در مراسم تودیع و معارفه « مهرمحمدی » و « خنیفر » در دانشگاه فرهنگیان اما این بار از هیچ رسانه ای دعوت نشد .

شاید احتمال می دادند که برخی مسائل پشت درهای بسته گفته شود بهتر باشد .

نخستین توصیه من به وزیر آموزش و پرورش آن است که روال قبلی خویش مبنی بر تعامل با اصحاب رسانه را ادامه  دهد و اشتباهات استراتژیک دانش  آشتیانی را تکرار نکند . ( این جا )

منطق تغییر مدیران در وزارت آموزش و پرورش و عملکرد معاونت پرورشی و فرهنگی

نظر من در مورد تغییرات مدیریتی و این گونه عزل و نصب ها مشخص  است .

می توان گفت این گونه تغییرات از منطق خاصی پیروی نمی کنند و بیشتر مبتنی بر توازن نیروها ، میزان حرف شنوی و مطیع بودن و هماهنگ بودن ، مناسبات قبیله ای و طایفه ای و... هستند .

در مقایسه با سایر معاونت ها او را " کارآمد " می دانم و به او " نمره قبولی " می دهم  در وزارت آموزش و پرورش معیار مشخصی برای تغییر مدیران وجود ندارد و البته این منحصر به فرد و یا جریان خاصی نیست .

زمانی هم اگر در مورد دلایل " تغییر " پرسش شود می گویند که این از اختیارات هر مدیر است اما معمولا مدیران فراموش می کنند که در مورد  دلایل واقعی " تغییر " شفاف سازی کرده و پاسخ گو باشند .

معمولا نشست های تودیع و معارفه به تعربف و تعارف و صحبت های کلیشه ای  و لبخندها و عکس گرفتن های تصنعی و ژست های نمایشی می گذرد اما واقعا کسی توضیح نمی دهد و روشن نمی کند که چرا آن  " نه " و  این " آری " .

وزیر هم که عوض شود باز هم این دور تسلسل باطل ادامه پیدا می کند .

در این گونه عزل و نصب ها ، اراده  های بیرونی مانند نمایندگان مجلس ، استاتداران و... هم نقشی اساسی ایفا می کنند .

در واقع در پشت پرده خیلی از امضاها برای استیضاح وزیر آموزش و پرورش علی رغم مزین بودن به تابلوی معلم پسندانه " مطالبات معلمان " همین یارگیری ها و لابی گری ها نهفته  است .

" وزیر ستیزی " در آموزش و پرورش یک فرهنگ است و چون اساسا فرهنگ " مطالبه گری " و " پرسشگری " در آموزش و پرورش و حتی جامعه تعریف و تببین نشده است و اکثریت معلمان ، وزیر را در قامت یک " قهرمان " ورانداز می کنند پس از مدتی وزیر آموزش و پرورش به " دشمن معلمان " مبدل می شود و بر همین اساس اقدام نمایندگان مجلس مستقیم و یا ضمنی مورد تایید و حمایت جمعیت قابل توجهی از معلمان قرار می گیرد .

اگر قرار بود وزیر آموزش و پرورش فعلی بر مبنای " عملکرد " اقدام به تغییر مدیران کند اولویت نخست باید مدیر کل آموزش و پرورش آذربایجان شرقی بود !

مدیری که علی رغم اراده جدی در دولت تدبیر و امید برای تحمل نقادی و فرهنگ پرسشگری به راحتی " معلمان منتقد " را به مراجع قضایی می کشاند .

صدای معلم درخواست توضیح از ایشان و وزیر آموزش و پرورش می کند اما آب از آب تکان نمی خورد ! ( این جا )

وزیر آموزش و پرورش باید به این وضعیت خاتمه داده و پاسخ گو باشد  چندی پیش معلمان بنابی برای صدای معلم در انتقاد از عملکرد مدیر آموزش و پرورش بناب نامه می نویسند . ( این جا )

این مدیر محترم به جای آن که به رسانه و افکار عمومی پاسخ گو باشد  به دنبال منتقدان و نویسندگان گشته و از آنان شکایت می کند .

آموزش دهندگان سوادآموزی برای مطالبات خود در مقابل وزارت آموزش و پرورش تجمع می کنند .

سازمانی که باید مدافع و حامی حقوق قانونی آنان باشد به ترتیب کلاس های آموزش دهندگان منتقد را منحل می کند .

بنده در نشست رسانه ای نسبت به این کار سازمان نهضت سوادآموزی اعتراض می کنم . ( این جا )

آقایان از اساس منکر این عمل می شوند و می گویند کد آموزش دهندگان معترض را به ما بدهید .

حتی شنیده ام که با برخی از آنان تماس تلفنی گرفته و تهدید هم کرده اند ...

« محمود مهرمحمدی » پس از 4 سال سرپرستی بدون آن که دلیل و یا دلایل مشخص و قانع کننده ای مبنی بر عدم تایید ایشان از سوی شورای عالی انقلاب فرهنگی ارائه شود کنار می رود و « حسین خنیفر » به جای او منصوب می شود .

خنیفر هم تاکنون جز یک سری حرف های کلی هیچ برنامه مدونی برای حل چالش های این دانشگاه اعلام نکرده است .

منطق تغییر مدیران در وزارت آموزش و پرورش و عملکرد معاونت پرورشی و فرهنگی

بطحایی حتی به خود اجازه نداد از شورای عالی انقلاب فرهنگی دلیل این وضعیت و عدم تایید را پرسش کند .

بطحایی تصور می کند متصف شدن مدیریت دانشگاه فرهنگیان به صفت " ریاست " مشکلات و چالش های اساسی و راهبردی این دانشگاه را حل خواهد کرد .

« دیمه ور » معاونت آموزش ابتدایی وزارتخانه را ترک می کند و این جایگاه ماه ها بدون " مدیر " می ماند .

سرانجام « رضوان حکیم زاده » به جای او می آید .

نگارنده کار و فعالیت حکیم زاده را بدون عیب نمی داند و مواردی را به صورر حضوری و برخی را نیز در " صدای معلم " بیان کرده است .

منطق تغییر مدیران در وزارت آموزش و پرورش و عملکرد معاونت پرورشی و فرهنگی

اما در مقایسه با سایر معاونت ها او را " کارآمد " می دانم و به او " نمره قبولی " می دهم .

حداقل منتقدان خود را " بی سواد " نمی خواند ، آن ها را تحقیر نمی کند ، مدرک جعلی ندارد ، تفکر ایدئولوژیک اش کم رنگ تر است ، با مافیای کنکور و ثروت نیامیخته است ....

اما زمزمه رفتن او به گوش می رسد .

آیا بطحایی واقعا به این مسائل توجه دارد ؟

زمانی مهم ترین عملکرد و دستاورد دولت تدبیر و امید را صیانت از " حقوق شهروندی " و " فضای نقد و نقادی " معرفی می شد  و آن مهم ترین وجه تمایز آن از دولت های نهم و دهم  بود .

حال وزیر آموزش و پرورش باید به این وضعیت خاتمه داده و پاسخ گو باشد .

چرا باید این گونه مدیران تاکنون بر راس کار باشند ؟ این که دیگر بودجه و اعتبار نمی خواهد !

زمانی که رهبر معظم انقلاب ، " نقد و نقدپذیری " را واجب دانسته و " پاسخ گویی "  را از اهم وظایف مسئولان می دانند مشخص نیست چرا این افراد و مقامات حاضر به تمکین نیستند ؟

منطق تغییر مدیران در وزارت آموزش و پرورش و عملکرد معاونت پرورشی و فرهنگی

قبلا گفتم و اکنون با صدای " بلندتر " می گویم :

" مدیر و مسئولی که پاسخ گو نیست و خود را از مردم و افکار عمومی طلبکار می داند شایستگی و استحقاق مدیریت در هیچ سطحی را ندارد . "

آیا معلمان همیشه باید منتظر باشند تا یک مدیر ناکارآمد و غیرپاسخ گو بازنشسته شود و یا مرگ به سراغ او بیاید و...

پس مکانیسم های نظارتی و کنترل کننده در سیستم به چه کاری مشغول هستند ؟

 و اما بخش دوم سخنان من در مورد عملکرد « مهدی فیض » به عنوان معاون پرورشی و فرهنگی پیشین وزارت آموزش و پرورش است .

پس از وقایع مجلس دانش آموزی که منجر به اخراج و برخوردهای موهن با بنده و در برابر دیدگان 150 نماینده مجلس دانش آموزی گردید ( این جا ) ؛ گفت و گویی روز چهارشنبه شانزدهم فروردین ماه  96 با مهدی فیض و البته به دعوت ایشان برگزار شد . ( این جا )

این بخشی از آن گفت و گوی تفصیلی با ایشان است :

منطق تغییر مدیران در وزارت آموزش و پرورش و عملکرد معاونت پرورشی و فرهنگی

مدیر صدای معلم :

« صدای معلم » در یادداشت و گزارش های خود به برخی تخلفات صورت گرفته در انتخابات مجلس دانش آموزی اشاره کرده است .

حرف هایی که نمایندگان در مجلس دانش آموزی زدند نیز موید این مدعاست .

تخلفاتی در برگزاری انتخابات هشتمین دوره مجلس دانش آموزی و در زمان مسئولیت آقای کفاش صورت گرفته است .

متاسفانه گزارش ها نشان می دهند که صدای دانش آموزان آن گونه که شایسته و بایسته است شنیده نشده است .

جناب عالی چه اقداماتی برای حل این مساله و برگرداندن اعتماد به این مجموعه انجام داده اید ؟

 

معاون پرورشی و فرهنگی وزارت آموزش و پرورش:

من هم این مطلب را از جاهای مختلف شنیده ام و همین نشستی که شما فرمودید و مستقیما به من منتقل کردند. آقای دکتر علی گو در مورد این قضیه  قرار است که کار کنند. اگر برای دوره فعلی بتوانیم اشکالات را ترمیم کنیم و اصلاحی انجام بدهیم البته در کل شاید آن تخلف بیش از پنج درصد هم نباشد. یک درصدش هم نباید باشد. ولی حجم تخلف صورت گرفته کمتر از پنج درصد است و آن هم نباید باشد و به دنبال راه جبران برای آن هستیم . فضای ما فضای تعلیم و تربیت است و همین که دانش آموزی بداند که ظلمی به او شده و حقی از او پایمال گردیده و این حق احیا شود حتی در دوره کوتاهی ما بتوانیم این حق را برگردانیم باز برای تعلیم و تربیت کشور ضروری است. لذا ما نگران این هستیم که اگر این اتفاق بیفتد به فلانی بربخورد این گونه نیستیم. هر چه حق بتواند در فضای آموزش و پرورش جاری شود به نفع همگان خواهد بود و در دراز مدت می تواند اثر تربیتی مثبتی داشته باشد...

آقای فیض ضمن اقرار به تخلفات صورت گرفته در مجلس دانش آموزی متعهد می شود که مجددا نشست فوق العاده ای را در فصل تابستان و به منظور اصلاح این وضعیت برگزار کند اما این نشست هیچ گاه جامه عمل به خود نپوشید .

حتی پی گیری برخی از نمایندگان فعال و کنش گر مجلس دانش آوزی هم به جایی نرسید .

در 20 شهریور ماه امسال نوشتم : ( این جا )

" در آخرین نشست مجمع سالانه این مجلس که بنده نیز دعوت شده بودم و البته منجر به اخراج من از مجلس دانش آموزی در شکلی توهین آمیز گردید به وضوح مشاهده می کردم که مسئولان سازمان دانش آموزی به نوعی قصد دیکته کردن نظرات و منویات خود به این " نهاد انتخابی " را دارند .

علی رغم رسانه ای شدن تخلفات صورت گرفته در مجلس دانش آموزی و قول اکید " مهدی فیض " ؛  معاون پرورشی و فرهنگی وزارت آموزش و پرورش مبنی بر برگزاری مجمع عمومی فوق العاده در تابستان و انجام اصلاحات در ترکیب هیات رئیسه ( این جا ) که البته روزهای آخرش سپری می شود هنوز هیچ گونه رسیدگی در این موارد صورت نگرفته است .

هنوز به نامه ی صدای معلم به وزیر آموزش و پرورش در مورد وقایع ( تخلفات مجلس دانش آموزی ) پاسخی داده نشده است . ( این جا )

طبیعی است وقتی نمایندگان مجلس دانش آموزی نمی توانند از حقوق شهروندی و مطالبات خود در مجلس دانش آموزی دفاع منطقی ، مستمر و موثری داشته باشند شاید این انتظار زیادی باشد که بخواهند مطالبات دانش آموزان و هم صنفان خود را در سطحی وسیع تر پی گیر کنند !"

اما مهدی فیض غیر از همان عذرخواهی زبانی اقدام دیگری در جهت مطالبات مجلس دانش آموزی انجام نداد و هیچ یک از مسئولان دانش آموزی بازخواست نشدند .

حتی کسی که در مجلس دانش آموزی آن توهین را نسبت به من در حضور دانش آموزان انجام داده بود کماکان به کار خویش ادامه داد !

منطق تغییر مدیران در وزارت آموزش و پرورش و عملکرد معاونت پرورشی و فرهنگی

میرعرفان جوینده نماینده دانش آموزان استان آذربایجان شرقی در مجلس دانش آموزی در صدای معلم نوشت : ( این جا )

" دی ماه نیز فرا رسیده است اما وعده های سر خرمن آقای « مهدی فیض » معاون محترم پرورشی و فرهنگی وزارت آموزش و پرورش همچنتن در هاله ای از ابهام قرار دارد و مجلس دانش آموزی به طور کامل وارد یک انزوای طولانی مدت شده است.

اکنون با توجه به انفعال مجلس دانش آموزی ، دبیرخانه باید اشتباهات گذشته خود را بپذیرد و با انتقادهای موجود ملایم تر برخورد کند چرا که علی رغم تذکرات نمایندگان نسبت به کاستی های موجود دبیرخانه بیشتر سعی نمود مجلس دانش آموزی را محدود کند و یک حاشیه امن از انتقادات برای خود ایجاد کند و حتی در انتخاب اعضای کمیسیون محیط زیست هیچ توجهی به پتانسیل های موجود در مجلس ننمود در حالی که افراد بسیار توان مندتری می توانستند اعضا این کمیسیون باشند و گواه این ادعا کارگروه های تدوین سندی بود که بین نمایندگان عادی تشکیل گردید.

اما این سیاست های دکتر فیض کاملا در تضاد با اصول تمرین دموکراسی و و اهداف مجلس دانش آموزی از جمله رساندن صدای رسای دانش آموزان به مسئولین در جهت حل مشکلات آن ها می باشد.

و این یک زنگ خطر برای تمام تشکل های دانش آموزی می باشد .

البته تفکیک جنسیتی در مجلس دانش آموزی نیز که سخنش چند گاهی است به گوش می رسد توهین به شعور خود جناب  فیض است که نمایندگان که نخبگان اجتماعی یک منطقه هستند را مورد اتهامات واهی قرار می دهد... "

منطق تغییر مدیران در وزارت آموزش و پرورش و عملکرد معاونت پرورشی و فرهنگی

آیا کسی که ردای ارزش ها و دفاع از آن را بر تن کرده است و در برابر ده ها نماینده دانش آموزان از سراسر کشور دروغ می گوید و خلف وعده می کند آیا انتظار دارد تا همان دانش آموزان و معلمان حرف های او را باور کنند ؟

در انتخابات مجلس دانش آموزی تقلب می کنند نه کفاش کاری می کند و  فیض هم " بی تفاوت " از کنار آن رد می شود !

آن موقع در مجلس دانش آموزی و تربیون های عمومی با سخنرانی های کسل کننده می خواهیم که به دانش آموزان درس " اخلاق " داده و  " اعتماد " آن ها را جلب کنبم .

این بخشی از کارنامه مدیریتی « مهدی فیض » است که توسط بنده و برخی از نمایندگان مجلس دانش آموزی بیان  گردید . " مدیر و مسئولی که پاسخ گو نیست و خود را از مردم و افکار عمومی طلبکار می داند شایستگی و استحقاق مدیریت در هیچ سطحی را ندارد . "

عملکرد ایشان در حوزه اردوهای دانش آموزی و فاجعه راهیان نور در میناب ، نظرآباد کرج و... نیز اظهر من الشمس است .

در نخستین  نشست رسانه ای که وزیر آموزش و پرورش برگزار کرد بنده سوالاتی را در ارتباط با " راهیان نور " مطرح کردم .

در پایان هم به وزیر آموزش و پرورش راهکار ارائه کردم .

مسئولان و به ویژه آقای فیض به جای آن که حافظ منافع دانش آموزان و آموزش و پرورش باشند درست در فرآیندی " معکوس " حرکت می کنند !

حتی شنیده بودم که آقای فیض در یک نشستی با انتقاد از مدیر کل فعلی آموزش و پرورش شهر تهران در میزان استقبال کم دانش آموزان تهرانی از اردوهای " راهیان نور " از یکی از فرماندهان نظامی سپاه خواسته بود تا در نشستی خصوصی بدون حضور رسانه ها برخی واقعیات را بیان کند ....

امیدوارم  که معاون جدید اشتباهات قبلی را تکرار نکند و همواره صداقت و شفافیت  را بر هر امری ترجیح دهد .

جمعه, 07 دی 1396 21:44 خوانده شده: 2356 دفعه

در همین زمینه بخوانید: